خبرگزاری شبستان، سرویس فرهنگی- محمد پورعلم : پیش از این بخش نخست گفتگو با «ذبیح الله محمدی»، نقاش خودآموخته هشتاد ساله -که به تازگی با نمایشگاه «ماضی نقالی» در گالری دلگشا، آثارش را به نمایش عمومی گذاشت- منتشر شد. هنرمندی که با وجود اشتیاق فراوان به نقاشی و سال ها فعالیت، چندسالی است امکان نمایش آثار خود در فضای تجسمی کشور را یافته است. او که در سال های اخیر در ایران و چند کشور خارجی نمایشگاه برپا کرده، حالا وقتی به خاطرات گذشته بازمی گردد، بیشتر دشواری هایی را به یاد می آورد که در مسیر دست یابی به هدف به آن ها مواجه شده است؛ از کمبود ابزار نقاشی تا بی توجهی اطرافیان به نقاشی هایش. از زمانی که به خاطر نداشتن قلم و کاغذ به هر وسیله ای برای بازنمایی تصاویر ذهنی اش بهره برده و تا هنگامی که بالاخره قدر دیده و بر صدر نشسته است. آن چه در پی می آید بخش دوم و پایانی این گفتگوست:
تحول در نقاشی شما چه زمانی اتفاق اقتاد؟ در آن زمان چند ساله بودید.
در آن زمان دیگر حدودا پنجاه سالم شده بود. در کنار نقاشی های خودم گاهی برای بچه های فامیل هم نقاشی می کشیدم، آن ها به مدرسه می بردند و جایزه می گرفتند. در این میان توجه معلم یکی از بچه ها به کار من جلب شد و به نقاشی های من علاقه نشان داد. بعدها متوجه شدم به اسم نمایش آثار من نمایشگاهی با نام جعلی برگزار کرده است.
این اتفاق چه تاثیری بر فعالیت شما گذاشت؟
آن جا بود که فهمیدم کارم ارزشمند است، در حالی که پیش از آن ناامید بودم. بنابراین به طور جدی بنا کردم به نقاشی کشیدن تا این که در نهایت کارهایم دیده شد و توانستم در سال های اخیر چند نمایشگاه برگزار کنم.
با وجود این که سال هاست نقاشی می کنید، نقاشی هایتان خیلی دیر به نمایش عمومی درآمد. چرا؟
گاهی فردی میخواهد حرکتی در راه خدا کند اما بعضی مردم دور از جان بخیلاند و نمیگذارند کارش به ثمر برسد. در حالی که فعالیت او تنها به نفع خودش نیست، بلکه برای همه سودمند است.
غیر از نقاشی فعالیت فرهنگی-هنری دیگری هم دارید؟
زمانی درباره جنگ ایران و عراق به اندازه دو دفتر 40 برگ شعر گفته بودم که به نظر خودم اشعارش مثل شاهنامه بود. آن را نزد یکی از مسئولان بردم و گفتم می خواهم این ها را برای چاپ به تهران بفرستم. گفتند شعرهایت قافیه ندارد و قابل چاپ نیست. من هم عصبانی شدم دفترها را پاره کردم و به گوشه ای پرت کردم.
اکنون که نمایشگاه برگزار می کنید و نقاشی هایتان دیده می شود، چه تغییری در آثارتان ایجاد شده است؟
اتفاقا آثارم ده برابر تغییر کردهاست. الان قلمهای متنوع تر و بهتری تولید می شود به همین خاطر نقاشیهای من هم بهتر شده اند. در گذشته روی برگ و کاغذپاره نقاشی می کشیدم که خراب می شد، روی خاک طرح می زدم که از بین می رفت. اما الآن تلاش هایم ثبت می شود و نتیجه ان را نی بینم.
از کاری که انجام می دهید، راضی هستید؟ نسبت به زندگی چه حسی دارید؟
آن چه انجام می دهم موهبتی است که خدا به من ارزانی داشته است و من راضی ام. این کمک خداست و از خودم نیست. اگر خدا در این راه یاری نکند، من هیچ کاره ام. بزرگی فقط از خداست.
نظر شما