نزدیکی مستندساز به سوژه نسبی است

یک مستندساز گفت: نزدیک شدن به سوژه مستند نسبی است. یعنی می توان آن را از صفر تا صد در نظر گرفت. من در ارتباط با سوژه هایم به صد نرسیدم، اما روی صفر هم نماندم. توانستم در جهت برقراری ارتباط با سوژه مستند حرکت کردم.

خبرگزاری شبستان،‌ سرویس فرهنگی- محمد پورعلم : پیش از این بخش نخست گفتگو با «اشکان احمدی»، کارگردان مستند «13 هزار قدم» منتشر شد. مستندی درباره فعالیت کولبرها در مناطق مرزی غرب کشور که در سیزدهمین جشنواره فیلم های مستند ایران(سینماحقیقت) به نمایش درآمد . احمدی در آن گفتگو به ارائه تعریفی از کولبری پرداخت و جزئیاتی از زندگی کولبران ارائه کرد. این کارگردان همچنین از روایتی که برای مستند خود برگزیده سخن گفت. آن چه در پی می آید بخش دوم این گفتگوست که بر فیلمبرداری مستند و چالش های پیش روی آن متمرکز است:

 

 

خودتان کرد هستید؟ اهل کدام شهر؟

بله، من خودم اهل بانه هستم.

 

 

در حال حرکت با کولبرها، شما هم بار حمل می کنید؟

نه، من در حال حرکت با کولبرها تصویربرداری می کنم.

 

 

این پرسش از این جهت بود که انگار کولبرها خیلی با شما همکاری نمی‌کنند.

بله، احتمالا یکی از علت های آن همین باشد که من در میان آن ها هستم اما بار حمل نمی کنم. البته در حال تصویربرداری امکانی هم برای حمل آن حجم از بار را نداشتم.

  

 

کرد بودن‌ و هم زبانی تان با کولبرها چقدر در ساخت این مستند موثر بود؟

بسیار زیاد. قطعا اگر یک مستندساز غیرکرد به میان کولبرها می‌رفت این میزان از ارتباط میان مستندساز و سوژه -که اکنون شاهد آن هستیم- برقرار نمی شد.

 

 

اکنون که ساخت مستند به پایان رسیده، ارتباط  خودتان با کولبرها را چگونه ارزیابی می کنید؟

باید توجه داشت نتیجه نزدیک بودن به کولبرها بسیار نسبی است. به این معنا که می توان آن را از صفر تا صد در نظر گرفت. من در این ارتباط  به صد نرسیدم، اما روی صفر هم نماندم، یعنی توانستم در جهت برقراری ارتباط با سوژه مستند حرکت کردم.

 

 

می توانید درباره ارتباط با کولبرها مثال بزنید؟

در طول فیلمبرداری گاهی وقتی کولبرها لباس متفاوت و دوربینی که در دست داشتم را می دیدند به نوعی همکاری نمی کردند و از دوربین فرار می کردند. به همین خاطر گاهی دوربین را کنار می گذاشتم و با موبایل فیلمبرداری می کردم. بالاخره خودشان هم موبایل دارند و نسبت به ان واکنش راحت تر و طبیعی تری دارند.

 

 

در این میان چه چیزی می توانست رابطه کولبرها با شما را تقویت کند؟

شاید اگر یک ماه همراه آن ها می‌رفتم و می‌آمدم  و بار می‌بردم، مرا به گونه ای دیگر می شناختند، رابطه عمیق تری میان ما شکل می گرفت و در نهایت همکاری کولبرها هنگام فیلمبرداری بیشتر می شد.

 

به همین خاطر است که می گویم نزدیک بودن مستندساز به چنین سوژه ای بسیار نسبی است.

 

 

در برخی دقایق فیلم، انگار دوربین را به دست فرد دیگری می سپارید.

یک جاهایی از فیلمبرداری احساس می کردم نمی توانم از آن چه می خواهم، فیلم بگیرم. در این شرایط دوربین را به ناصر(یکی از کولبرها که از شخصیت های مستند هم هست) می سپردم تا او فیلمبرداری کند.

 

 

ماجرای این موقعیت ها چیست؟

در واقع فیلم را من و همسرم فیلمبرداری کردیم، اما در موقعیت هایی احساس می کردیم نمی توانم بیش از حد به کولبرها نزدیک شوم اما «ناصر» از خود آن ها بود. دوربین را به او می دادم و می گفتم این صحنه را با این زاویه و حرکت بگیر.

 

به هر حال یک دست نبودن فیلمبرداری در برخی صحنه ها ناشی از همین تصمیم است اما فکر می‌کنم به کلیت کار لطمه‌ای وارد نکرده است.

کد خبر 880352

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha