خبرگزاری شبستان_ خراسان شمالی؛ «ریحانه رنجبر» یک نوجوان دهه هشتادی در سوگ سردار شهید اسلام حاج قاسم سلیمانی و ابراز همدردی با دختر شهید اینگونه نوشته است:
برای تو می نویسم ...
برای تو، زینب جان سلیمانی، برای تو که این چند روز نباید اشک بریزی که دشمن شاد نشویم ...
برای تو که باید قوی باشی و صبور، ولی مگر می شود؟!
حتما دلیلی داشته نامیدنت بانو!
زینب شدنت برای زینب بودن است، برای صبور بودن، ولی زینب جان، کم، روضه کمرِ خَم نشنیدیم...
پدرت جان تازه ای به انقلاب داد ...
باشهادتش نفس دمید به روح و جان انقلابمان، ولی زینب جان! تکلیف جان بی جان شما چه می شود؟
آرام دل برادر! چشمانِ شبیهِ پدرِ برادرت حرف دارد، بغض دارد و تو باید دلارام شوی و آرام کنی، ولی زینب جان، همه غم کربلا یک طرف و نگاه سجاد یک طرف... و آخ از آن نگاه ... آخ
خدا را شکر که از پدرت دستی بازگشت، چه شهیدهایی بودند که یا برنگشتند یا فقط یک پلاک بازگشت، ولی زینب جانم، مگر رقیه دلش از دیدن سر پدر تمام نشد!؟
تو میخواهی با یک دست چه کنی؟!
ببین چگونه همه عاشق پدرت هستند، چگونه تابوتش روی دستان مردم است، ولی شرمنده زینب جان که تمام سهمت شبی در معراج است و آخ از معراج که نمی دانی به کجا باید بوسه بزنی...
پدرت قاسم بود "پاره پاره کننده صف دشمنان اسلام" بود... ولی زینب جان تکلیف پدر مقسوم و پاره پاره ات چه می شود؟!
من جنگ را ندیده ام، تو هم به گمانم مثل من باشی.
آقا قول داده و ماهم منتظر انتقام سختیم. مقتدا بی دلیل حرف نمی زند و نزده ...
نمیدانم در این سخت انتقام، جایی برای دخترانی مثل من و تو در خط مقدم هست یانه ؟؟؟ ولی اگر نباشد هم ما پشت جبهه را خوب بلدیم ...
پشت بودن را خوب بلدیم ...
پشت به پشت هم آرام خواهیم گرفت...
دیری نخواهد پایید
کاش به دستت برسد زینب جانم ...کاش
نظر شما