دیوار صیقل نزده، رنگ هم بلد نیستیم بزنیم

دکتر محسن هاشمی با اشاره به داستان نقاشان چینی و رومی در مثنوی مولوی گفت: مشکل سینمای ایران این است که اگر همانند نقاشان رومی دیوار دل را صیقل نمی‌زنیم، همچون نقاشان چینی رنگ‌آمیزی هم بلد نیستیم.

دکتر محسن هاشمی، استاد دانشکده هنر درباره رویکردهای به سینما در دوران معاصر به خبرنگار شبستان گفت: اهالی ادبیات و کلام اعم از شعر، ادبیات داستانی و ... معتقدند سینما از جنس کلام است یعنی با سینما می‌توان رمان نوشت و داستان‌گویی کرد.

 

وی ادامه داد: رویکرد دیگر به سینما رویکرد اصالت تصویر در آن است، به این معنا که سینما نقاشی است و با معادلات نقاشی سروکار دارد و اگر قرار است قصه‌ای هم تعریف کند باید هدف خود را با تصویر دنبال نماید.

 

هاشمی در این زمینه تأکید کرد: باید توجه داشت که این کشمکش در واقع مربوط به سینما نیست بلکه مربوط به خود هنر است، به عبارت دیگر هنر از همان زمان که بشر هنوز در غار می‌زیست، به دو رویکرد کلامی و تصویری تقسیم شد.

 

این استاد دانشگاه درباره رویکرد کلامی به تصویرسازی ذهنی برای مخاطب گفت: در رویکرد کلامی به هنر، حتی اگر نقاشی می‌کشیم هدف کلام است و این همان پیامی است که نقاشی غارها را به سوی خط هیروگلیف سوق داد و پس از آن از تصویر منتزع شد و الفبا شکل گرفت. این شیوه بیانی بسیار قدرتمند است چرا که همه مفاهیم قابلیت تصویری شدن ندارند، به طور مثال تصویر کردن مفهوم عشق و محبت بسیار دشوارتر از کلام است.

 

وی ادامه داد: وقتی سعدی می‌گوید: "سروی به لب جویی گویند چه خوش باشد / آنان که ندیدستند سروی به لب بامی" و یا آن جا که سهراب سپهری می‌گوید: "من وضو با تپش پنجره‌ها می‌گیرم"، نمی‌توان این مفاهیم را تصویری کرد چرا که اساسا تصویری نیستند. از این جا روشن می شود که بیان سینمایی مفاهیم تا چه اندازه دشوار است.

 

این استاد دانشکده هنر در بخش دیگری از سخنان خود با یادآوری رویکرد ایرانیان به هنر گفت: ما مردم کشوری هستیم مبتنی بر کلام تا مبتنی بر تصویر؛ اما اگر به اروپا سفر کنید تماما با تصاویر روبرو می‌شوید، کلیسا پر از تصویر است و تمام داستان‌گویی با تصویر و تجسم بخشیدن به باورهای دینی نمود می‌یابد.

 

وی ادامه داد: در مقابل این نگاه غربی، ما تلاش کرده ایم همه چیز را بپوشانیم و هیچ چیز را به تصویر درنیاوریم تا کلام، همه قدرت خود را به کار گیرد؛ چرا که تصوری که کلام در ذهن مخاطب می‌سازد بسیار زنده‌تر از تصوری است که تصویر به ذهن متبادر می‌کند.

 

هاشمی تصریح کرد: ایرانیان نزدیک به هزار سال است با کلام تصویرسازی می‌کنند تا آنجا که به لحاظ کلام در جهان بی‌بدیل شده ایم و این خودستایی نیست بلکه اقرار جهانیان است. شاهنامه چونان با کلمه تصویر می‌سازد که ژول مول می‌گوید، خودخواهی است که ایرانیان فردوسی را تنها متعلق به ایران بدانند، فردوسی متعلق به جهان است.

 

این استاد سینما اما در بخش دیگری از سخنان خود، با طرح این پرسش که "چرا نتوانسته‌ایم در هنر از تصویر به اندازه کلام بهره ببریم" به بررسی نگرش به سینما و بخصوص سینمای دینی در ایران معاصر پرداخت. 

 

دکتر هاشمی با اشاره به ضعف‌های تکنیکی در سینمای ایران گفت: مهم‌تر از ضعف تکنیکی باور نداشتن به تصویر نزد ایرانیان است.

 

وی ادامه داد: خیال می‌کنیم سینما دستگاهی است که ماده اولیه را –هر چه باشد- می‌گیرد و خروجی مطلوب ما را ارایه می‌دهد؛ تا آنجا که نگرش به سینمای دینی در ایران نیز بر مبنای همین طرز تلقی شکل گرفته است.

 

هاشمی با یادآوری اندیشه‌های سیدمرتضی آوینی در زمینه سینما گفت: فردی مثل آوینی در این میانه متوجه این نکته می‌شود که سینما خود اقتضائاتی دارد به این معنا که مثل قلمو نیست که بتوان با آن هم یک قدیس را به تصویر کشید و هم موضوعی مبتذل را.

 

این استاد دانشگاه با تأکید بر ضعف باور عمیق دینی در میان سینماگران ایران افزود: در فیلم "فرمان" تئودور درایر دل مخاطب در صحنه معجزه فرو می‌ریزد چون درایر این آمادگی را به وجود آورده است.

 

وی ادامه داد: این نظیر همان اتفاقی است که در تعزیه ما می‌افتد و با وجود اطلاع از ساختگی بودن همه در پایان اشک می‌ریزند. آیا این صحنه کربلاست؟ نه اما یقین و باور هنرمندی که پشت سر آن است به مخاطب منتقل می‌شود، بنابراین اگر اثر هنری‌مان تأثیر معنوی خود را بر مخاطب نمی‌گذارد لازم است به درون خودمان به عنوان هنرمند سینماگر نگاه کنیم و ببینیم که آیا آن صدق در ما است؟

 

هاشمی در بخش پایانی سخنان خود وضعیت کنونی سینمای ایران را به داستان نقاشان چینی و رومی در مثنوی مولانا تشبیه کرد و افزود: ما مدام در حال اضافه کردن رنگ به نقاشی‌هایمان هستیم در حالی که کار رومیان با صیقل زدن دیوار به حقیقت هنر نزدیک‌تر است اما مشکل آنجاست که ما دیوار صیقل نزده، رنگ هم بلد نیستیم بزنیم.

 

گفتنی است دکتر محسن هاشمی دکترای پژوهش هنر از دانشگاه هنر دارد و هم اکنون معاون آموزشی و پژوهشی دانشکده سینما و تئاتر است. وی که امسال در هیئت انتخاب بخش بین الملل بیست و هشتمین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران و هیئت داوران اولین جشنواره فیلم سوره حضور داشته، تاکنون چند فیلم مستند نیز ساخته است.


"از ذهنیت تا عینیت در سینما"، "شاهنامۀ فردوسی – پی کاوی ها و پاسخ های محتمل" و " فردوسی و هنر سینما" از جمله تألیفات اوست. هاشمی همچنین در سال های گذشته مقالات متعددی به همایش های علمی ارسال کرده و سخنرانی هایی نیز در مراکز پژوهشی داشته است.

 

پایان پیام/
 

کد خبر 87705

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha