خبرگزاری شبستان: عزاداری برای سالار شهیدان (ع) از اعمال مستحبی و مورد تاکید ائمه (ع) و بزرگان است، این عزاداری ها که در ماه محرم به اوج می رسد نیازمند آن است که با حرکت در مسیر صحیح و مستمسک قرار دادن آموزه های غنی به بصیرت آفرینی و بصیرت افزایی در جامعه یعنی همان اصلی ترین عنصر قیام تاریخی عاشورا بینجامد.
امری که متاسفانه بعضا دیده می شود در برخی از مجالس مورد بی توجهی قرار گرفته و به خرج احساسات صرف بسنده می شود.
مجلس عزاداری سیدالشهداء (ع) از چنان اهمیت و عظمتی برخوردار است که ورود به آن به عنوان مخاطب رسالت های سنگینی را به وجود می آورد حال اگر قرار باشد شخصی به عنوان منبری و مداح به این مجالس وارد شود این رسالت آنچنان اهمیت و ارزش می یابد که اندک غفلت از آن خساراتی جبران ناپذیر را درپی خواهد داشت.
بررسی چگونگی رفتن به منبر و آنچه باید به عنوان عناصر اصلی در آن به کار رود در گفت و گویی تحلیلی تفصیلی با حجت الاسلام والمسلمین محمدعلی دیبا، سخنران مذهبی و از مدافعان حریم اهل بیت (ع) مورد بررسی قرار گرفته است.
آنچه در ذیل می خوانید مشروح این گفت و گو است:
چه عواملی باورپذیری نسبت به منابر امروزی را کمرنگ کرده و منجر به کاهش جریان سازی و نهضت آفرینی توسط منابر منتسب به اهل بیت (ع) شده است؟
از مشکلات امروز ما در عرصه دین، مذهب و اهل بیت (ع) این است که ما دچار انحراف شده ایم. ما امروز با دنیا طرف هستیم و مردم دنیا دارند با چشمانی تیزبین ما را می نگرند بنابراین باید رفتار و گفتار ما نمونه ای حقیقی از اسلام زنده و پویا باشد که می تواند پاسخی منطقی و کاربردی برای رفع همه مشکلات ارائه کند.
ما باید باور داشته باشیم که اگر انسان در دایره زندگی حضور دارد اسلام برای مساحت زوایای 360 درجه ای آن برنامه ارائه کرده است که اگر بتوان این برنامه ها را از نگاه قرآن و سنت تبیین کرد مردم تشنه این مکتب انسان ساز می شوند آنچنان که مرحوم سیدجمال الدین اسدآبادی گفته است اگر ما بتوانیم اسلام را عریان و بدون پوشش عرضه کنیم مردم خود به خود جذب و همراه آن می شوند.
امری که متاسفانه امروز به آن توجه چندانی نمی شود به عنوان مثال در منابر وعظ و سخنرانی نیازهای مخاطب و مستمع مدنظر قرار نمی گیرد و به عطش روحی او متناسب با سن، فرهنگ و عقاید توجهی نمی شود در حالی که برخورداری از بینش صحیح در این زمینه ضرورتی انکارناپذیر است وگرنه بیان این مطالب به گفت و گویی فاقد معنا و اثر تبدیل می شود.
منبری باید در بیان احادیث و روایات نیز رعایت حال مخاطب و مجلس را بکند آنچنان که مرحوم فلسفی نیز همواره تاکید داشتند که در مجالس طرح همه راوایات و احادیث ضرورتی ندارد حتی اگر کلام معصوم (ع) باشد در حالی که دیده می شود نه تنها این مهم رعایت نشده بلکه برخی از منبری ها و مداحان مطالبی را بیان می کنند که برخلاف واقعیت است.
چگونه بود که در گذشته مداحانی بنام فعالیت می کردند که حرفشان برای مردم حجت بود؟! شاید مهمترین دلیل استناد آنها به اشعار حساب شده بود، آنها بدون وضو منبر نمی رفتند و نام ائمه (ع) را بر زبان نمی آوردند همین بود که سخنانشان در دل و روح مردم جای می یافت.
چه رازی در کار منبری ها و مداحان قدیمی نهفته بود که کلامشان را آنچنان اثرگذار بر جان مخاطبان می کرد؟ چرا امروز دیگر خبری از این اثرگذاری ها و اثرپذیری ها در منابر اهل بیت (ع) نیست؟
تقوا، اخلاص و طهارت جسم و روحشان دل مردم را با یک سلام دادن به سالارشهیدان می شکاند، البته امروز هم هستند منبریان و مداحانی که بر مبنای قواعد خاص مقتل می خوانند و نفس برحقشان دل ها را می سوزاند.
متاسفانه امروز دیده می شود که مسائل مطرح در میان مداحان در شان اهل بیت عصمت و طهارت (ع) نیست و چه بسا که اشعار آیینی با لحن و آهنگ های غربی و طاغوتی درآمیخته شده و به مخاطب عرضه می شود.
البته بارها دوری از این چنین مباحث مورد تاکید علما و بزرگان قرار گرفته است اما بازهم به مواردی برخورد می کنیم که در منطق آنها می مانیم که چگونه مداحی که خود را منتسب به ائمه (ع) می داند درگیری چنین سبک، لحن و ترانه و آهنگی شده است.
فقدان معرفت خطری که منابر مداحی را تهدید می کند
بدتر از آن این است که بعضا مطالبی در مجالس عزدارای سیدالشهداء (ع) مطرح می شود که فارغ از هر گونه معرفت و اساس و بنیاد است، در حالی که می توان با مراجعه به مداحان و منبریان پیشکسوت و پذیرش نصایح و تجربیات آنها در کنار کاربرد اخلاص مردم را که عطش معارف دینی را دارند به مسیر هدایتگری اهل بیت (ع) رهنمون شد.
علاوه براین، باید اشعار ارزنده بزرگان را مورد اتکاء قرار داد چرا که استفاده از اشعار مبتذل و فاقد معنا و مفهوم در مجالس عزاداری اهل بیت (ع) آق ائمه (ع) را درپی دارد.
مداح و منبری نباید به جلب مخاطب و یافتن طرفدار بیندیشد این اقدامات در شان اهل بیت (ع) نیست، نکند که مداحی درپی خراب کردن دیگری باشد که اینها همه در دوری از معرفت اهل بیت (ع) ریشه دارد.
ما نیازمند الگوسازی از روش و سیره عملی مداحان بی توقع و بزرگ پیشکسوت هستیم اگر مداحان جوان و امروزی پای سخنان شخصیتی چون آهی بنشینند برای کسب معرفت و حضوری اثرگذار در منابر آنها را بس است.
چه بسیار بودند مداحان پیشکسوت که منبر آنها جای تفسیر قرآن بود همچون حاج فیروز زیرک کار.
و یا جلسات مداحی احمد شمشیری که خود من سه ماه رمضان به طور پیاپی به منبر او می رفتم و حتی یک بار مطلبی تکراری و بدون معرفت از دهانش نشنیدم، او محفوظاتی قوی داشت و به معارف اهل بیت (ع) اتکای صرف داشت نه مثل برخی از مادحین امروزی که متاسفانه تنها مبلغ را مبنای منبر رفتن خود قرار می دهند.
اگر بخواهم به تجربیاتی که خود کسب کرده ام اشاره کنم بی تردید باید بگویی هنوز نمی توان زنده بودن روضه های اکبر ناظمی را در بازار تهران از یاد برد به ویژه در تاسوعای یکی از سال ها، که خبر آوردند دختر مرده است او گفت امروز متعلق به قمر منیر بنی هاشم (ع) است و خم به ابروی خود با شنیدن این خبر نیاورد و به منبر رفت عجیب آنکه پس از اتمام منبر خبر آمد که دختر او زنده شده و همین دختر امروز درصدد است تا منابر پدرش خود را تدوین کرده و در اختیار مخطبان امروزی قرارد هد چراکه همانطور که گفتیم منابرش حی و زنده است و در گذر زمان رنگ پیری به خود نمی گیرد.
پرچم افراشته شده بر سر تکایا، کارت دعوت مردم به مجالس عزای سیدالشهداء
تجمل گرایی، بی تقوایی، شهرت طلبی، جلب طرفدار و مخاطب، عدم معرفت و شناخت اهل بیت (ع) همه از مواردی است که باعث شده ما دیگر چنین شخصیت هایی را نداشته باشیم و وصفشان را در قصه ها و داستان ها دنبال کنیم.
چگونه بود که در گذشته مداحان با وضو به منبر می رفتند، نماز شب آنها ترک نمی شد!؟ امروز هم اگر اخلاص و تقوا سرلوحه کار منبری ها و مداحان باشد و ترک محرمات، اقامه نماز در اول وقت، بیان اذکار مقدس به ویژه در ایامی همچون محرم حسینی و قرائت زیارت عاشورا در اولویت قرار بگیرد بروز وظهور چنین شخصیت هایی دور از ذهن نیست چراکه عشق اهل بیت (ع) شعله ای نیست که در گذر زمان رو به افول رود.
علامه فلسفی خوب تعبیری داشت از تبلیغ برای حضور مردم در مجالس عزاداری سالار شهیدان (ع) و می گفت کارت دعوت ما همان پرچمی است که در مقابل در می افراشیم و مردم با دعوت ائمه (ع) وارد می شوند و اینها نیست جز به واسطه خون امام حسین (ع).
اینها همه از معرفت نشات می گیرد، امری که امروز به دلیل انحراف از دین دیگر مجالی برای جولان ندارد وگرنه گذشتگان هم علامه نبودند اما اخلاصشان در عمل و تقوای در دل، آنها را اینچنین نامدار و ماندگار کرد. چراکه برای خدا حرف می زدند نه برای خودنمایی.
نمی دانیم چرا امروز حسینیه می زنند اما آن را به مکان فعل حرام تبدیل می کنند می بینیم در جلسات عزاداری شرکت می کنند اما نمازشان قضا می شود اینها به دلیل خوردن لقمه های حرام است وگرنه اما حسین (ع) و مجالس عزاداری ایشان چراغ هدایت و کشتی نجات است . انسان با یقین به این اتصال به طور حتم نجات می یابد.
شاید بتوان این هدایتگری و نجات بخشی را قصه زندگانی شخصی به نام رسول ترک تعریف و تبیین کرد، وی که شرابخوار و مفسد بود تنها با آمدن حضرت زهرا (س) به خواب یکی از اقوامش که او را سگ اهل بیت (ع) خوانده بودند، چنان متحول شد که همگان برای استجابت دعایشان در درگاه ائمه (ع) به او متمسک می شدند.
بنابراین می توان دریافت یک نسیم از کوی حسین (ع) اینچنین شفابخش است، نه دل ما از یک تخته سنگ سخت تر است و نه عصای حضرت موسی (ع) از ترنم عشق حسین (ع) قوی تر، پس اگر پرتویی از نور هدایت ایشان بر دل های ما بتابد آنچنان رسوخ می کند که دیگر گمراهی معنایی نخواهد داشت.
اینها مسائلی است که باید در جلسات مذهبی تبیین شود اما متاسفانه جای آنها را مباحثی پوچ گرفته است. باید بدانیم که فطرت پاک آدمی حب الاحسین (ع) را در خود نهفته دارد و ایمان فطری و ذاتی به خدا محبت ائمه اطهار (ع) را در دل می پروراند.
عاشورا درسی متمایز از دیگر دروس برای بشر است، همین انقلاب اسلامی را محبت اهل بیت (ع) به پیروزی رسانید و احساس خطر مردم نسبت به ائمه (ع) بود که باعث شد در صحنه حاضر شوند.
درسی به بشر داد به آیین الهی درسش عملی بود نه کتبی نه شفاهی
امروز هم یک روضه خوانی برای اهل بیت (ع) مشکلات ما را حل می کند، گاهی یک حدیث آنقدر اثرگذار و تکان دهنده است که دیگر نیازی به مقتل خوانی در مجالس نیست.
برای آنکه جوان امروزی که در معرض شدیدترین تهاجمات فرهنگی دشمن قرار دارد را بتوان با خود همراه کرده و بتوان از منابر دانشگاهی علمی علمی برای آنها ساخت باید چه اقداماتی انجام شود؟
امروز و با شرایط کنونی باید با جوان با زبان ملموس او سخن گفت، اگر مقاتل بزرگان شهیر را برای نسل جوان بگوییم قطعا اثرگذار است و دیگر علم بزرگانی همچون سیدابن طاوس زیرسوال نمی رود، اگر حقیقت به مردم گفته شود اثرات و سازندگی افزایش می یابد.
آیا ورود مداحان و منبریان به مسائل سیاسی و تبیین و تشریح آنها از اوضاع سیاسی ضرورت دارد، یا اینکه ورود به این عرصه ها ضرورتی ندارد؟
در اینکه میان دین و سیاست جدایی وجود ندارد تردیدی نیست، اما اگر همان طور که اسلام و قرآن می گوید وارد عرصه سیاست شویم نه با دورغ و پلتیک چراکه هیچ قانونی بهتر از اسلام و قرآن نیست.
البته باید به مناسبت ها و اقتضائات زمانی و مکانی توجه شود، به عنوان مثال مردم جنوب شهر منبری و هیئتی هستند و با ارائه برخی مباحث خدشه ای به دینشان وارد نمی شود اما ممکن است طرح همان مسائل در بالای شهر چالش برانگیز شود بنابراین نباید در مواضعی وارد شد که جاذبه ندارد از سوی دیگر اگر مطلبی سیاسی مطرح می شود باید برای خدا باشد نه خودنمایی و منافع شخصی.
روحانیت نفس لوامه جامعه است...
همچنین، طرح مباحث فاقد ضرورت، زیرسوال بردن حقایق و به گونه ای سخن گفتن که برای مردم وضوح و معنا ندارد نیز تاثیر منابر را کاهش داده یا از بین می برد، از این رو ما باید متناسب با سطح فکر مخاطب و نوع نگاه و تفکر او پیش رویم باید تفاوت میان امکان و مخاطبان متعلق به آنها را نیز مدنظر داشته باشیم به عنوان مثال محیط دانشگاه با مسجد تفاوت های اساسی دارد.
البته در این میان، روحانیت نفس لوامه جامعه هستند یعنی به محض ورود به میادینی که دین و مذهب را به مخاطره می اندازند هشدار داده و در برابر ناملایمات خروش می کنند.
ما باید به این باور برسیم که خدا و ائمه (ع) ما را در همه حال می بینند و اکنون نیز امام عصر (عج) ناظر بر اعمال و رفتار ما هستند؛ اگر ما به این دائم الحضور بودن امام عصر (عج) ایمان قلبی بیاوریم دیگر به معرفت برای شناخت ائمه (ع) و برقراری ارتباط با آنها نیاز نداریم.
پایان پیام/
نظر شما