به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از کرمان، از سال ۸۲ تا امروز، هر ساله ۵ دی ماه یادآور حادثه ای تلخ و جانکاه است؛ زمینلرزهای با بزرگی ۶/۶ ریشتر که در ساعت ۵:۲۶ بامداد روز جمعه ۵ دی ۱۳۸۲ به مدت ۱۲ ثانیه شهر بم و مناطق اطراف آن در شرق استان کرمان را لرزاند و این شهر را با خاک یکسان کرد.
زمین لرزه ای با هزاران کشته و زخمی که باوجود ۱۶ سال از آن حادثه تلخ، تعداد جانباختگان این حادثه هنوز به درستی مشخص نیست زیرا به گفته کارشناسان زلزله ۵ دی سال ۸۲ بم زمین لرزه ای است که بیشترین تلفات جانی را در میان زمین لرزه های سده اخیر داشته است.
شدت زمین لرزه به اندازه ای بود که در شهرهای اطراف از جمله راین و حتی تا کرمان نیز حس شد و ساعتی نگذشت که بم در صدر اخبار ایران و جهان قرار گرفت؛ زلزله ای که در کنار تلخی ها و اندوه بزرگ آن، درس های فراوانی هم داشت؛ درس هایی که نباید آن را فراموش کرد.
دکتر مهدی زارع، دانشیار پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله درباره درسهایی که از زلزله بم نگرفتیم؛ گفته:« درسهای که از این زلزله نگرفتیم خودش چند کتاب میشود؛ اما بطور کلی باید همه بپذیرند که حریم گسلهای فعال یک واقعیت است. این مساله که شهرکسازی و زندگی در نزدیکی گسلها منطقی و ایمن است و یا نه، هنوز بحث محافل تخصصی است. شاید این یکی از مهمترین درسهایی باشد که باید از زلزله بم میگرفتیم، ولی ظاهرا نگرفتهایم! پهنه گسله بم و منطقه پیرامونی آن به ویژه در سوی فرادیواره گسل بم، متحمل بیشترین تخریت در جریان زمین لرزه 1382 شد.»
دردهایی هم هست که بر بازماندگان این حادثه هنوز سنگینی می کند و کسی آن را تسکین نداده است. چه بسیار بمی هایی که آن شب در بم نبودند و چه بسیار کسانی که از شهرهای دیگر برای تعطیلات پایان هفته، آن شب را در بم بودند و اجل آنان در بم فرا رسید.
می گفت صبح روز ۴ دی از بم به قصد بندرعباس رفتیم، قرار بود حسین(شوهرش) و سجاد(پسرش) هم با آنها(مادر و سارا) باشند اما ماشین خراب شد و پدر و پسر ماندند و مادر و دختر رفتند؛ حالا سالهاست که مادر و دختر داغدار و سوگوار هستند؛ نه فقط داغدار حسین و سجاد که داغدار ۲۰۰ نفر از بستگان دور و نزدیک که همه در ۱۲ ثانیه مشترک از دنیا رفتند.
معلم بود؛ سه فرزند داشت؛ افسانه تازه عروس، فرزانه دبیرستانی و محمد که دوره دبستان را می گذراند. پنجشنبه شب(۴ دی) همگی برای پاگشای عروس، بم دعوت شده بودند...و حالا(۶ دی) هر سه فرزند و داماد خانواده در شهر راین کنار هم به خاک سپرده می شوند و مادر آیینه و شمعدان افسانه را به آستان امامزاده هاشم می سپارد...از آن پس، قد پدر خمید و مادر افسرده شد؛ سالها بعد، سحر را به فرزندخواندگی قبول کردند تا شاید، البته شاید، به اندازه سر سوزنی داغ جانسوز فرزندان از دست رفته را تسلی دهد.
حادثه تلخ ززلزله بم چیزی نیست که بتوان آن را به تحریر درآورد؛ عکس گویاتر از مطلب، بر عمق فاجعه گواهی می دهد و حضور در دل حادثه ملموس ترین حالت را می تواند توصیف کند.
حجم کشته ها زیاد بود؛ تعدادی از خواهران ستادنمازجمعه راین به اتفاق بسیاری دیگر از خواهران و طلبه ها و... برای امور مربوط به کفن و دفن به بم رفتند؛ زهرا می گفت وقتی دخترهای خانواده ای را تیمم به دل از غسل میت می دادیم پدر ذره ذره آب می شد.
کمک های فراوانی از داخل و خارج کشور برای ساختن بم و جبران حادثه گسیل شد؛ اما بم همچنان نیازمند توجه است؛ آلودگی آب بم به ماده سرطان زای آرسنیک، امروز یکی از دغدغه های جدی مردم این شهر است؛ موضوعی که تاکنون اراده جدی برای حل آن به میان نیامده است.
استان کرمان، استان زلزله خیزی است؛ زلزله بم ۲۲ سال بعد از زلزله ویرانگر گلباف اتفاق افتاد؛ گسل های فراوانی در این استان وجود دارد که مقاوم سازی منازل مسکونی را یکی از ضرورت های اجتناب ناپذیر می کند اما باید برای آن عزم ملی وجود داشته باشد تا در آینده با خسارات اینچنینی مواجه نشویم.
نظر شما