خبرگزاری شبستان، سرویس فرهنگی- محمد پورعلم : در روزهای گذشته، گالری ایوان که مدتی در زمینه برپایی نمایشگاه های هنری فعالیت جدی نداشت علاوه بر برپایی نمایشگاه «دو پرتره»، گشایش فضایی تازه برای نمایش آثار هنرمندان جوان و نوگرا و ارائه مدیوم های تازه هنری را جشن گرفت.
اما در این میان، اجرای «تاریخ نانوشته سایههای بلند زمستان» یکی از رویدادهای جالب توجه در بستر افتتاح نمایشگاه «دو پرتره» بود. پرفورمنس-آرت زنده ای از «علی اتحاد» که در روزهای پنجشنبه بیست و یکم و جمعه بیست و دوم آذرماه به نمایش گذاشته شد. اتحاد در حاشیه این مراسم با اشاره به این که «تاریخ نانوشته سایههای بلند زمستان» همچون سایر آثار او ریشه در مطالعه بافتار تاریخ-فرهنگ دارد، به خبرنگار شبستان گفت: «این اجرا ۱۲ اجراگر دارد و کلیت آن به صورت یک بازی با قوانین از پیش تعیین شده طراحی شده است.»
این هنرمند اجرایی و دیداری درباره روند این بازی توضیح داد: «در ابتدا اجراگران همگی در انتهای سالن جمعاند؛ نشسته و با چهرهای به سمت دیوار. سپس در کنشی بسیار کند از توده انسانیشان جدا میشوند و به سمت قابی که در سوی دیگر سالن از سقف آویزان است حرکت میکنند. کلیهی رفتارها بسیار کند است. در این مسیر روی زمین برگههای سفید، مداد و بطریهای شیشهای کوچکی قرار دارد. هدف بازی این است که اجراگران باید به برگهها برسند؛ به دلخواه روی برگههای چیزهایی بنویسند؛ از ترسها و امیدها و شادیها و آرزوهاشان. بعد برگهها را در بطریهای کوچک بگذارند؛ سر بطریهای را با چوبپنبه ببندند و بطری را به زیر قاب برسانند. وقتی به قاب رسیدند بطری را روی زمین بگذارند و خودشان در قاب قرار بگیرند و پرترهی نهاییشان را بسازند. در نهایت از قاب بگذرند و آن سوی قاب روی زمین سقوط کنند و تا پایان کار بیحرکت بمانند.»
اما «تاریخ نانوشته سایههای بلند زمستان» تنها کنشی یک سویه از سوی اجراگران نیست و تماشاگران هم می توانند در روند آن نقش بازی کنند: «اگر حین بازی یکی از مخاطبان پشت قاب بایستد و جای اجراگران را بگیرد؛ ناگهان همه اجراگران به زمین سقوط میکنند و روی زمین میخزند و بازی را از نو آغاز میکنند. تنها اجراگرانی بازی را از سر نمیگیرند که بطریشان را رساندهاند و به آن سوی قاب رسیدند. این بازی ۳ ساعت به طول میانجامد. »
اتحاد همچنین درباره تصویر و معنایی که این اجرا در ذهن او می سازد، گفت: «برای من این بازی تصویری مثالی از بازی در صحنه تاریخ است. این جا ما با چرخه بیپایان و تکرار شونده تاریخ مواجهایم. کسانی که زاده میشوند؛ به کندی بسیار پا میگیرند و اگر خوش اقبال باشند در میانهی راه فرصتی مییابند که چیزی از خود به جا بگذارند. هدف هم ساختن تصویری آرمان از خویشتنمان است. ساختن تصویر، رساندن میراثمان به لبههای تاریخ و مردن بیرون صحنه تاریخ. همهی آن چیزی که طی هزاران سال تجربه بشری برای بشریت بدل به پیشنویسی مذاکره ناپذیر شده است. در سازِکار بازی اما مخاطبی ممکن است این مسیر را مسدود کند؛ اینطور است که راههای آمده بی ثمر میشود و اجراگران ناچارند راه آمده را دوباره طی کنند؛ چیزی شبیه به زیست هر روزه ما. در زندگی هر روزه ما بارها و بارها پیش آمده که کسی بیخبر از تلاشهای تصویر نهایی ما را به چنگ آورده و سر انجام ما ناچار شدهایم مسیرهای آمده را برگردیم و از نو شروع کنیم.»
نظر شما