به گزارش خبرگزاری شبستان: در همان صحبت های اولیه ای که میان او(1) و امیرحسین(2) رد و بدل شده بود، قرار بر سادگی مراسم و خرید بود و حالا وقت آن رسیده بود که به این قول و قرارهایی که با هم گذاشته بودند، جامه عمل بپوشانند.
امیر از جبهه برگشته بود و با مادر برای خرید عروسی به خانه بانو رفتند. یک حلقه، یک دست لباس و یک جفت کفش برای بانو و یک انگشتر عقیق برای امیر خریدند و اینها همه وسایلی بود که خرید آنها را تشکیل می داد. و همان جا بود که امیر قول داد تا آن انگشتر را هیچ گاه از خود دور نکند.
قرار شد تا برای عقد در مسجد محل حاضر شوند و خطبه را امام جماعت، میان آن دو جاری کند.
امیر با لباس سپاه وارد شد و پدرش نیز برایشان آینه و شمعدانی خرید و آورد. مجلس بسیار ساده و بی ریا بود اما شیرینی اش هنوز در کام بانو مانده است.
یک ساعتی از جاری شدن خطبه می گذشت که امیرحسین از همه خداحافظی کرد و راهی جبهه شد.(3)
زهره رشیدیان، همسر شهید.
شهید امیرحسین سلیمانی مقام که در عملیات آزادسازی خرمشهر و در تاریخ هجدهم اردیبهشت ماه سال 61 به شهادت رسید.
برگرفته از خاطره همسر شهید.
منبع: جی پلاس/منصوره جاسبی
نظر شما