خبرگزاری شبستان: جنگ ملتها و دولت ها را به تباهی می کشاند. روابط بین المللی و دوستی های جهانی را لگد مال می کند و تخم دشمنی را در دل مردمان می کارد. اما کمتر کسی توجه دارد که در دل یک جامعه جنگ زده و در میان این آدم ها و روابط شان،چه اتفاقاتی می تواند بیفتد که دوستی و دشمنی یا کینه و محبت مفاهیم و معانی خود را عوض کنند. این کاری است که مهدی نادری سعی کرده در نخستین فیلمش «بدرود بغداد»آن را انجام دهد.
فیلم مقدمه کوتاهی دارد، مانند یک کابوس ناراحت کننده که در آن شخصیت آمریکایی اصلی فیلم یعنی دانیل دالکا (با بازی خوب و برجسته مزدک میرعابدینی) در یک مسابقه بوکس می بازد و به خاطر آن نمی تواند بدهی خود را به مافیا پرداخت کند و با کشتن فرستاده مافیا،برای فرار از این شرایط به عنوان سرباز به عراق می رود. نادری با هوشمندی در این مقدمه کابوس گونه به نقد وضعیت جامعه آمریکا می پردازد.
برش های سریع در تدوین، فشاری را که روی شخصیت اصلی برای بردن مسابقه وجود دارد، نسان می دهد و این ما به ازای فشارهای جامعه مصرف گرای آمریکا بر روی مردم آن کشور است تا در مسابقه ای برای مصرف هر چه بیشتر شرکت کنند. همین مصرف گرایی بوده که قهرمان فیلم را به وضعیتی دچار می کند که برای پول مسابقه دهد و زمانی که ناتوان از تهیه پول بود، فرار را بر قرار ترجیح دهد.
بخش اصلی «بدرود بغداد»در عراق می گذرد. عراقی نمادین که می تواند شبیه به تصورات خیلی از ما از یک کشور عربی باشد. اما همین نمادگرایی وسیله ای در دست کارگردان است تا با آن به اصلی ترین سوال در هر جنگی بپردازد: جنگ چه بلایی به سر مردمان یک کشور می آورد؟ شخصیت هایی که هر کدام نماد بخشی از عراق پس از حمله آمریکا هستند، به شکلی انسانی امیدها، آرزوها، ترس ها و تشویش های خود را به ما نشان می دهند تا در این تصویر، توحش جنگ به خوبی عیان شود.
جذابترین نکته فیلم این است که کسی را در این میان متهم نمی بینیم و کارگردان هم سعی نکرده همه سربازان آمریکایی ها را خبیث و عراقی ها را مظلوم معرفی کند. سرباز جوانی که در جایی از فیلم سهوا دختر بچه ای را می کشد، بر اثر عذاب وجدان خودکشی می کند و عراقی که قصد منفجر کردن خود با بمب انتحاری را دارد (و بازی خوب مصطفی زمانی شخصیت او را ملموس و دوست داشتنی کرده)، وقتی می بیند شرایط آنگونه که برایش ترسیم کرده اند نیست، از کشتن خود پشیمان می شود. نادری در «بدرود بغداد»بدون اینکه کسی را متهم کند،کثیف بودن جنگ را نشان می دهد و این امید را در دل هر بیننده به وجود می آورد که ای کاش دیگر هرگر جنگی اتفاق نیفتد.
نمی توان بدون اشاره یه فیلم برداری خوب تورج اصلانی از کنار «بدرود بغداد» گذشت. فضاسازی های او به کمک دوربین، محیط فیلم را باورپذیر کرده و تماشاگر را با داستان همراه می کند. دوربین او که گاهی یک عقرب را تعقیب می کند و گاهی در نمایی محو، سرابی را به تصویر می کشد، کمک بزرگی به پوشاندن نواقص داستان فیلم کرده و آن را یک سر و گردن بالا کشیده است و تدوین فیلم نیز، به این موضوع کمک شایانی کرده.
«بدرورد بغداد» پیام انسانی که همواره در سینمای ایران وجود دارد را به خوبی نشان می دهد و به عنوان اولین ساخته بلند کارگردانش، ما را به تداوم این امر در سینمای ایران امیدوار می کند. از مسئولان سینمایی نیز انتظار می رود با حمایت بیشتر از فیلمسازان جوان، مسیر این چشمه زاینده را هموار تر کنند.
علی ظهوری راد
پایان پیام/
نظر شما