خبرگزاری شبستان- گیلان: قامت کوچک و لباسهای مندرس توام با نگاه معصومانه و لبخند تلخش، زخمهایی را روایت میکند که در کف خیابانهای شهر بر پیکرش وارد شده است.
نگاههای ترحمآمیز و رفتارهای زشت و زننده با چاشنی تحقیر چنان زخمی بر جسم و روحش وارد کرده که کودکی را نمیشناسد و تنها وظیفهاش کار کردن و گلیم خود را از آب بیرون کشیدن است.
او که به جای کودکی و هیاهو در کوچههای شهر به مردی کوچک تبدیل شده، با به بند کشیدن شیطنتهای بچهگانهاش، سر هر چهار راه یا میدان و پشت چراغ قرمز منتظر ایست خودروهاست تا با چشمان دوخته به راننده با لحن کودکانه و تمنا بگوید: «آدامس نمیخوای؟!»، «دستمال نمیخری!؟»، «گل به عشقت هدیه بده» و... و برخیها آنقدر کوچکند که حرف زدن نمیدانند و در بغل مادرشان چشم به اسکناسهایی دوختهاند که دوای درد دیگری است، مادری که معلوم نیست آنها را به دنیا آورده یا به قیمتی ناچیز خریده است!
روایت این کودکان، تلخ، اما داستانی واقعی از زندگی روزمره آنهاست که بر سر هر چهارراه اتفاق میافتد و گویا چارهایی جز کارکردن ندارند و باید بخشی از زندگی خانواده را بچرخانند، کاسبان کوچک شهر با پاهای خسته و دستهای پینه بسته و چشمهای معصوم و بیآلایشی که زیر لایههای چرک و سیاهی پنهان شده و آرزوهایی که بر باد رفته است.
عباس که حدود 9 سال دارد اما خودش را بزرگتر معرفی میکند نگاههای ترحمآمیز و برخی رفتارهای خشن را مشکلی بزرگ بر سر راه کودکان کار میداند و معتقد است که باید رفتاری بهتر با کودکان کار که مصیبت خانواده را بر دوش کشیده و چیزی از بچگی نمیدانند، داشت.
او که با جعبهای آدامس در دست و چکمههای آبی منتظر قرمز شدن چراغ راهنما در غروب جمعه بارانی است تا شاید بتواند آدامسی را به سرنشینان خودرویی بفروشد میگوید: پدرم مریض است و یک برادر و خواهر کوچکتر دارم و هر روز عصر با حضور در اماکن عمومی و یا سر چهارراهها و میادین برای کسب حداقل درآمد میدوم و شب، خسته با لقمهایی نان به خواب میروم و خواب پیتزا و ساندویچی را میبینم که برایم آرزو شده.
اما آنطرفتر پسربچه دیگری با دعاهای کوچک در دست در کنار نوجوانی ایستاده که دستمال میفروشد و با قرمز شدن چراغ بین ماشینها دویده و فریاد میزند دستمال نمیخوای؟. کودک که چهره معصومانهاش بر اثر سوز و سرما قرمز شده، با دیدن ماشینهای لوکس جلو رفته و میگوید دعا نمیخوای، دعا دارم، دعا برای سلامتی، دعا برای خوشبختی و دعا برای رسیدن به عشقت. فال چی، فال هم میگیرم.
او با خواهش و تمنا درصدد راضی کردن جوان تویوتاسواری بود که شیشه خودرو را بالا کشیده تا شاید با فروش یک دعا، اسکناس پنج هزار تومانی را نصیب خود کند.
کودکانی که همه روزه در گذر از کوچه و بازار میبینیم و بیتوجه به کار کردن آنها زیر آفتاب تابستان و سوز زمستان از کنارشان عبور میکنیم بدون اینکه بدانیم علت این رنج و سختی چیست؟
كودكان كار طبق تعريف پيماننامه جهانی حقوق كودک، تمام افراد زير 18سالی را كه كار میكنند، شامل میشود، اما در قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران، كودک كمتر از 15 سال عنوان شده است؛ اگر چه آمار دقیقی در مورد کودکان کار در ایران وجود ندارد اما آمارهای رسمی حکایت از شناسایی 150 کودک کار در رشت داده که معاونت پلیس اجتماعی گیلان 90 درصد کودکان کار استان را مهاجر و غیربومی میداند.
بیشتر كودكان كار و خيابانی، كودكانی دارای خانوادههایی با مشكلات اقتصادی و فقر فرهنگی هستند که با معضلاتی چون بيكاری، اعتياد و طلاق دست و پنجه نرم میکنند و از سوی پدر و مادر به کار گمارده میشوند.
در این میان قانون، وظیفه جمعآوری و ساماندهی این کودکان را به نهادهای مختلفی همچون شهرداری، بهزیستی، نیروی انتظامی و فرمانداری واگذار کرده است اما، بازگرداندن دنیای کودکی به بچههای کار نیازمند تلاش و همکاری همه اقشار از جمله مردم، دستگاههای دولتی، بخش خصوصی و موسسات خیریه است.
حسین نحوینژاد قدمت مباحثی چون ساماندهی کودک کار و خیابانی نزد دستگاههای متولی بهعنوان یکی از برنامههای هدفمند و در راستای کنترل و تحدید آسیبهای اجتماعی را بیش از 2 دهه اعلام کرد که بهجز یکی دو دستگاه و متولی خوانده شده آن هم به شکل جسته و گریخته، اقدامی نکردند.
مدیرکل بهزیستی گیلان با انتقاد از اینکه دستگاههای متولی در هیچ دورهای و بهشکل همزمان به وظایف و تعهدات خود عمل نکردند و بهنوعی با سطحینگری و عدم توجه به عمق آسیب، تنها به درمانی سطحی بسنده کردند از کمبود اعتبار موردنیاز برای مقابله کامل و در نظر گرفتن همه ابعاد این پدیده خبر داد که موجب شد دستگاههایی همچون بهزیستی و NGOهای تخصصی نتوانستند با تأمین همه هزینهها، پیشنیازها، برنامههای آگاهسازی، حمایتگری پس از شناسایی اولیه و تربیت و بهکارگیری افراد متخصص در حد نیاز، حتی برای یک دوره به اجرای دقیق برنامه ساماندهی بپردازند.
وی معتقد است تغییر نگرش در اذهان مدیران و متولیان امر در قالب طرحهای زودگذر و آنی اتفاق نمیافتد و برای گذر از این مرحله لازم است تا کالبدی جدید، به دور از تعصبات و نظرات غیرکارشناسی در این برنامه بدمد تا شاید این معصومیت در معرض تهدید بهموقع از خطر برهد.
«محسن جعفری» نیز برنامهریزی برای ساماندهی کودکان کار و ایجاد لحظاتی خوش برای آنان را یک ضرورت میداند که در قالب طرح مهریاران نوجوان 40 نفر از این افراد را با حمایت مادی و معنوی به حرم مطهر امام رضا(ع) اعزام میکند.
معاونت اجتماعی سپاه قدس استان گیلان با اجرای این طرح و در راستای رهایی و نجات کودکان کار برنامههای حمایتی، تربیتی، آموزشی و اقتصادی اجرا میکند.
پلیس گیلان نیز با اجرای برنامههای آموزشی سعی در عدم برخورد سلبی و مجرمانه با کودکان کار که محصول تلخ اجتماعی هستند، دارد.
معاون اجتماعی نیروی انتظامی گیلان با بیان اینکه کودک کار، زاییده برخی مشکلات، کمبودها و آلوده شدن به برخی آسیبها و معضلات اجتماعی است، خاطرنشان کرد: وظایف نیروی انتظامی در آییننامه ساماندهی این کودکان به شکل کاملا مشخص تعیین شده و وظیفه دارد در مواردی که سلامت جسمانی و روانی کودک در معرض خطر جدی قرار بگیرد، در راستای اجرای طرحهای ساماندهی کودکان کار در کنار سازمان بهزیستی، همکاری داشته باشد.
در واقع پلیس در اداره برآورد اجتماعی و مراکز مشاوره در مورد نحوه برخورد با کودکان کار بررسی و تحقیق انجام میدهد، ضمن اینکه تشکیل پرونده برای کودکان بزهکار، کشف جرم و معرفی به مراجع قضایی از دیگر وظایفش است.
در واقع تجربه سخت کار در خیابان، فرصت رویاهای زیبای کودکی را از آنان گرفته و در کوچه و پسکوچههای شهر گم کرده است، کودکانی که فارغ از نگرانی برای خانوادههایشان دلشان میخواهد ساعتی شاد باشند، تفریح کنند و کتاب بخوانند. اما مدتی پیش پلیس راهور گیلان با برآورده کردن آرزوی یک کودک کار، رویای او را در لباس پلیس تحقق بخشید.
عادل، پسربچه ۹ ساله رشتی که رویای پلیس شدن را داشت بهعنوان اولین کودک در کشور، عضو افتخاری پلیس راهنمایی و رانندگی گیلان شد. وقتی او را سروان عادل نیکبخش خطاب کردند گویی بال درآورده و لذت نگاهش وصفناشدنی بود، شاید خودش هم گمان نمیکرد روزی رویای گمشدهاش در خیابانهای رشت چنین واقعی تصور شود.
جامعه و مردم باید توجهشان را معطوف به حقوق کودکان کنند، حقوقی که در آموزههای دینی و قوانین و مقررات به آن توجه شده است. بنابراین آیا شایسته است در گوشه خیابان بخشی از کودکان بهعنوان کودکان کار و خیابان، زیست مادی خود را تأمین کنند؟ و یا کودکان بازمانده از تحصیل داشته باشیم؟
با توجه به عملکرد نهچندان مطلوب دولت در کمک و هدایت کودکان کار، نیازمند هستیم تا طرح نو دراندازیم و راهی نو و جدید فراروی مسئولان گذاریم و بهترین گزینه برای ساماندهی این کودکان، حمایت و تشویق مراکز خصوصی است که میتوانند با آموزش آنها و سرپرستانشان اقدامی در بهبود شرایط کودکان انجام دهد.
سمیه اکبرپور
نظر شما