به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، امروزه برای هنر علاوه بر کارکرد زیبایی شناسانه، کارکردهای دیگری هم تصور می شود. روانشناسی یکی از زمینه هایی است که از این منظر به هنر نگریسته و تجربه هنری را واجد کارکردهای مثبت یافته است. شاید به همین خاطر باشد که خصوصا در سال های گذشته با افرادی روبرو می شویم که در دنیای متلاطم امروز، آگاهانه یا ناآگاهانه به هنر پناه برده اند اما در ادامه صاحب تجربه هنری منحصر به خود شده اند. عصر امروز جمعه هشتم آذرماه نمایشگاهی از نقاشی های انتزاعی «سپیده نهاوندی» در گالری سروا برپا می شود. هنرمندی که تجربه هنری او بی شباهت به آن چه در بالا گفته شد، نیست. به همین بهانه با این هنرمند به گفتگو نشسته ایم:
زمینه تحصیلی تان چیست و فعالیت هنری خود را از چه زمانی آغاز کردید؟
رشته تحصیلی ام مشاوره است اما فعالیت هنری ام به سال ها قبل بازمی گردد. در آن زمان با مدادرنگی نقاشی می کردم که مدتی کوتاهی به طول انجامید. پس از آن هم مدتی با سفال کار کردم.
گرایش به هنر چگونه در شما شکل گرفت؟
آن زمان که با مداد رنگی کار می کردم، به خاطر فضای اطرافم بود. بسیاری از دوستانم به صورت حرفه ای نقاشی می کردند. البته در آن زمان هم نقاشی کشیدنم تفننی بود. بعد از مدتی متوجه شدم مدادرنگی ابزار هنری من نیست، به همین خاطر به سراغ سفال رفتم. دوسالی هم این گونه گذشت تا در نهایت آن را رها کردم.
این تجربیات به چند سال قبل بازمی گردد؟
بیش از هفده سال قبل. از آن زمان تا همین چند ماه قبل فعالیت هنری نداشتم تا این که پیش از عید امسال دوباره مشغول نقاشی شدم.
در این ماه ها با چه متریالی کار می کنید و چه نقاشی هایی می کشید؟
در ابتدا تنها به دنبال بازی با رنگ ها بودم اما این بازی، به خلق نقاشی های انتزاعی با اکریلیک منجر شد.
این روند چگونه ادامه پیدا کرد؟
چند ماه پس از آغاز فعالیتم با فاروق مظلومی آشنا شدم و کارهایم مورد توجه ایشان قرار گرفت. آن زمان فکر می کردم در مسیر اشتباهی هستم اما پس از چند گفت و گو متوجه شدم آن چه انجام داده ام مبنای خلق اثر انتزاعی است. بنابراین با جدیت بیشتر به کار پرداختم.
در این مدت چند اثر کشیده اید؟
در حال حاضر دوازده تابلو دارم که در پنج اندازه نقاشی شده است.
این نقاشی کشیدن چه تاثیری بر حال و هوای تان دارد؟
حسی دارم که قابل توضیح نیست. وقتی نقاشی می کشم ذهنم از موقعیت زمان و مکان فارغ می شود که از این نظر حس فوق العاده ای است. ما در روانشناسی به این حس flow به معنای شوق وافر به فعالیت می گوییم که به انقطاع از زمان و مکان می انجامد.
به طور کلی حس بسیار خوبی است و وقتی کارهایم را می بینم آن ها را بسیار دوست دارم، اما نمی توانم روی آن اسم بگذارم.
انگیزه تان برای بازگشت به نقاشی چه بود؟
من نقاشی را برای خودم آغاز کردم و در ابتدا اصلا به نمایش آثارم فکر نمی کردم. در واقع بازگشتم به نقاشی برایم نوعی تراپی بود. وقتی نقاشی می کشید کاملا بر آن متمرکز می شوید و همه چیز از جمله اضطراب ها و ناراحتی ها کنار می رود. بنابراین می توان از آن به عنوان درمان بهره برد.
قرار است نخستین نمایشگاه هنری تان را امروز جمعه، هشتم آذرماه در گالری سروا برگزار کنید. چه حسی دارید؟
خب، مقداری اضطراب دارم و نگرانم اما امیدوارم همه چیز به خوبی پیش برود.
نظر شما