خبرگزاری شبستان، گروه اندیشه: آموزه های مهدوی مساله ای بین الادیانی و اعتقادی است که میان ادیان توحیدی وجود داشته و دارد و بعضا حتی در میان ادیان غیرتوحیدی نیز این مهم مطرح شده است. همه منتظر منجی هستند تا بیاید و جهان را از ظلم و ستم مستکبران رهایی بخشد. اما سوال آن است که آیا منتظر ظهور او بودن کافی است یا باید عامل به عمل باشیم؟ آیا فقط باید آرزوی ظهور حضرت را داشته باشیم یا اینکه باید بتوانیم با تکیه بر سیره اهل بیت(ع) شرایط را برای ظهور امام زمان(عج) فراهم کنیم.
بر آن شدیم این مولفه ها و مسائل مرتبط با آن را با حجت الاسلام «امیرمحسن عرفان» به بحث و گفت وگو بگذاریم که در ادامه حاصل آن را می خوانید:
آموزه های مهدویت و اساسا مساله منجی چه قدر می تواند به عنوان یک مولفه مشترک در ایجاد صلح در جهان نقشآفرین باشد؟
پیرامون موضوع نقش اندیشه منجیِ موعود در صلح جهانی چند نکته اهمیت دارد که باید به آنها توجه کرد. نکته اول اینکه با وجودی که اندیشه موعود آموزه دینی و درون مذهبی است باید به این نکته توجه کنیم که اساسا اختلاف نظر یا عدم توافق در برخی مسایل اجتنابناپذیر است.
باید توجه داشته باشیم که منازعه یا منفی است یا مثبت، منازعه منفی باعث بروز و فعال شدن اختلاف است، اما گاهی منازعه مثبت است یعنی اختلافات را میپذیریم و برای آن ارزش قایل می شویم، فرهنگپژوهان از منازعه مثبت تعبیر به رسمیت شناختن تنوعات فرهنگی می کنند.
بنابراین اکنون اگر می گوییم آموزه های مهدوی راهبرد صلح جهانی است به این معناست که باور داشت آموزه مهدویت ضمن به رسمیت شناختن تنوعات فرهنگی در بحث اندیشه منجی موعود در صدد تبیین نسخه نجات واقعی برای بشریت است، به عبارت دیگر باورداشت به آموزه مهدویت دلایل زیربنایی جنگ را حل و فصل می کند، اکنون در دنیا برای حل منازعه گاهی راهکارهای ویرانگر دارند، از جنگ استفاده می کنند، شهری را خراب می کند، کشوری را از بین می برند تا به زعم خودشان به منازعه پایان دهند.
جنگ فعلی در دنیا جنگ تغییر مدیریت، اذهان و افکار است. اندیشه منجی در این شرایط هدایت افکار را به همراه دارد.
اینکه آموزه های مهدوی با وجود این سطح از کارکرد و تاثیر در جامعه آنچنان که باید مورد کاوش قرار نگرفته اند از چه بابت است؟
مهمترین تاثیری که باورداشت منجی موعود در زندگی انسان ایجاد می کند، هدایت افکار است. معتقدم سه عامل سبب می شود که آموزه های مهدوی را آنطور که شایسته است مورد توجه قرار ندهیم، گاهی برداشتهایی از آموزههای مهدویت داریم که سبب می شود تفسیری ناصحیح به وجود بیاید که این خود یک آسیب است. عدم توجه به عمق راهبردی آموزه مهدویت در جهان معاصر موضوع دیگری است که سبب شده که این مولفه مهم بین الادیانی آنچنان که شایسته است زیر ذره بین نرود. ما روی این مساله مانور کافی نداریم و گاهی ذائقه محوری در آن دخیل است و سبب می شود که آموزه منجی در سطح بینالملل بسط داده نشود، همچنین عدم توجه به مهندسی فرهنگی ائمه در اندیشه منجی موعود عامل سومی است که سبب می شود آموزه های مهدوی به نحوی شایسته بررسی نشوند. به بیان دیگر راهبرد مشترک اهل بیت در بسط آموزه های مهدوی را توجه نمی کنیم.
بنابراین مولفه آگاهسازی جامعه بین الملل پیرامون آموزه مهدویت و اقناع آن در عرصه باورداشت به اندیشه منجی موعود در اسلام و مسئولیت دهی به باورمندان آموزه های مهدوی وظیفه امروز ماست.
امروز باید چگونه حرکت کنیم تا بتوانیم همان خط مشی ائمه(ع) را در معرفی موعود در جامعه داشته باشیم؟
ائمه(ع) با توجه به تنوعات فرهنگی که در زمان حیاتشان با آن مواجه بودند از حیث سیاسی، اجتماعی، مذهبی توانستند مهندسی فرهنگی صحیحی را به جامعه ارایه دهند.امروز اگر بخواهیم بر اساس همان رویکرد ائمه(ع) حرکت کنیم باید سه گانه ای که پیش تر به آن اشاره داشتم را در سطح جامعه پررنگ کنیم.
پیام آموزه مهدویت در حقیقت انعکاس محتوای مهدویت به مردم دنیا است. در ادیان توحیدی به مساله منجی اشاره شده است، بنابراین خط مشی گذاری فرهنگی در عرصه تبلیغ اهمیت والایی دارد، باید توجه داشته باشیم که اساسا آموزه مهدویت هیچ بعد تخریب و کینه ندارد.
امام زمان(عج) برای درمان بیماری تمدنی و روحی و اخلاقی بشر ظهور می کند. سه مولفه ای که اگر مشکلات شان حل شود صلحج جهانی اتفاق می افتد. مساله دیگر این که باید هویت بخشی فرهنگی به آموزه های مهدوی بدهیم. بسط صلح جهانی با حل ریشه های تنازع و با حل و فصل زمینه های درگیری و اختلاف و تهدید و مشکلات میسر است و این مهم محقق نمی شود مگر آنکه منجی ظهور کند. بنابراین مهمترین مساله این است که آموزه ها را صیانت کرده و آنها را به جهانیان معرفی کنیم.
نظر شما