قاتل جنازه مقتول را به آتش کشید

متهم گفت: زمانیکه هوا کاملا بارانی بود و باران به شدت می بارید جنازه را به داخل ماشین پراید و در یکی از کوچه های خاکی و تاریک در حوالی خیابان خیابان فدائیان اسلام برده و به آتش کشیدم.

به گزارش خبرگزاری شبستان، در ساعت 22 و سی مورخه 05/08/1390 مأموران کلانتری 131 شهرری از طریق مرکز فوریت های پلیسی در جریان یک فقره آتش سوزی خودرو در خیابان فدائیان اسلام – بن بست بهار قرار گرفتند که با حضور مأموران آتش نشانی، بلافاصله اقدامات لازم جهت اطفای حریق انجام، در بررسی های انجام شده از خودرو ، مأموران با بقایای به جای مانده از جسد متعلق به یک مرد در صندلی عقب خودرو روبرو شدند که بلافاصله موضع به اداره دهم و قاضی کشیک دادسرای ناحیه شهرری اعلام شد.
 

با حضور بازپرس شعبه هفتم دادسرای ناحیه شهر ری و کارآگاهان اداره دهم در محل، با توجه به شواهد بدست آمده از محل، پرونده با موضوع "قتل" تشکیل و ضمن انتقال جسد به پزشکی قانونی، تحقیقات جهت شناسایی هویت مقتول و شناسایی قاتل یا قاتلان احتمالی در دستور کار کارآگاهان اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
 

با آغاز تحقیقات، کارآگاهان اداره دهم با بررسی ارکان هویتی خودرو موفق به شناسایی هویت مالک خودرو به نام "غفار . الف" ( 40 ساله ) شدند ؛ با شناسایی هویت مالک خودرو و در مراجعه کارآگاهان به محل سکونت وی در منطقه شهرری اعضای خانواده وی اظهار داشتند که نامبرده در ساعت 13مورخه 05/06/1390 به قصد دیدن فردی به هویت غلامرضا از منزل خارج شده و تاکنون به منزل بازنگشته است.
 

با توجه به اظهارات و اطلاعات بدست از اعضای خانواده غفار و با تأیید اعضای خانواده ی غفار در خصوص شناسایی هویت جسد، کارآگاهان موفق به شناسایی هویت جسد کشف شده شدند.
 

در ساعت 11 و سی مورخه 06/06/1390 با انتقال "غلامرضا . م" (28ساله) به اداره دهم پلیس آگاهی ، وی در اظهارات اولیه اظهار داشت : "در ساعت 14 و 15 مورخه 05/08/1390 ، غفار به کارگاه تولیدی روکش صندلی ماشین متعلق به من در منطقه کیانشهر مراجعه کرد و پس از پرداخت مبلغ 200 هزار تومان وجه نقد و تحویل دادن سه فقره چک در ازای هزینه خرید روکش صندلی ، در ساعت 15:15 از کارگاه خارج شد و دیگر از او هیچ اطلاعی ندارم ".
 

کارآگاهان اداره دهم ، در زمان تحقیقات و علیرغم اصرار غلامرضا مبنی بر بی اطلاعی از سرنوشت غفار، با توجه به آثار سوختگی دست راست غلامرضا به تحقیقات خود در این خصوص ادامه داده و با توجه به اظهارات ضد و نقیض غلامرضا در خصوص علت سوختگی دست خود، وی را ضمن انجام هماهنگی های لازم با بازپرس پرونده دستگیر کردند.
 

در شرایطی که غلامرضا همچنان اصرار بر بی گناهی خود داشت، کارآگاهان موفق به شناسایی شخصی شدند که متهم را در تاریکی شب پنجشنبه مورخه 05/08/1390، در حال انتقال یک کیسه به صندلی عقب خودرو پراید قرمز رنگ متعلق به مقتول مشاهده کرده بود ؛ با شناسایی این شخص، غلامرضا که دیگر چاره ای جز اعتراف نداشت، پس از گذشت 17 روز به ناچار لب به اعتراف گشود و در اظهارات خود به ارتکاب جنایت و در ادامه به آتش کشیدن جسد در داخل خودروی متعلق به مقتول اعتراف کرد.
 

متهم در اعترافات خود به کارآگاهان گفت: "در حدود یک ماه پیش ، مقتول به واسطه ی آشنایی با من اقدام به خرید لوازم داخل خودرو به ارزش تقریبی دو میلیون و 300 هزار تومان کرده اما پولی در این خصوص پرداخت نکرده بود و برای پرداخت پول هر روز ، امروز و فردا می کرد تا نهایتا در ساعت 15:15 مورخه 05/08/1390 به کارگاه تولیدی من مراجعه کرد و اظهار داشت که این مبلغ را به همراه 600 هزار تومان دیگری که به من بدهکار می باشد، بعداز ظهر همان روز تصفیه خواهد کرد؛ در ساعت 18 و سی وقتی مقتول به کارگاه بازگشت از وی مطالبه طلب خود را کردم که وی ناگهان شروع به ناسزا گفتن به من کرد و پس از آن بود که میان ما دو نفر درگیری ایجاد شد و من در یک لحظه، ضربه ای را با سینه او وارد کردم که باعث شد تا او کنترل خود را از دست داده و از ناحیه پشت سر با میز چرخ خیاطی داخل کارگاه برخورد کرد و بدون حرکتی بر روی زمین افتاد؛ در آن لحظه بسیار ترسیده بودم و بی اختیار از داخل کارگاه خارج شدم و پس از گذشت یک ساعت و به امید آنکه وی به هوش خواهد آمد مجددا به کارگاه بازگشتم، اما او همچنان بر روی زمین افتاده بود و هیچ حرکتی نمی کرد ".
 

متهم در ادامه اعترافات خود به کارآگاهان گفت: " بسیار ترسیده بودم ؛ تصمیم گرفتم تا به هر شکل ممکن خود را از دست جنازه غفار نجات دهم ؛ برای همین زمانیکه هوا کاملا بارانی بود و باران به شدت می بارید جنازه را به داخل ماشین پراید متعلق به غفار برده و در یکی از کوچه های خاکی و تاریک در حوالی خیابان خیابان فدائیان اسلام ماشین را به همراه جنازه غفار که در صندلی عقب ماشین بود به آتش کشیدم و به سرعت از محل دور شدم اما به علت پاشیده شدن بنزین ، از ناحیه مچ و انگشتان دست راست دچار سوختگی شده بود. امیدوار بودم که غفار در خصوص قرار ملاقات خود با من به کسی چیزی نگفته باشد، اما زمانیکه فردای آنروز دستگیر شدم متوجه شدم که مقتول قبل از آمدن به کارگاه من ، موضوع آمدن خود را با برادرش در میان گذاشته است ".
 

سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت : " با توجه به اعترافات صریح متهم در خصوص ارتکاب جنایت، متهم به دستور بازپرس محترم پرونده با قرار بازداشت موقت جهت تکمیل تحقیقات در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است ". 
 

پایان پیام/ 

کد خبر 84965

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha