رساله‌ها و پژوهش‌های قرآنی از متن‌محور بودن رنج می‌برند/جای درس خارج در دانشگاه‌ها خالی است

یک استاد دانشگاه با اشاره به آسیب‌های رایج در نگارش رساله‌ها و پژوهش‌ها در حوزه علوم قرآن، گفت: مشکل این است که متن محور حرکت می کنیم در حالی که باید مساله‌محور باشیم. عجیب است که ما در دانشگاه دیگر درس خارج نداریم.

به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: نشست تخصصی «الزامات و بایسته ها در پژوهش و نگارش رساله های دکتری» با محوریت کاربردی سازی مطالعات میان رشته‌ای قرآن کریم، صبح امروز (دوشنبه، 29 مهرماه) در تالار شهید مدنی دانشکده الهیات دانشگاه تهران با سخنرانی «احمد پاکت‌‌چی» برگزار شد.

 

پاکت چی در ابتدا با بیان اینکه هدف این آسیب شناسی، کلی و یک نوع خودانتقادی است، اظهار کرد: با این کار متوجه می شویم که در طول چند دهه گذشته چه کار کردیم و اگر قرار باشد اصلاح و بهبودی صورت پذیرد باید چه کارهایی انجام دهیم. من در این بحث از مولفه های «فلان» و «بهمان» استفاده می کنم تا اشاره مستقیم به رساله خاص نباشد و اسم نبرم هرچند که لاجرم از مواردی ممکن است که نام برده شود.

 

این عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: یکی از مسایلی که ذیل رساله ها به عنوان یک آسیب محسوب می شود متن محور بودن آنها است که شامل تصحیح یا ترجمه روی متون، پژوهش درباره فلان متن، استخراج مطالب از متن یعنی فلان در مجمع البیان یا فلان در المیزان و... می شود.

 

وی با بیان اینکه طی بررسی ای که داشتم رساله های دکتری طی 50 سال اخیر را مورد نظر قرار داده و سعی کردم از نظر محتوایی آنها را بررسی کنم، افزود: اولین مشکل به عنوان گونه اول آسیب در رساله های علوم قرآن و حدیث همان طور که اشاره داشتم مساله پژوهش های متن محور است، من ریشه این مساله را در نظام آموزشی سنتی حوزه می بینم که متن محور بود، مثلا اگر از طلبه ای می پرسیدند در کدام مرحله ای یا چه چیزی می خوانی نمی گفت ترم چندم هستم بلکه می گفت اکنون کتاب فلان هستیم مثلا اکنون کفایه را می خوانیم تا به آخر، یعنی آموزش ها متن محور بود تا اینکه افراد به درس خارج برسند.

 

عجیب است که ما در دانشگاه دیگر درس خارج نداریم

 

پاکت چی اضافه کرد: عجیب است که ما در دانشگاه دیگر درس خارج نداریم، این اشکال متن محور بودن تاثیر خود را بلافاصله بر پژوهش ما گذاشته یعنی با پژوهش های متن محور مواجهیم، بسیار پیش آمده استادانی بودند که کتاب 20 جلدی را بین 40 نفر از دانشجویان خود به عنوان پایان نامه تقسیم می کردند و نهایتا کتاب بیست جلدی این گونه در می آمد. این روش هرگز فرد را صاحب نظر نمی کند. یک وقت ترجمه با پاورقی و نقد همراه است که ارزش دارد و تازه از نظر پژوهشی ارزش پیدا می کند اما عموما همین نقدها نیز سوری و جزئی است.

 

این استاد دانشگاه اظهار کرد: من در بررسی 10 هزار رساله و پایان نامه گاهی با رساله هایی مواجه شدم که عنوان شان این بود: پژوهشی در مورد فلان... در حالی که این عنوان حتی نمی تواند برای یک مقاله پژوهشی باشد چه رسد به رساله دکتری، اما در رساله های مختلفی این عنوان ها را می بینیم. آیا ما می خواهیم بگوییم که مولف فلان متن چه کسی بوده است؟ چند شرح در مورد آن متن نوشته شده است؟ این موارد اطلاعات کتاب شناختی و بیوگرافی محسوب می شوند لذا ما در رساله های دکتری همچنان با مطالعات متن محور مواجهیم که زمینه رشد برای دکتر شدن یک فرد را ایجاد نمی کند.

 

وی در ادامه بیان کرد: از سوی دیگر رساله ها شامل استخراج مطلبی از یک متن معین شده است مثلان فلان چیز در المیزان یا فلان چیز در مجمع البیان و ... در نتیجه افراد خودشان یک موضوع را اختراع می کنند، این نویسنده که می خواهد دکتر شود می رود و مجمع البیان را می گردد، این کار حتی اگر به خوبی هم انجام شود باز مقاله ای علمی ترویجی است و نَه حتی پژوهشی چراکه مساله ندارد. شاید نویسنده تصورش آن است که مردم حوصله خواندن 10 جلد مجمع البیان را ندارند در نتیجه اگر من در مورد مثلا فطرت مطالبی را استخراج کنم شاید این مشکل رفع شود! اما این موارد که اکنون شاهد هستیم به ویژه با محوریت فلان موضوع از المیزان یا از مجمع البیان و ... که مورد علاقه به ویژه دانشجویان علوم قرآن و حدیث است مساله را حل نکرده است. کسی که این موضوعات را انتخاب می کند یعنی عاجز از حل مساله بوده است.

 

باید به سیوطی ۲۰۰ دکترا بدهیم

عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افزود: مثلا فرد می آید و موضوعی مثل «بررسی واژه های قبایل عرب در قرآن» را انتخاب می کند، این چه موضوعی است؟ قطعا چنین شخصی در نوشتن پروپزال دچار مشکل می شود چون با طرح این پرسش نهایتا باید واژه به واژه را از قرآن استخراج کند و این همان کار «سیوطی» در کتاب «الاتقان» است، اگر این طور است باید به سیوطی ۲۰۰ دکترا بدهیم چون کتب متعددی را نوشته است.

 

وی با بیان اینکه بدون تردید یک دهم رساله های دکتری ما این چنین است و به فلان موضوع در قرآن یا حدیث اختصاص یافته است، گفت: گاهی حتی افراد در متن ها دنبال موضوعات می گردند که در این صورت مشکل ضربدر 2 می شود چون رساله موضوع محور و متن محور می شود و اشکال ضربدر در اشکال می شود. گاهی نیز یک مبحث از مباحث علوم مثل ظاهر و باطن، محکم و تشابه، ناسخ و منسوخ، می رویم و نهایتا حرف ها گذشته را می زنیم و حداکثر می گوییم با قلم این مولف در این مورد چیزی تاکنون نوشته نشده است.

 

پاکت چی تصریح کرد: در این میان اما برخی پژوهش ها ظاهر آراسته تری دارند و اندکی گول زننده هستند اما با این وجود کلیشه ای محور هستند، این رساله ها شامل روش تفسیری فلان مفسر، بررسی تطبیقی تفسیر الف با تفسیر ب، بررسی تطبیقی آرا الف با آرا ب، فلان مساله نزد شیعه و اهل سنت هستند، ما در این تحقیقا مکرر چنین مواردی را می بینیم در حالی که ذیل این رساله ها تفسیرهایی انتخاب می شوند که در طول تاریخ اصلا مورد توجه نبودند، یک شخص واعظی بوده و منبر می رفته است و در این بین تفسیری هم نوشته است، همان را موضوع می کنیم. متاسفانه از مشکلات دانشجویان ما این است که هر مفسری که دست روی او می گذارند خودش یک تفسیر دارد لذا افراد جست وجو می کنند و دنبال تفسیری می روند که کسی در مورد آن ننوشته در حالی که حتی این مساله چیز جدیدی نیست و نهایتا مفسر آمده تفسیر قرآن به قرآن کرده یا از روش های معمول دیگر استفاده کرده است در نتیجه کارها تکراری می شود.

 

این پژوهشگر با اشاره به اینکه بسیاری از مفسران از خودشان روش تفسیری ندارند، تصریح کرد: با این وجود ما چون مجبوریم که رساله دکتری بنویسیم از این تفسیرها استفاده می کنیم در حالی که در ابتدای امر شاید بررسی آثار بزرگانی چون علامه طباطبایی(ره) و تفسیر آن بزرگوار کار نوینی بود اما بعد از آن چه لزومی دارد که که بیاییم و تفسیر مثلا ابوالمحاسن جورجانی را با دیگری بررسی یا تطبیق دهیم، کدام مساله را حل می کند؟

 

پاکت چی افزود: انبوهی از رساله هایی از این دست وجود دارد و عملا سبب باز شدن بابی به نام تفسیر تطبیقی در رساله ها شده است در حالی که اصلا معلوم نیست که بعد از مقایسه و تطبیق این تفاسیر چه برون دادی حاصل می شود. از سوی دیگر یکی از رایج ترین آسیب ها که در رساله ها دیده می شود «فلان مساله نزد شیعه و اهل سنت» است. این رساله ها را 10 روزه می توان نوشت چراکه آخرش هم حرف خاصی که نمی زنیم و و ص رفا حرف های شیعه و سنی را می گوییم. از نظر من این قبیل تحقیقات کلیشه ای هستند و در محتوا تکراری بوده و نسخه زیراکس شده به حساب می آیند.

 

عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: گاهی با حرکاتی در رساله ها مواجه می شویم که ظاهرا ابتکار است یا شاید در ابتدای امر ابتکار بود اما بعدا تبدیل به کلیشه شد، یکی از این موارد شبیه سازی هایی است که بعد از تکرار تبدیل به کلیشه شده است، مثلا فرد نقش دانش رجال را در علوم قرآنی بررسی می کند، یا مدرسه تفسیر شیعی، روش تفسیر روایی و ... که همه کلیشه شده اند. در مورد دانش رجال در علوم انسانی واقعا سوال آن است که این دانش اساسا چه نقشی در علوم قرآنی دارد؟ علم رجال در حوزه حدیث و کاربرد دارد اما در علوم قرآنی چنین جایگاهی را ندارد.

 

انتخاب موضوعات مبهم در تزنویسی

 

پاکت چی اظهار کرد: یکی از بلایای عام ما در رساله های دکتری عناوین بیش از حد گسترده است، ما موضوعی را انتخاب می کنیم که بیست بار باید برایش توضیح بنویسیم که مشخص شود که موضوع چیست، مثلا روش نقد در تفسیر. آیا در این عنوان منظور همه نقدها است؟ آیا منظور همه تفاسیر است؟ مگر در یک رساله می شود در مورد تمامی این موارد صحبت کرد؟ مثلا می گویند نقد مهمترین آرا مستشرقین در مورد قرآن، این اهم را چه کسی تعیین می کند؟ مساله بعدی عدم انطباق محتوایی در موضوعات رساله ها است، برای مثال موضوع رساله «مشترکات قرآن و تورات در مساله معاد» است، یا «مشترکات قرآن و و اناجیل در مساله نبوت»، در نگاه اول به نظر موضوع مساله محور است اما مشکل اینجاست که مثلا در باب موضوع اول که اشاره شد در تورات اصلا در مورد معاد صحبت نشده است. بعد که وارد رساله می شویم می بینیم که اشاره به آرا علمای یهود شده است. اینجاست که با رساله هایی مواجهیم می شویم که عناوینی آباد دارند اما در محتوا با مشکل مواجه اند.

 

وی ادامه داد: مساله دیگر خلا روشی و تحقیق است، وقتی رساله را بررسی می کنیم می‌بینیم از روش استفاده نکرده است. گاهی ذیل همین بحث خلا روشی با موضوعات شیک مواجه می شویم مثلا پرداختن به موضوعات روز و مدرن مانند مسایل مربوط به جوانان، برای مثال تهاجم فرهنگی و امثال آن از منظر قرآن و حدیث. ظاهرا این رساله ها کاربردی هستند و مشکلات ما را حل می کنند اما بر اساس روش پیش نرفته اند.

 

پاکت چی در ادامه به طرح نکاتی در مورد بایسته های پژوهش های قرآنی پرداخت و گفت: این نکات مصداق کامل « یومنون ببعض و یکفرون ببعض» هستند چراکه ما به صورت انتخابی سراغ آیات و روایات می روی، مثلا می گویند همایشی در مورد زن برگزار می شود و ما قصد می کنیم مقاله به این همایش بدهیم، آیاتی که در قرآن و روایات در مورد زن مطابق با مذاق جامعه امروز است را آورده و باقی را حذف می کنیم و به آنها اشاره نمی کنیم و این مساله از مشکلات ما در حوزه رساله ها و پژوهش ها است که گزینشی انتخاب می کنیم در حالی که اهمیت دارد که قرآن را ذیل موضوع مثله نکرده و آن را پیکر واحد بدانیم. مفاهیم قرآنی را باید در بافت نزول درک کنیم.

 

وی در بخش پایانی سخنان خود خاطرنشان کرد: از دیگر مواردی که ذیل بایسته های قرآنی باید مورد توجه باشد این است که رساله ها باید به نیازهای جامعه توجه کنند البته به شرطی که بهای لازم را برایش بپردازند، پدیده زیست اخلاقی و نیک زیستی از مسایلی است که قرآن در مورد آنها پیام دارد، اصول همزیستی و جامعه پذیری مساله مهمی است. سبک زندگی، فهم عدالت در تعامل میان متن و بافت اجتماعی اهمیت دارد، اکنون مساله این است که ما درگیر موضوعات مختلف در قرآن می شویم اما باید از علومی هم استفاده کنیم که امکان پیوند با مفاهیم را فراهم کنند.

 

کد خبر 845288

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha