خبرگزاری شبستان، گروه اندیشه: موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در ادامه سلسله جلسات «تفسیر قرآن در حکمت متعالیه» میزبان نشستی دیگر با تدریس آیت الله «سید مصطفی محقق داماد» بود. آنچه در ادامه می آید مشروح مباحث مطرح شده این استاد فلسفه اسلامی است:
آیتالله «مصطفی محقق داماد» در ابتدای مباحث خود با اشاره به خلاصه ای از بحث معاد گفت: ملاصدرا در اواخر بحث معاد، به قول مستعنف تصریح می کند، یعنی مباحث را از نگاه جدیدی تلخیص کرده و به یک بیان جدید مبحث معاد را ارایه داده است.
این استاد فلسفه اسلامی تصریح کرد: از نهادهای مهم حکمت اسلامی به ویژه حکمت متعالیه مساله عوالم سهگانه است، یعنی جهانهای سه گانه، مرحوم علامه طباطبایی(ره) هم در کتاب «بدایه» و هم در کتاب «نهایه»، مبحث عوالم سه گانه را بحث کرده است که فهم و بیان اش مقداری تخصص و آشنایی با اصطلاحات آن مرحوم را می خواهد.
وی ادامه داد: در این مجال مقدمتا خارج از بیان ملاصدرا از این بحث اینجا شروع می کنم تا مطلب روشن شود، در فلسفه اسلامی ثابت است که واحد نمی تواند کثیر تولید کند و این محال است، از واحد فقط واحد تولید می شود و این قاعده فلسفی و اصل حکمی اسلامی است. این مساله در فلسفه اسلامی برای تبیین جهان، یک پایه به شمار می آید. حکمای اسلامی گفته اند مبدا وجود که وجود مطلق است وجود حق است و از آن وجود نازل می شود و یک وجود می شود، حال وجودی که نازل شد نمی تواند نامتناهی باشد و دیگر نامحدود نیست و حد پیدا می کند.
آیت الله محقق داماد در ادامه بیان کرد: حکما می گویند اولین صادر یعنی اولین چیزی که از حق صادر می شود ماده نیست بلکه عقل است، برعکس دنیای فیزیک امروز که وقتی جهان را تبیین می کند از ماده شروع می کند، اما حکمای اسلامی اصل جهان را عقل می دانند که به تدریج عالَم عقل شد، نازل از مبدا اول، عالم عقل است.
وی اضافه کرد: عقل یعنی مجرد محض، اما نه آن حدی که حد مبدا بود چراکه آن نامتناهی بود اما آنچه که نازل شد یعنی حد پیدا کرده و پایین آمده است. این عالم بعد از مبدا است و از عالم عقل باز هم صادر میشود و آنچه که از آن صادر می شود باز هم رنگ و بو و آب و هوای عقل را دارد، هنوز ماده محض نیست و عقل محض هم نیست و نازل شده که به آن عالم نفس می گوییم، این نفس نَه عقل است، نَه جسم است و نَه ماده است. البته بعدها اسماء مختلفی برای این مولفه ها ذکر شده است، که مبدا اول عالم حاهوت، سپس ملکوت، لاهوت، ملکوت و ناسوت است.
ذات فیاض، فیض دادن است
آیت الله محقق داماد ابراز کرد: عالم حاهوت را کسی درک نمی کند عالم ذات است و به ترتیب نازل می شود تا عالم های بعد؛ در اینجا عده ای فیلسوفانه برخورد می کنند و میگویند فیاض نمی تواند فیض ندهد، ذات فیاض، فیض دادن است، نمی توانیم بگوییم که خورشید باش اما نور نده، آتش باش اما گرمی نده، یک چیزهایی وجود دارد که خصیصه نازل کردن عین ذات شان است.
این استاد فلسفه اسلامی اظهار کرد: در مورد نظریه فعل نظریات مختلف و مکتب های فکری و کلامی متعددی وجود دارد در اینکه فاعلیت خدا چگونه است. سوال این است که فاعلیت حق چگونه است، آیا فاعل بالعنایه است؟ آیا فاعل بالقصد است؟ آیا فاعل بالتجلی است؟ یا فاعل بالحب است؟ به عقیده عرفا، مبدا ایجاد عالم عشق است و این عقیده عرفان است، این حدیث را با همین تئوری تفسیر می کنند که ابتهاج و حب به ذات موجب ریزش وجود می شود.
هر انسانی عالم خودش را دارد
وی در بخش دیگری از مباحث خود با اشاره به بحث معاد گفت: معاد یعنی بازگشت، در واژه معاد معانی مختلفی نهفته است. خداوند واژه زیبایی برایش گذشته است، وقتی گفتیم معاد یعنی قبول کردیم که از یک جایی آمده ایم. اما حال میخواهیم برگردیم اما چگونه؟ اکنون نظریه ملاصدرا در این زمینه را مطرح می کنم. به هیچ وجه این را به خدا نمی چسبانم بلکه دارم نظر ملاصدرا و برداشت او از منابع اسلامی را می گویم. ملاصدرا میگوید بنا نیست که ما به یک جایی برویم. جالب است که ملاصدرا میگوید هر کس عالم خودش را دارد، به عدد انسان ها عالم وجود پیدا می کند یعنی هر انسانی عالم خودش را دارد. این مقدمه را برای طرح این مساله مطرح کردم.
این پژوهشگر فلسفه در ادامه اظهار کرد: در این عالم برای هر بشر سه عالم وجود دارد، عالم محسوس که خود اولا دارالحرکت است، یعنی جهان در حال حرکت است، جهان ناآرام است. جهان حرکت ها و استحالات است، استحاله یعنی حال به حال شدن، علی الدوام این جهان حال به حال می شود. این جهان متجددالوجود است. یعنی وجود و هستی اش علی الدوام در حال تجدد و دگرگون شدن است، یک لحظه نمی ماند. یک لحظه دو حالت نمی ماند و عین یک رودخانه تند است، رودخانه تند هر لحظه یک جا نمیماند و علی الدوام در حال حرکت است. به عقیده ملاصدرا جوهر اشیاء در حال حرکت است در حالی که متکلمین قبل از ملاصدرا می گفتند که اعراض در حال حرکت است و گوهر اشیا حرکت نمی کند بلکه ثابت است، ذات اشیا ثابت است و فقط اعراض آن عوض می شود. متکلمین این دیدگاه را در مورد عوض شدن داشتند.
وی افزود: ملاصدرا می گفت ذات اشیا و اعراض اشیا همه حرکت است نه اینکه یکی برود و دیگری به جای آن بیاید بلکه همان شی در حال تکامل است. جهان در حال استحاله است یعنی در حال تکامل به این معنا است نَه آنکه یکی می رود و دیگری می آید. تمام بنیان تئوری معاد ملاصدرا بر این اساس است، در این میان عالم دیگری وجود دارد که تعبیر ملاصدرا از آن عالم الصور باطنه است که همان عالم مثال است. آن عالم اکنون از نظر ما نامرئی است.
آیت الله محقق داماد بیان کرد: عالم مثال عالمی است که آن سوی چهره این عالم است اما هر موجودی آن را دارد، یعنی هر موجود که در این جهان است به قول ملاصدرا می گوید پا به پای این عالم است. هر موجودی که در این جهان است یک صورت نامرئی در عالم مثال دارد، آن عالم که عالم مثال است تمام صور مادی این عالم را دارد اما فقط صورتش را دارد، آتش این جهان ماده چه قدر می سوزاند؟ طبیعتا بسیار اما در عالم مثال سوزندگی این آتش چندین هزار برابر است.
وی تاکید کرد: این آتش اکنون هم می سوزاند اما چندین ترکیب دارد اما در عالم مثال آتش خالص می شود و چندین برابر می سوزاند. به اعتقاد ملاصدرا معاد در عالم مثال است. معاد جسمانی برای عالم مثال است. حال برزخ و قیامت را یک کاسه کنید، همه این موارد در این عالم که عالم صور است، قرار می گیرد، الان اینجا ماده و صورت است، آتش، ماده و صورت دارد، وقتی که ماده اش را بگیرید فقط صورت اش در آن عالم می ماند و لذا سوزنده تر است.
عالم عقول جای متقین است
وی تصریح کرد: دو آخرت داریم، اینجا جای جنت و جهیم مطرح است، و جهیم است که به عالم مثال اختصاص دارد، هم آتش این عالم خوب می سوزاند و هم گل اش خوشبو است، لذایذش لذت بخش است و عذاب هایش هم عذاب آور. جهیم اشقیا همانجا است. اما عالم دیگری هم هست که همه کس را راه نمی دهند که آن عالم عقول است. آنجا مافوق جنت و نار است. یک دسته از انسان ها که اسم آنها را مقربین می گذاریم. آن گروه خاص به عالم عقول می روند.
آیت الله محقق داماد اضافه کرد: آن وقتی که عالم را از آن بالا به پایین تبیین می کردیم عالم عقلِ اولی که تابش به عالم ناسوت پیدا می کرد چه می شد؟ آن نور به جسم می خورد، به هوا و هوس می خورد لذا آن نور آغشته شده اما اینجا تبدیل به سایه عالم دیگر می شود یعنی سایه آن عالم، جهان ناسوت می شود، آن نور که از عالم عقل تابش پیدا می کرد ظل بود به این دلیل که مداوما به سمتی می رود که پخش شود اما حالا که دارد دوباره جمع می کند به سمت جایی که از آن آمده بود می شود فی؛ حال از عالم مثال فقط کسانی اجازه دارند به بالاتر بروند که سابقون المقربون هستند. سابقون یعنی پیشی گرفتگان.
این عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی تصریح کرد: البته دو معنا شده است و خود این بزرگوار در تفسیر سوره مبارکه واقعه دو احتمال در مورد سابقون می دهد، یکی کسانی که از هر چه خدا می خواهد زودتر از همه اطاعت می کنند و از دیگران زودتر در انجام اوامر الهی پیشی می گیرند و معنای دیگر سابقون الی الجنه است یعنی زودتر از دیگران به بهشت می روند. ملاصدرا جمله عجیبی دارد و می گوید: آنها به جایی رسیده اند که اِنیت خودشان فانی شده است، انیت یعنی اَناَییت.. یعنی با وجودی که هستند خودشان را فراموش کرده اند و فانی در حق هستند. یعنی هویت خود را فنا در حق کرده اند، اما آنها با کسانی که با بهشتِ وسط هستند متفاوت اند، آنها نیز البته آدم های خوبی بوده و اصحاب یمین هستند اما این افراد بالاتر هستند با این حال از این مظاهر حق بالاتر نرفته اند که بتوانند به مراحل دیگر برسند.
وی با بیان اینکه عالم مثال که عالم دیگر است عالم آخرت است، خاطرنشان کرد: اما آخرت محض نیست، قرار نیست که مجازات کنند، قرار است که خودمان جزای خودمان را بسازیم، بهشت خودمان را بسازیم. اما این جزا ساخته دست خودمان است، این بهشت که در عالم مثال است آن سوی چهره های خودمان است. از زبان مان آتش می بارد و آن سوی چهره این کلمات آتش است، آن سوی چهره این آزار دادن ها و غیبت کردن ها و تهمت زدن ها آتش است. تمام این کارهای زشت در عالم مثال خود نار هستند، از سوی دیگر آن روح و ریحان برای مقربین است. آن جنت نعیم، جنت عقول است. عالم عقول که در آن فقط مقربین هستند یعنی کسانی که چنان فنا در حق شدند که انیت خود را از دست دادند یعنی خود را فراموش کردند.
نظر شما