«امیرحمزه طالبی» یکی از شاعران آیینی و ساکن شهرستان صومعهسرا در گفتو گوی اختصاصی با شبستان به بررسی شعر آیینی پرداخت. وی که بسیاری از اشعار او را میتوان در هیئتهای مذهبی شنید، سالهاست در حوزه شعر آیینی فعالیت میکند.
این شاعر جوان صومعهسرایی که متولد اسفند 1368 است، یکی از معدود شاعرانی است که تمامی توان و حوصله، استعداد و قریحه شاعری و نیز دانش و معلومات خویش را صرف ادبیات آیینی کرده است.
*علاقۀ شما به ادبیات از چه زمانی شروع شد؟
از زمان کودکی علاقه زیادی به خواندن و حفظ اشعار داشتم، مادرم هم شعر میسرایید و مشوق اصلی من در زمینه سرایش شعر بود.
*از چه زمانی شعر گفتن برای شما جدی شد؟
تقریبا در سن ۱۴ یا ۱۵ سالگی بود که احساس کردم استعداد نوشتن شعر دارم و شرکت در جلسات روضه امام حسین(ع) یکی از دلایلی بود که به این راه قدم گذاشتم زیرا از کودکی عاشق این بودم که بتوانم اشعار مداحان را برای روضه اباعبداللهالحسین(ع) بسرایم.
*آثار چه شاعرانی را بیشتر مطالعه میکنید و در سرودن تحت تأثیر کدام شاعر هستید؟
باید اشعار همه شاعران را خواند و همه سبکها را تجربه کرد، من هم معمولا اینگونه هستم و شعر اکثر شاعران از صغیراصفهانی تا سید حمیدرضا برقعی را میخوانم حتی از شاعران آزادنویسی مثل مرحوم نجمه زارع و فاضل نظری بهره میبرم.
تصویرسازی برقعی را دوست دارم ولی سعی نمیکنم شبیه کسی شعر بگویم زیرا اشعار من برگرفته از احساساتم است.
*موضوعات و مضامین اشعار شما بیشتر چیست؟
۹۹ درصد اشعارم مذهبی و آئینی است و خیلی کم پیش میآید که آزاد یا عاشقانه بنویسم، سرایش شعر آئینی و سرودن برای ائمه(ع) با خونم قرین شده است و غیر از آن توانی برای نوشتن نمیماند.
*جهانبینی در شعر یک شاعر آیینی چگونه باید باشد؟
شعر آئینی باید عاشقانه و عفیف باشد جدیدا کلمات سخیف بسیاری وارد اشعار شده که ضعف بزرگی است، شعر باید هدف داشته باشد برای مثال امسال اشعاری بر مبنای اتفاقات روز جهان اسلام مثل کشمیر یمن و... نوشته شود، شعرهای آئینی نباید فقط در منقبت و مدح خلاصه شوند باید به مسائل روز هم توجه کنند گاها وظیفه شاعر از مداح سنگینتر است.
*با توجه به اینکه شما از درون هیات و مجالس مذهبی رشد کردهاید، نقش هیئت در پرورش استعدادهای ادبی را چقدر میدانید؟
هیئتهای مذهبی در خودباوری و اعتماد به نفس نقش موثری دارند، خیلی از اشعار نوشته شده برگرفته از اتفاقات داخل هیئتهاست، رشد در مسیر امام حسین(ع) اجتناب ناپذیر است.
بهعنوان مثال خیلی از بچههای مسجد در محرم با شنیدن اشعار و سبکها، علاقهمند به سرودن شعر شدند و حتی اشعاری هم نوشتند هر چند که ضعیف بود اما باتشویق و حمایت میتوانند قویتر بنویسند.
*وقتی شعرتان در محافل مذهبی خوانده میشود و واکنش مردم را میبینید، چه حسی به شما دست میدهد؟
وقتی یک شعر حتی یک خط از دل نوشته شود، بدون شک به دل مینشیند، وقتی مردم با اشعار گریه میکنند یک حس درون شاعر ایجاد میشود که پس با این اشکها، امام حسین(ع) شعر مرا تایید کرده است.
*آیا هر شاعری میتواند شعر آیینی بسراید؟
خیر، در شعر آزاد تصویرسازی زیاد اما در شعر آیینی محدودتر است، مثلا شما در شعر آزاد از افتادن یک برگ چند مدل مینویسی ولی در شعر آیینی مثلا در شهادت حضرت علی اکبر هر چیزی را نمیتوانی بسرایی، باید مستند و روایی باشد.
آئینی نوشتن از آزاد نوشتن خیلی سختتر است بهویژه اگر این آیینی نوشتن به سمت روضه نویسی پیش رود، سبب سفیدشدن موهای شاعر میگردد زیرا برخی از روضهها به قدری جانسوز است که شاعر خود تاب نوشتن نمیآورد، نوشتن روضه امام حسین(ع) نصیب هر کسی نمیشود.
*شاعر باید چه اصولی را در سرودن شعر آیینی رعایت کند؟
اول داشتن اخلاص، شاعر نباید برای مردم شعر بنویسد بلکه باید به گونهای شعر بسراید که مورد قبول اباعبدالله(ع) قرار گیرد. دوم اینکه باید مطالعه خود را افزایش دهد، در نوشتن شعر و ساختن سبک باید مقاتل را خواند زیرا ما نوعی روایتگر هستیم و نمیتوانیم تخیل کنیم.
سوم عفیف بودن شعر خیلی مهم است، هرکلمه ای را نباید نوشت هر جملهای را نباید گفت، برای تکمیل قافیهها هر مطلبی را نگنجانیم، اگر عفت شعر حفظ شود، هر چیزی به ائمه نسبت داده نمیشود.
*مداحان چطور باید به شعر خوب برسند که هم از لحاظ ادبی و هم محتوا قابل قبول باشد؟
اول خود مداح باید پذیرای چنین چیزی باشد، خیلیها را میبینیم که برای معروفیت به خواندن هر سبک و هر شعری میپردازند، هر مداح باید پایههایی از ادبیات را بداند تا قدرت تشخیص شعر خوب را داشته باشد.
متاسفانه بیساری از مداحان در این موضوع ضعیف هستند و گاها شعرهایی را میخوانند که بعدها تبعاتش آنها را آزار خواهد داد. نباید هدف اشک گرفتن و شور گرفتن باشد بلکه در کنار اینها درک و پیغامهای کربلا مهم است، همواره باید در کنار شور حسینی شعور حسینی هم وجود داشته باشد.
*سخن آخر...
هرکه دیوانه کوی تو نشد عاقل نیست...
من خودم را شاعر نمیدانم زیرا این لقب برای من بزرگ است، من حرف دل برا آقایی که دوستش دارم مینویسم زیرا هیچ جای زندگی تنهایم نگذاشته و به من عزت و آبرو داده است.
و در آخر از کسانی که در این سالها برادرانه حامی من بودند تشکر میکنم.
حسین جان، با دیدنت زبان دلم بند آمده، شاعر شدم که لال نمیرم فقط همین...
نظر شما