به گزارش خبرگزاری شبستان، از اداره دهم آگاهی استان تهران سوم آبان ماه یک مورد قتل از طرف همسایگان آپارتمانی واقع در تهرانپارس از طریق مرکز فوریتهای پلیسی 110 به کلانتری اعلام شد . دقایقی بعد مأموران کلانتری به محل اعزام شدند.
این گزارش حاکی است: همسایگان در تحقیقات به مأموران گفتند که با سروصدا و درگیری بین زن و شوهر ، زنی به نام " زهرا " با ضربات کارد و قمه شوهرش " حمید " به قتل رسیده و با تهدید چاقو از محل و از میان همسایگان فرار کرده است.
در بررسی های اولیه از مشخص شد که این زن و شوهر از گذشته با هم اختلاف داشته و مدّتی بود که توافقی از هم طلاق گرفته و از چند ماه قبل جدا از هم زندگی می کردند . در ادامه این بررسی ها همسایگان گفتند که " امید – 16 ساله " تنها فرزند خانواده نیز که در منزل بود، نتوانست از این درگیری بین پدر و مادرش جلوگیری کند و پیش از رسیدن مأموران کلانتری به محل و با فرار پدرش، او نیز وحشت زده خانه را ترک کرده است.
با انتقال مقتول به پزشکی قانونی و انجام اقدامات قانونی تلاش برای دستگیری متهم و یافتن تنها شاهد این جنایت که هیچ کس از سرنوشت او اطلاعی نداشت ، آغاز شد چند روز بعد " امید " خودش را به اداره دهم معرفی کرد و به علّت فرار از صحنه قتل با دستور قضایی بازداشت شد. وی در تحقیقات پلیسی به افسر پرونده گفت: از مدّتها پیش پدر و مادرم با هم اختلاف داشتند که این اختلافات در یک سال اخیر جایش را به شک پدرم از مادرم تبدیل شد . در یک سال اخیر آنها رابطه خوبی با هم نداشتند و این اختلافات به طلاق توافقی منجر شد . بعد از این طلاق مادرم چند ماه به منزل پدر بزرگم رفت و در صحبت های بین پدر و مادر قرار شده بود که آنها با هم گفت و گو کنند تا به خاطر من تصمیم صحیح تری بگیرند. که در روز حادثه مادرم به خانه آمد و همه چیز داشت درست پیش می رفت و پدر و مادر در باره این که مادر به خانه برگردد و من و مادر در آپارتمان و پدرم در زیر زمین زندگی کند و ... توافقاتی حاصل شد و قرار شد تا باهم به محضر برویم امّا در لحظه ای که مادر و پدر آماده خروج از خانه بودند ومن هم در اطاقم لباسم بیرون می پوشیدم، نمی دانم چطور شد که پدر با چاقو به مادرم حمله کرد و با دادو فریادمادرم سراسیمه به طرفشان دویدم و دیدم که مادرم برزمین افتاده و پدرم دیوانه وار با چاقو به او ضربه می زند.
هر کاری کردم که پدرم را از روی مادرم دور کنم و یا این که چاقو را از دستش بگیرم نتوانستم. او چند بار با کتک کاری مرا دور کرد و تهدیدم کرد که اگر دخالت کنم مرا هم خواهد کشت . این بار با دست راستم چاقو را از تیزی گرفتم که کف دستم بریده شد ، امّا چاقو را از دستش گرفتم . در این مدّٱتعدادی از همسایگان پشت درب آپارتمان تلاش کردند به زور وارد آپارتمان شوند که پدرم آنها را تهدید می کرد هرکسی وارد شود با قمه آنها را خواهد زد.
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی با توجه به این که می دانستند خانواده از مخفی گاه " حمید " اطلاع دارند علاوه بر تلاش برای دستگیری وی ، از خانواده اش نیز خواستند تا وی خودش را معرفی کند . تا این که این فرد در تاریخ 22 آبان ماه با حضور در شعبه بازپرسی دادسرای جنایی ، خودش را به بازپرس پرونده معرفی کرد.
در تحقیقات از متهم ، وی گفت : « من قالب ساز هستم . درآمدم بد نبود و در سالهای اخیر بین ما اختلافاتی در زندگی پیش آمد . اعتیاد به مصرف مواد مخدر داشتم و اعتیاد ؛ با توجه به این که درآمدم خوب بود ، این اختلافات را بیشتر کرده بود . از یک سال پیش به همسرم شک کرده بودم و هر روز این شک مثل خوره به جانم افتاده بود. همسرم در این مدّت و هر بار که موضوع را به او می گفتم ، نه تنها کمکی به حلّ موضوع نمی کرد بلکه با جنگ و دعوا و حرف های نیش دار ، آتش درونم را بیشتر شعله ور می کرد. ماه ها عملاً در وضعیت طلاق عاطفی با هم زندگی می کردیم . هرچند وقت یک بار همان موضوع اختلاف و شک من که اتّفاق می افتاد با هم دعوا می کردیم . قبلاً من سه دانگ خانه را به نامش زده بودم. اوّل و آخر زندگی مان یک بچه داشتیم و این بچه دیگر برای خودش بزرگ شده بود.
وقتی که نتوانستیم با هم کنار بیاییم ، روی تلاق توافقی به نتیجه رسیدیم . از هم طلاق گرفتیم و او به خانه پدرش رفت . موقع رفتن 185 سکّه نیم و ربع بهار آزادی را و طلاها و مقداری پول هم برداشت و رفت. چند ماه از این ماجرا گذشت . من با پسرم زندگی می کردم . این مسئله که پسرم با من زندگی می کرد و کارهایش ، تحصیلات و ... لطمه می دید، هم برای من و هم برای " زهرا " و هم برای پسرمان سخت بود.
چند بار تلفنی یا حضوری با هم صحبت کردیم . قرار گذاشتیم در روز حادثه او به خانه بیاید تا در حضور پسرمان " امید " سه نفری صحبت کنیم و به یک نتیجه ای برسیم . او به خانه آمد و توافق کردیم تا با شرایط طلاق ، او با پسرم در اپارتمان و من در یک اطاقی که در طبقه زیرین داشتیم زندگی کنم . از او خواستم تا با سکّه هایی که با خودش برده، مابه التفاوت سه دانگ خانه را نقداًاز من بگیرد و سه دانگ خانه را به نام بزند و در مورد مهریه و آینده مان و پسرمان " امید " و ... برای برخی توافقات تصمیم گرفتیم تا سه نفری با هم به محضر برویم. آماده شدیم و کنار درب خروجی آپارتمان منتظر " امید " بودیم . در زمان گفتگوها لحظات سختی به من گذشته بود . مدتها بود که فکر می کردم زندگی را باخته ام و مهم ترین آن خیانت همسرم بوده . در دقایقی که منتظر " امید " کنار درب ایستاده بودیم فکر انتقام از همه این جنگ و دعواها به سرم زد . مدتها بود که در ذهنم پازلی درست کرده بودم و وقتی که خانه های پازل بدبینی را کنار هم می چیدم فقط انتقام می توانست آرامم کند.
رفتم چاقو و قمه ای برداشتم و به سمت درب برگشتم . در حالی که او خم شده بود و کفش هایش را می پوشید ، ضربه ای را با چاقو وارد کردم . فریادی کشید و خواست برگردد که ضربات بعدی را وارد کردم . قبل از این که " امید " برسد، ضرباتم او را به زمین انداخته بود. در این لحظات چیزی نمی فهمیدم و جنون بدی به من دست داده بود . رویش نشستم و نمی دانستم که با چاقو چه ضرباتی را به کدام نقطه بدنش وارد می کنم . " امید " چندبار خواست جلوی مرا بگیرد و نتوانست که در آخر وقتی که تیزی چاقو را میان کف دست " امید " دیدم و خون از دستش می آمد چاقو را رها کردم و درب آپارتمان را که همسایه های زیادی پشت درب جمع شده بودند و سعی می کردند تا وارد آپارتمان شوند دیدم. با تهدید قمه از آنجا فرار کردم .»
سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر گفت: با اظهارات متهم و ادامه تحقیقات از وی و پسرش ، مرد دیگری که در این ماجراها دخالت داشت به نام " وحید - 29 ساله " دستگیر شد و تحقیقات در خصوص تمامی ابعاد پرونده ادامه دارد.
پایان پیام/
نظر شما