خبرگزاری شبستان- گیلان، دفاع مقدس یکى از درخشانترین صحنههاى نقشآفرینى ملت مسلمان ایران است و این روزها در حالی سی و نهمین سالروز دفاع مقدس را گرامی میداریم که هنوز ناگفتهها و خاطرات بسیاری از این هشت سال باقی مانده و آنگونه که شایسته است بدان پرداخته نشده است.
رشادتها، ایثارگریها، وداعها و از خودگذشتگیهای رزمندگانی که برای نسل امروز که بسیار با دوران دفاع مقدس فاصله دارند، بیشتر شبیه یک معجزه است. معجزهایی که برای تبدیل شده به واقعیت نیازمند بازگویی است.
به مناسبت هفته دفاع مقدس گفتگویی اختصاصی با ناصر حاجمحمدی شهردار جدید رشت که خود از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس و برادر شهید است، داشتیم تا برایمان از خاطرات خود در زمان حضورش در جبهههای جنگ بگوید.
« ناصر حاجمحمدی» متولد سال 47 اهل شهرستان شاهرود در گفتو گوی اختصاصی با خبرنگار شبستان با بیان اینکه سال 63 از گردان کربلای شاهرود به جبهههای جنگ اعزام شدم میگوید: هنگام اعزام به جبهه بیش از 16 سال نداشته و در کلاس دوم دبیرستان درس میخواندم.
شهردار رشت با بیان اینکه مادر مخالف حضورم در جبهه بود زیرا دو برادر دیگرم محمد تقی و امیر در خط مقدم حضور داشتند ادامه میدهد: خانوادهام شرایط آنروز کشور را درک کرده و علاوه بر حضور در میدان نبرد هر یک بهنوعی در خدمترسانی به رزمندگان نقش داشتند.
وی به چگونگی شهادت برادر بزرگش محمدتقی اشاره میکند و با تصریح اینکه امیر بهعنوان راننده محمدتقی را که فرمانده بهداری سپاه بود، همراهی میکرد، میگوید: محمدتقی بیش از پنج سال در جبهه حضور داشت، همسرش در بستر بیماری بود که ماموریتش به اتمام رسید، هنگام بازگشت به وی اطلاع داده که جانشینش هفته دیگر اعزام میشود، وی به سمت خط مقدم بازگشت، در مسیر برگشت نزدیک به خط مقدم توقف کرده تا نماز را اقامه کنند در این هنگام خمپارهایی کنار محمدتقی اصابت کرد و وی از ناحیه سر و گردن به شدت مجروح شد.
حاجمحمدی با چشمانی پر از اشک که نشان از فراغ برادر دارد، اینگونه ادامه میدهد: محمدتقی در سال 65 در میان دستان برادرم امیر به شهادت نائل آمد.
وی سخنانش را با چگونگی اعزامش به جبهه ادامه میدهد و میافزاید: پس از گذراندن دوره آموزش مقدماتی در بسیج شاهرود از طریق لشکر 17 علی بن ابیطالب(ع) مستقر درقم به شرق دجله اعزام شدم و بلافاصله وارد عملیات بدر شدیم.
شهردار رشت با بیان اینکه عملیات بدر لو رفته بود و بسیاری از دوستانم به شهادت رسیدند میافزاید: در این عملیات که گردان ما به علت خطشکن بودن بسیار شهید و مجروح تقدیم کرده بود، اسم من بهعنوان شهید به سپاه شاهرود اعلام شد در حالیکه بر اثر اصابت ترکش از ناحیه پای چپ مجروح شده و در بیمارستان بقایی اهواز بستری بودم.
وی با تصریح اینکه با وجود جراحت تا کنون به دنبال گرفتن درصد جانبازی نرفتهام اضافه میکند: دو هفته در بیمارستان بقایی بستری بودم و 24 فروردین سال 64 به خانوادهام اطلاع دادند که زندهام و هنگام بازگشت به شاهرود با استقبال بینظیر مردم در رایستگاه راه آهن مواجه شدم، آن روز را هیچگاه فراموش نخواهم کرد که بر روی دستان مردم حرکت میکردم.
حاجمحمدی با بیان اینکه سه ماه در جبهه حضور داشته و تنها در عملیات بدر شرکت کردم و بعد از مجروح شدن توفیق حضور در جبهه را نداشتم، از مخالفت مادرش میگوید و میافزاید: در هنگام اعزام به جبهه بسیار ضعیف بوده و جثه کوچکی داشتم و مادرم هنگام اعزام از کنار در اتوبوس ملتمسانه و با اشک میگفت:«ناصر نرو، مادر وایسا، تو نمیتوانی اسلحه را بلند کنی» و من بدون اجازه والدینم به جبهه رفتم.
وی در ادامه با تاکید بر اینکه جبهه، خون و آتش بود و شهدا و رزمندگان ما در این هشت سال رشادتها و ایثارگریهای بسیار از خود نشان دادند تاکید میکند: این خاطرات داستان نیست، واقعیت است و فرهنگ ایثار و شهادت به عنوان ضرورت جامعه امروز باید به نسل جوان انتقال یابد.
شهردار رشت به هجمههای فرهنگی دشمن علیه جوانان ایران اسلامی اشاره میکند و میگوید: تنها راه نجات ما این است که پیرو ولایت فقیه و گوش به فرمان مقام معظم رهبری باشیم، از نسلی که باقیمانده دفاع مقدس هستند، بهره گیریم تا بتوانیم فرهنگ شهادت را نهادینه کنیم.
نظر شما