به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از کرمان، در چهارمین روز از هفته دفاع مقدس، امروز(۳ مهر)در ویژه برنامه ای با عنوان «حماسه زینبی زنان عاشورایی-تجلیل از مادران و همسران و خواهران شهدا» با همکاری تعدادی از نهادها در سالن شهید مرتضوی استانداری کرمان برگزار و از تعدادی از این بانوان ایثارگر تجلیل شد.
طاهره مهدی آبادی، مادر شهیدان «محمدعلی، اصغر و محمود مهدی آبادی» و جانبازان« مهدی و ابوالقاسم مهدی آبادی» و خاله شهیدان «علی و محمد هژبری»-که به دلیل از دست دادن والدین نزد خاله بزرگ شدند- اولین بانویی است که مجری از او می خواهد صحبت کند و او خیلی ساده و بی آلایش می گوید: شهادت{بچه ها} به دلم اثر کرده بود؛ من در راه خدا دادم و هیچی نمی خواهم و ان شاءالله خدا قبول کند و فقط جوانان درست بشوند و دل ما را نشکنند که هر کار دلشان خواست بکنند.
فاطمه کرمی؛ همسر جانباز ۵۰ درصد هادی انجام شعاع و مادر شهیدان «مجید و حمیدرضا انجام شعاع» و جانبازان مرحوم«سعید و مسعود انجام شعاع» و خواهر «حمیدرضا و غلامعباس کرمی» با بیان اینکه مجید در فتح خرمشهر شهید شد.؛ گفت: وقتی می رفت پرسبدم کی برمی گردی؟ گفت ۱۵ روز دیگر! دقیقاً روز پانزدهم مقابل مسجد جامع کرمان تشییع شد.
شوکت مشرف زاده، مادر شهید جاوید الاثر علیرضا اختراعی که از زمان بازپس گیری فاو مفقود شده، بیش از ۳۰ سال چشم انتظار آمدن علیرضا است.
مادر شهید می گوید: بعد فوت دو تا بچه دیگر، به دنیا آمد و اینقدر عزیز بود که سر بغل بزرگش کردیم؛ با قرآن بزرگ شد، وقتی داوطلب اعزام شد مردم سرزنشم کردند و بعضی هم بی انصافی کردند و گفتند به خاطر پول است؛ در حالیکه همه دوست دارند در راحتی باشند اما به خاطر اسلام رفتند که شما الان راحت باشید. غیرتمند بود.
وی ادامه داد: به رسم همیشه که وقتی می آمد صبح زود بود اما می رفت مسجد تا ما نماز صبح و تعقیبات را بخوانیم و بعد می آمد؛ الان هم بعد نماز هر صبح ناخودآگاه چشمم به در می افتد؛ فقط به خاطر اسلام صبر می کنیم. نباید بگذاریم اسلام شکست بخورد بعضی چیزها ما را ناراحت می کند.
مشرف زاده تأکید کرد: دست از ولایت برندارید و گوش به فرمان رهبر باشید؛ شهدا همین را می خواستند.
زهرا سلطان زاده، خواهر شهید عباس سلطان زاده و همسر شهید عبدالمهدی مغفوری با بیان نکاتی از سلوک آن شهید عارف گفت: عبدالمهدی وقت خداحافظی از پدر و مادرش هیچگاه پشت به آنها از در خارج نمی شد؛ وقتی جنازه اش را آوردند چندین نفر از بستگان شاهد بودند که قرآن می خوانده.
وی با بیان اینکه شهید مغفوری روی بحث نامحرم خیلی حساس بود؛ به بیان خاطره ای پرداخت و گفت: یکبار که دستم به شدت درد می کرد هرچه دنبال پزشک ارتوپد که زن باشد گشتیم پیدا نکردیم چون نمی خواست پیش پزشک مرد بروم؛ روزی آمد و گفت آماده شو برویم دکتر. گفتم مگر پیدا کردی؟ گفت نه؛ اما بیا. مطب پزشک که رفتیم گفت آقای دکتر من ناراحتی دست همسرم را روی دست خودم توضیح می دهم و شما نسخه بدهید. همین کار را کرد و من هم پس از آنکه داروها را استفاده کردم خوب شدم.
ملیحه ابراهیمی، خواهر شهید محمدرضا ابراهیمی و همسر امیر شهید علیرضا اشرف گنجویی که سالها در فراق آن شهید گذران زندگی کرده به ماجرای بازگشت شهید اشاره کرد.
وی با اشاره به اینکه علیرضا سال ۸۲ تأیید شهادت شد اما چون پیکرش بازنگشته بود، خواهران او گفتند مادر به امید برگشت علیرضا زنده است، چیزی نگوییم و بگذاریم برای سالهایی که اگر مادر در قید حیات نبود آن وقت برنامه بگیریم؛ مادرش شنیده بود هرکس گمشده ای دارد سوره حشر را بخواند و او بر خواندن این سوره مداومت داشت.
ابراهیمی با اشاره به اینکه علیرضا تنها پسر خانواده بود و عقیدتی سیاسی ارتش کار می کرد؛ مادرش حدود ۲۴ سال هر شب چراغ خانه را روشن می گذاشت تا شاید برگردد؛ افزود: خانه مادر در کوچه قدیمی بود و قرار بود تخریب شود اما مادر اجازه نمی داد و می گفت علیرضا می آید و ممکن است خانه را نشناسد.
پرچم متبرک حرم مطهر حسینی در برنامه حماسه زینبی زنان عاشورایی
وی با اشاره به اینکه مادر شهید آنقدر چشم به راه بود که هرگاه دختران شهید لباس نو می پوشیدند به آنها می گفت این لباس ها را بگذارید برای بابا بپوشید؛ افزود: پس از سالها چشم انتظاری، مادر شهید در سال ۹۰ (اردیبهشت)از دنیا رفت.
ابراهیمی ادامه داد: پس از مرگ مادر، ما در تدارک برگزاری یادواره ای برای شهید بودیم اما من بی قرار و می گفتم کاش خودت برای یادواره ات باشی؛ تا اینکه دو روز بعد از چهلم مادر شوهرم روز اول تیر ۹۰ بود که گفتند ۵ تیر پیکر علیرضا وارد فرودگاه کرمان می شود و اینگونه شد که خود را به اولین مراسمش رساند.
وی با بیان اینکه همه آن سالها را فقط با یاد حدا و امید به اجر آخرت تحمل کردم؛ درخواست کرد: ولی فقیه را تنها نگذارید و زنان نسبت به حفظ حجاب و مردها هم نسبت به حفظ بیت المال حساس باشند.
نظر شما