ابه گزارش خبرگزاری شبستان از قم، اگر واقعه عاشورا برای هر انسانی که فطرت سالمی دارد، بیان شود، آن فرد ناراحت میشود؛ واقعه عاشورا به گونهای نیست که نیاز به سواد بالا داشته باشد تا درک شود؛ واقعه کربلا مانند برخی داستانهای تاریخی پیچیده نیست که قابل هضم نباشد؛ عناصر واقعه عاشورا، عناصر قدرت و سیاست نیست، بلکه عناصر نهضت عاشورا، عناصر فطرت انسانی است، یعنی داستان به گونهای رقم میخورد که فطرت انسانها را هم درگیر میکند، به همین دلیل عاشورا مربوط به هیچ زمانی نیست و صرفا یک واقعه تاریخی نیست. در همین خصوص گفتگویی انجام داده ایم با حجت الاسلام و المسلمین «مرتضی آقامحمدی»، پژوهشگر مطالعات اسلامی و مبلغ بین المللی حوزه که در پی می آید:
آیا واقعه کربلا و عاشورا مختص شیعیان است؟
عاشورا یک شاخص است تا درصد فطرت الهی را در وجود انسانها بسنجد، امروز در برخی از کشورها داستان کربلا بازگو میشود و ممکن است فردی دین نداشته باشد، اما با شنیدن داستان کربلا تحت تأثیر قرار بگیرد.
در شهر بنکولو واقع در اندونزی، آداب سنتی دیرینهای در دهه اول محرم وجود دارد که هزاران نفر از مردم شمع به دست به بیرون شهر میروند و کشتی با خود حمل میکنند و این کشتی را به آب میاندازند؛ این آداب نشان میدهد که اجداد این مردم قرنها پیش شیعه بودند، اما به مرور زمان علما از بین رفتند و واقعیتهای تاریخی رنگ باخت و به شکل نماد و آداب ملی تبدیل شده است.
در این شهر با وجود این که اصل معارف در میان مردم از بین رفته است، اما دین آنچنان عمیق با وجود انسانها ارتباط برقرار گرفته است که آن حس بعد از قرنها نسل به نسل منتقل شده است و با معرفت و آگاه سازی میتوان بینشی به آنها داد که با معرفت و شعور بیشتری داستان را پی بگیرند.
تفاوت واقعه کربلا با بقیه اتفاقات تاریخی چیست؟
داستان امام حسین (ع) تفاوت عمدهای با بقیه اتفاقات تاریخی دارد، اتفاقات تاریخی دیگر به افراد و زمان خاصی مربوط میشود، اهل سنت معتقدند که نباید در بسیاری از مباحث صدر اسلام مانند جنگ جمل، جنگ صفین، خلفا و صحابه پیامبر اسلام (ص) قضاوت کرد؛ اما وقتی به واقعه کربلا میرسیم، حتی بسیاری از علمای اهل سنت اعتراف میکنند که امام حسین (ع) ناجوانمردانه به شهادت رسید و یزید را محکوم میکنند.
علمای اهل سنت نسبت به مسلمانان صدر اسلام نهایت احتیاط را دارند، اما واقعه کربلا چنان ابعاد عجیبی دارد که غیرقابل گذشت و کتمان است و تمام عناصر فطری که میتواند انسان را تحریک کند، در واقعه کربلا وجود دارد؛ در جایی که اسارت اهل بیت پیامبر اسلام (ص) مطرح میشود و یا کودک شش ماهه امام حسین (ع) و یا تنها ماندن امام حسین (ع) همه اینها فراتر از مذهب است.
ایام عزاداری امام حسین (ع) و واقعه عاشورا میتواند گرد و غبار را از خفتهترین فطرتهای نهفته در زیر گرد و غبار هوا و هوس و غفلت انسانها پاک کند و عنصر قوی فطرت را در دل انسانها زنده کند.
واقعه عاشورا و نهضت کربلا دارای ابعاد بسیاری است که فراموش نشدنی است و در روایات اسلامی آمده است که آسمان و زمین بر حسین (ع) گریه میکنند و یا آمده است که گریه بر امام حسین (ع) سیره ادیان پیشین بوده است و پیامبران زیادی بر امام حسین (ع) گریه کردند.
وظیفه ما در برابر واقعه عاشورا چیست؟
عزاداری برای امام حسین (ع) به جهات مختلف دارای اهمیت است ، عاشورا تنها اتفاق تأسفآور برای مسلمانان نیست، بلکه یک اتفاق انسانی است که به همه انسانها مربوط میشود و ما باید بر انسانی بودن واقعه عاشورا سرمایهگذاری کنیم.
ما باید امام حسین (ع) را به گونهای به دنیا معرفی کنیم که همه مردم احساس کنند که مسئله آنها هم هست، برخی از افراد که مسلمان شدند، اقرار میکنند زمانی که از دین مسیحیت بیرون آمدند، تا مدتی بیدین شدند و تنها با انسانیت و اخلاق زندگی کردند و یکی از عوامل جذب آنها به اسلام، جریان کربلا و داستان امام حسین (ع) بوده است، بنابراین تمام مردم از جمله مسیحیان، اقلیتهای مذهبی و حتی افراد بیدین میتوانند مخاطب ما باشند.
واقعه کربلا حتی آنهایی که دین ندارند را هم جذب میکند؛ امام حسین (ع) در روز عاشورا فرمودند: «اگر دین ندارید، آزاده باشید»؛ اگر انسان آزاده و دارای کرامت انسانی باشد، نمی تواند بی تفاوت از کنار حادثه کربلا عبور کند.
جریان کربلا ابعاد پیچیده و در عین حال شفاف دارد؛ پیچیده است، چون این همه گفته میشود، اما هنوز حرف ناگفته بسیار است؛ شفاف است، به این اعتبار که شما در مدت چند دقیقه میتوانید نهضت کربلا را برای کسی که این واقعه را نشنیده است، تعریف کنید و وی را تحت تأثیر قرار دهید و واکنش او را ببینید.
امروز باید هنر ما این باشد که در گام اول در معرفی امام حسین (ع)، آن حضرت را به عنوان یک مسئله ای انسانی مطرح کنیم و در بحث بین المللی، امام حسین (ع) را نه صرفا یکی از نمادهای شیعه بلکه به مسئلهای که به انسانیت جامعه انسانی مربوط میشود، معرفی کنیم.
در حقیقت، امام حسین (ع) در انحصار شیعه نیست و اگرچه دوستداران اهل بیت (علیهم السلام) این افتخار را دارند، اما امام حسین (ع) فرامذهبی و فرادینی است و مربوط به همه بشریت است.
مردم دنیا چه ارتباطی با امام حسین (ع) و امام زمان (عج) دارند؟
امام مهدی (عج) زمانی که ظهور میکند، با 5 خطاب خود را به مردم جهان معرفی میکند، آن حضرت میفرماید: «ای مردم دنیا بدانید که من پسر حسین علیه السلام هستم که او را تشنه لب کشتند»؛ امام زمان (عج) هر 5 بار که خود را معرفی میکند، خود را فرزند امام حسین (ع) معرفی میکند و هر بار یکی از نکات داستان امام حسین (ع) را یادآور میشود.
ممکن است این سوال مطرح شود که اهل عالم چه ارتباطی با امام حسین (ع) و امام زمان (عج) دارند، در پاسخ باید گفت که حضرت مهدی (عج) تنها برای رهایی و آزادی مسلمانان و شیعیان ظهور نمیکند، بله آن حضرت میآید که به انسانیت انسانها کرامت ببخشد و انسانها را عزت بخشد.
امام زمان (عج) تنها منجی شیعیان نیست، بلکه آن حضرت منجی بشریت است و زمانی که ظهور میکند، نگاه کلان دارد؛ امام زمان(عج) خود را فرزند امام حسین (ع) معرفی میکند، زیرا امام حسین (ع) هم متعلق به شیعه نبوده بلکه متعلق به همه بشریت است.
عناصر عدالتخواهی و کرامت انسانی چنان در داستان امام حسین (ع) متبلور است که کرامت نفس را در دل انسانها ایجاد میکند و زمانی که حضرت مهدی (عج) ظهور میکند، همه مردم دنیا امام حسین (ع) را می شناسند، ولو این که مسلمان نباشند، در آن زمان غالب جهان نامی از امام حسین (ع) شنیدند و فطرتها با آن حضرت آشناست.
امام حسین (ع) را چگونه باید به دنیا معرفی کنیم؟
وقتی امام زمان (ع) در زمان ظهور میفرماید: «من پسر حسین علیه السلام هستم»، این جمله برای همه انسانها معنا پیدا میکند، امام مهدی (عج) با نام بردن از امام حسین (ع) کد میدهد و اعلام میکند که من آمده ام تا آنچه که شما در حسین (ع) دیدید و شیفته او شدید و به دنبال کرامت انسانی و عزت نفس بودید را به شما بدهم و این مسئله همه انسان هاست .
ما باید امام حسین (ع) را در یک طراز بالا و در ابعاد بالاتر و فارغ از آداب و فرهنگ و رسوم خود و فراتر از چارچوبهای خودمان به دنیا بشناسانیم.
نظر شما