خبرگزاری شبستان-اصفهان: فیلم سینمایی«بازیوو»به کارگردانی «امیرحسین قهرایی» و تهیه کنندگی «غلامرضا موسوی» یکی از متفاوتترین تجربههای سینمای کودک و نوجوان ایران است که در سی و دومین جشنواره بین المللی فیلم های کودکان و نوجوانان بر روی پرده رفت.
«بازیوو»را میتوان مصداق بارز یک فیلم خانوادگی و استاندارد (در سطح سینمای کودک و نوجوان ایران) دانست. اِلمان های لازم برای جذب مخاطبین کم سن و سال در این اثر استفاده شده اند و از آغاز فیلم می توانست حدس زد با فیلمی مطلوب برای مخاطب کودک و نوجوان مواجه هستیم.
ایده خلاق فیلم نه تنها مخاطب کودک و نوجوان را به دنیای خود می برد، بلکه شالوده طنز فیلم، مخاطب بزرگسال را نیز جذب و ساعات لذتبخشی را برای کودک و والدین در سالن سینما مهیا می کند. تقابل خیر و شر در «بازیوو» اثر جدید کارگردان چاق و لاغر مانند بسیاری از فیلمهای دیگر دیده میشود.
روایت فیلم:
روایت فیلم جذاب و کلاسیک است و قهرمان و ضد قهرمان دارد. ویژگیهایی که باعث ایجاد همذاتپنداری مخاطب با قهرمان می شود به خوبی در فیلمنامه به کار برده شده و به قول منتقدان، قهرمان درآمده است.
شخصی از دنیای بازیها با شکل و شمایلی متمایز از دنیای واقعی آمده و دستهی بازی را به پسر بچه داستان «ژوبین» می دهد و او را تنها کاربر آن دسته می داند و به او یاد میدهد تا با ضدقهرمان داستان (غول مرحله آخر) مبارزه کند و اسیرشدگان را نجات دهد.
در این فیلم نوستالژیها زنده میشود و کارگردان فیلم با هوشمندی مرز بین سنین را برداشته و مخاطب کودک و نوجوان و بزرگسال را کنارِ هم مینشاند.
باید در نظر داشت که آغاز و پایان فیلم در سینما بسیار حائز اهمیت است. تا جایی که در یک سال گذشته در گوشه کنار ایران، ورکشاپهایی با همین نام «آغاز و پایان فیلم» توسط دکتر احمد الستی و شهرام مکری برگزار گردیده است.
ساختار فیلم:
روایت جذاب و کلاسیک است، قهرمان و ضد قهرمان دارد؛ ویژگی هایی که باعث ایجاد همذات پنداری مخاطب با قهرمان می شود، به خوبی در فیلمنامه به کار برده شده و به قول منتقدان، قهرمان درآمده است.
قهرمان داستان منفعل است و به مرور زمان تبدیل به قهرمانِ راغب می شود.
ضد قهرمان نیز به خوبی از آب درآمده است و یک نبردِ تمام عیار با قهرمان دارد و به نوعی همان نبرد و کشمکش پروتاگونیست و آنتاگونیست است.
نقاط عطف،کشش دراماتیک و... به خوبی ما را همراه می کند؛ نکاتی از قبیل، انتخاب بازیگران(هر سه رده ی سنی)، بازی هایی اندازه و به جا، موسیقی نسبتا مطلوب و متناسب با فضای فیلم، پایان بندی مناسب این فیلم را مطلوب و محبوب کودکان و نوجوانانِ داخلِ سینما می کند.
پایانبندی مناسب فیلم یا همان غلبه خیر بر شر مخاطب کودک و نوجوان را با خود از سینما می کشاند، زیرا غلبه قهرمان بر ضدِ قهرمان مورد پسند مخاطب بوده تا جاییکه از شکست ضد قهرمان لذت می برد و خود را در قهرمان فرافکن می کند، پایان بسته است و تکلیفش روشن است.
بر خلاف خیل عظیمی از فیلم های سالهای اخیر سینما، فیلم امید بخش است و مخاطب را به وجد می آورد. حتی خشونتهای این فیلم، از آن دسته از خشونت هایی است که اتفاقا لازمه ی کودک و نوجوان و سبب ایجاد هیجان در او میشود و پدیده هایی مثل وحشت و خشونت البته به نوعِ درست و تلطیف شده) بخشی از سینمای کودک است و ردِپای آن را در فیلم های معروفی همچون اسپایدرمن، بتمن نیز می بینیم. بازیوو فیلمی استاندارد با قواعد دنیای فیلم کودک و نوجوان است.
معین مهرعلیان در تحلیلی روانشناسانه بر این فیلم مینویسد:
یکی از دغدغههای خانوادهها گیم و بازیهای رایانهای است.«بازیوو» این موضوع را در قالب یک فانتزی پررنگ و لعاب به قاب تصویر می کشاند. این امر سبب میشود فضای ساخته شده و چالشهای فیلم همان باشد که خانوادهها در دنیای واقعی با آن دست و پنجه نرم میکنند.
چالشهای مشترک مخاطب (والدین) با فیلم و همذات پنداری کودکان و نوجوانان با شخصیت های فیلم باعث ایجاد ارتباط مخاطب با فیلم میشود و وجه شباهتهای زیادی میان خود و آنها پیدا میکنند.
همچنین فضاسازی و طراحی لباسها و مهمتر از آن شخصیت پردازی فانتزی «بازیوو» کودکان را به خود جذب میکند.
استفاده از فضای لاکچری و پر زرقوبرق فیلم مهمترین انتقاد وارد بر فضای فیلم است که باعث آزردگی خانوادهها میشود. گرچه کودکان در تمییز دادن واقعیّت و خیال توانایی کمتری نسبت به بزرگسالان دارند و همین امر سبب ارتباط گرفتن بیشتر آنها با فیلم میشود.
کودک علاقه به داشتن وسایل بازی مختلف دارد و از کسب تجربه لذت میبرد امّا متوجه محدودیت های زندگی در جهان واقعی نمیشود و نشان دادن فضاهای به اصطلاح لاکچری متعدد میتواند باعث احساس کمبود در مخاطبین این فیلم شود. البته استفاده از این صحنهها به ابتدا و انتهای فیلم خلاصه شده و با شروع حوادث داستان و اواسط فیلم شاهد این مسئله نیستیم.
«ژوبین» نقش اول فیلم است که بر خلاف دوستانش که به بازی رایانه ای مشغولاند به کلاس مجسمه سازی میرود. هرچند کلاس مجسمه سازی انتخاب خود او نبوده و الزام خانواده بوده است زیرا خانوادهاش با انجام بازیهای رایانهای مخالف هستند.
تقابل بازی های رایانهای با بازی و فعالیّتهای جسمی در سال های اخیر دغدغهی بسیاری از خانوادهها بوده است و نگاه فیلمساز در این اثر اما نه بر اساس کلیشههای رایج، که بر اساس واقع نگری است.
در «بازیوو» مرز بین واقعیت و جهان مجازی از بین رفته و شخصیتهای بازیوو (یک بازی اکشن و مطرح که توسط ماپان ساخته شده است) و کودکان فیلم به دنیای یکدیگر راه مییابند.
ژوبین در زندگی واقعی خود کودکی دست و پاچلفتی است اما در دنیای مجازی میتواند یک قهرمان باشد. این همان اتقاقی است که کودکان و نوجوانان در خیالات خود، آن را تجربه میکنند. هرچند خیالپردازی بیش از حد، مطلوب نبوده و آسیبهای زیادی در پی دارد اما در واقع دنیای خیال به کمک کودکان و بزرگسالان میآید تا بتوانند مرزها و محدودیت های دنیای واقعی را درنوردند و قهرمان داستان خود باشند.
در بازی های رایانهای و کنسولی نیز چنین مسئلهای رخ میدهد و سازندگان «بازیوو» به خوبی به آن پرداختهاند. در داستان فیلم نه تنها ژوبین، بلکه پدرش که کارآگاهی بیعرضه است در دنیای بازیوو تبدیل به قهرمان شده و به یاری دیگران میشتابند.
سیلوس، یکی از شخصیتهای منفی «بازیوو» است و سودای شکست ناپذیر شدن دارد. از دیدگاه روانشناسی در فیلم های کودکان و نوجوانان شخصیت منفی فیلم محکوم به شکست است؛ زیرا کودکان به امنیت نیاز دارند و در صورت غلبهی دیوها و موجودات فرازمینی، به احساس امنیت کودکان ضربه وارد میشود و این موضوع در اثر امیرحسین قهرایی لحاظ شده و از این جهت این فیلم مطلوب و فاقد ضعف است.
نکته حائز اهمیت دیگر در این فیلم، نشاط حاکم بر فضای فیلم و استفادهی گسترده از رنگها و سکانسهای موزیکال است که بر جذابیت آن افزوده و هم پاسخگوی نیاز کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان در جامعه است. توجه به شادی و امید در محتوای فیلم ها موضوعی است که این روزها اغلب در سینمای ما مورد غفلت قرار گرفته و حتی در نقطه مقابل آن شاهد افزایش فضای خشونت ها و غم در فیلم ها هستیم. این امر سبب میشود در دراز مدت ، نشاط و شادی در بین مردم کمرنگ شده و زمینه برای بروز بیماری ها و ناهنجاریهای روانشناختی در افراد و جامعه شود.
در مجموع «بازیوو» را میتوان فیلمی سالم و استاندارد دانست که به دور از کلیشه های رایج در سینمای ایران، جای خود را در دل مخاطب باز میکند و اوقاتی مفرح و مفید را برای خانوادهها فراهم میآورد.
یادداشت از مجید بدیعزاده/
نظر شما