به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: حجت الاسلام «ناصر رفیعی»، استاد حوزه علمیه در یکی از آئین های عزاداری محرم حسینی به سخنرانی پرداخته است که مشروح آن در ادامه می آید:
حجتالاسلام «ناصر رفیعی» با بیان اینکه یکی از مهمترین پیامهای عاشورا بحث امید و امیدواری است، اظهار کرد: از جمله درسهای نهضت امام حسین(ع) آن است که انسان نباید ناامید باشد ولو همه عوامل دست به دست هم بدهند و به حسب ظاهر هیچ روزنهای نباشد و به قول امروزیها کارد به استخوان رسیده باشد. امام حسین(ع) در شرایطی فرمود: امید و در شرایطی به خانوادهاش فرمود: نگران نباشید، خدا محافظ شماست و دشمنتان نابود میشود که هرچه انسان نگاه میکند به ظاهر هیچ روزنهای نبود، آیا آنان به بچه رحم کردند؟ به خیمه رحم کردند؟ آب را نبستند؟
این استاد حوزه علمیه ادامه داد: همه اتفاقاتی که اگر یکی از آنها در زندگی برای ما پیش بیاید، ناامید میشویم در کربلا رخ داد! مجموعهای از عوامل دست به دست هم دادند اما امام حسین(ع) ناامید نشد و باز هم فرمود: «اللَّهُمَّ اَنْتَ ثِقَتی فی کُلِّ کُرْبَة وَ اَنْتَ رَجآئی فی کُلِّ شِدَّة».
وی در بخش دیگی از مباحث خود گفت: با این وجود انسانهایی که مدام منفیبافی میکنند همه جا هستند و به حضرت(ع) می گفتند به کجا میروی که تاثیری ندارد؟
مقاومت منفی بافان مقابل حرکت امام حسین(ع)
حجتالاسلام رفیعی افزود: من امروز که تاریخ را نگاه میکردم دیدم آنها آدمهای خیرخواهی بودند و از بنیامیه بدشان می آمد، اما منفیباف بودند. شاید بیش از بیست مورد از این آدمها دور و بر امام حسین(ع) حضور داشتند. یکی از آنها «ابوبکر بن عبدالرحمن مخزومی» بود. او جزو فقهای سبعه مدینه بود یعنی هفت فقیه و مرجع و عالم بزرگ در مدینه بودند که محل مراجعات احکام و مسایل مردم بودند. این شخص با این وصف، آدم حسابی است و به او راهب قریش می گفتند. یک عمر زندگی دینی داشته است. وقتی که امام حسین(ع) از مکه عازم کوفه میشد نزد حضرت آمد و گفت: پسرعمو (نسبت فامیلی با امام داشت)، شما که دیدید مردم عراق با پدرتان چه کردند، با برادرت امام حسن(ع) چه کردند، اینان که به شما وعده یاری دادهاند، شما را میکشند. این یعنی آن شخص وضعیت کوفه را میداند و چنین میگوید اما باز هم حضرت(ع) پاسخ داد: هرچه خدا بخواهد همان است. با این وجود این فرد جزو افرادی است که در آن شرایط انرژی منفی می دهد.
این خطیب بنام اظهار کرد: شخص دیگری که شبیه او بود «ابو سعید خدری» است که هزار و صد و خردهای حدیث از او نقل شده و از اصحاب پیامبر(ص) است و پدرش او را در خندق خدمت پیامبر(ص) آورد در حالی که سیزده سالش بود، اما پیامبر اکرم(ص) به دلیل سن کماش اجازه نداد که در جنگ حاضر شود بعدها در جنگهای دیگر حضور داشت. او عاشق حضرت امیر(ع) و از راویان «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ» است و با بنی امیه هم ارتباطی ندارد اما وقتی که امام حسین(ع) میخواست حرکت کند، گفت: من خیرخواه و مشفق شما هستم و دلم برایتان میسوزد. هر که به این مردم تکیه کند تیرش به خطا رفته است، اینان کسانی نیستند که پشت شما بایستند. (این شخص دروغ هم نگفته بود واقعا همین بود و خیرخواه بود)، اما این افراد میخواستند جلو هدف امام حسین(ع) را بگیرند.
ابی عبدالله با علم به شهادت میخواهد مشروعیت حکومت یزید را از بین ببرد
وی افزود: آمار بالایی از این افراد وجود دارد اما همه آنها به یک مساله توجه ندارند اینکه امام حسین(ع) میداند آخر این کار شهادت است اما یک تکلیف است و باید مشروعیت یزید را از بین ببرد. امام حسین(ع) بین دو چیز مانده است، مقاومت و تسلیم. تسلیم شدن یعنی مُهر تایید پای حکومت بنی امیه، امام نمیخواهد تسلیم شود لذا حرکت حضرت مقاومتی است که به شهادت منجر میشود، درست مثل کسی که بگویند اگر در این راه قدم بگذاری مملو از مین است و از بین می روی اما این حرکت او راه را باز می کند؛ ابی عبدالله با علم به شهادت میخواهد مشروعیت حکومت یزید را از بین ببرد. می گویند یزید شرب خمر میکرد، میمونباز بود. بله! ولید و متوکل نیز چنین بودند اما بخشی از دلیل حضرت(ع) برای قیام این بود، مساله آن بود که یزید بدعت خلق کرده و سلطنت تشکیل می داد. سقیفه پیش آمد، بعد از آن امیرالمومنین(ع) و بعد صلح امام حسن(ع)و واگذاری به معاویه، تا اینجا صورت مسالهای هست و اتفاقاتی افتاده است اما یزید بدعت گذاشت و جالب است که مروان و عایشه هم با یزید مخالف هستند.
اوج امید امام حسین(ع) در مقابل بمباران ناامیدی
حجت الاسلام رفیعی اضافه کرد: حتی ام سلمه از امام حسین(ع) خواست که به کوفه نروند. وی به حضرت(ع) عرض کرد: پیامبر(ص) برایم تعریف کرد که شما را میکشند. «عبدالله بن مطیع» جلو حضرت را گرفت که نرو! این بمباران ناامیدی با آن وضعیت برای امام حسین(ع) مطرح می شد اما سیدالشهدا(ع) در اوج امید بود و این پیام در کربلا موج می زند. اکنون برخی یک بیماری را میبینند ناامید می شوند، در کنکور شکست می خورند ناامید می شوند، طلاق می گیرند، ناامید می شوند، این اتفاقات پیش می آید اما اوج امید است که اهمیت دارد که حضرت سیدالشهداء(ع) در آن وضعیت بغرنج فرمود: «اللَهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِي فِي كُلِّ كَرْبٍ، وَأَنْتَ رَجَآئِي فِي كُلِّ شِدَّة».
وی تاکید کرد: خدا در قرآن می فرماید: گاهی کار به جایی می رسید که انبیاء هم به مرز یاس می رسیدند یعنی آن قدر کار سخت می شد که این چنین حسی پیدا می کردند، چنانچه در قرآن آمده است: «حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ». حضرت موسی(ع) در حالی پیش می رفت که فرعون پشت سرش بود و دریا پیش رویش، اگر بر می گشت فرعون او را می کشت و اگر جلو می رفت در دریا غرق می شد. حضرت یونس(ع) در شکم ماهی افتاده بود تا خداوند نجاتش داد. آن وقت یک مرتبه خداوند می فرماید: موسی عصا را بزن و نیل شکافته می شود و ماهی یک آه می کشد و یونس وسط بیابان پرت می شود. هفت تا هشت مورد واژه «نجینا» در قرآن کریم داریم، نجینا صالح، نجینا شعیب و ... و لذا به تعبیر شعر «در ناامیدی بسی امید است/پایان شب سیه سپید است».
آیه های امیدبخش قرآن
این استاد حوزه علمیه ابراز کرد: نباید به خودمان اجازه دهیم که ناامید شویم، شکست و حوادث مختلف در زندگی وجود دارد اما آنچه که اهمیت دارد، امید است. بسیاری بحث می کنند که در قرآن امیدوار کننده ترین آیه کدام است. 32 آیه در قرآن وجود دارد که تاکید بر امیدواری دارد که در اینجا به چند مورد اشاره می کنم؛ از حضرت امیر(ع) روایت است که فرمود: در قرآن آیه ای از این گسترده تر نداریم، منظور آیه 53 سوره «زمر» است: « قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ » (بگو اى بندگان من كه بر خويشتن زياده روى روا داشته ايد از رحمت خدا نوميد مشويد در حقيقت خدا همه گناهان را مى آمرزد كه او خود آمرزنده مهربان است)؛ علامه طباطبایی(ره) در مورد این آیه می گوید: این آیه خطاب به کافر است. ای بندگان کافر ! خداوند همه گناهان را می بخشد. خداوند غفور و رحیم است.
حجت الاسلام رفیعی در بخش دیگری از مباحث خود بیان کرد: قصه های متعددی در مورد این آیه وجود دارد از جمله اینکه روزی پیامبر(ص) نشسته بود، گفتند کسی می خواهد شما را ببیند، حضرت(ص) سوال کرد: چه کسی است؟ عرض شد: نمی دانیم اما رویش را بسته و کافر است. آن شخص به حضرت(ص) فرمود: آیا می توانم مسلمان شوم؟ فرمود: بله، او شهادتین گفت و مسلمان شد. پس از آن حضرت(ص) فرمود: تو کیسی؟ او صورت اش را باز کرد و گفت: من قاتل عمویت حمزه هستم. کسی هستم که در احد، حمزه را به شهادت رساندم. او وحشی بود کسی که جگر حمزه را بیرون کشید. حضرت(ص) فرمود: برو تا فقط تو را نبینم. آیه 52 سوره زمر اینجا نازل شد.
وی تاکید کرد: البته برخی دیگر نوشتهاند روزی پیامبر(ص) در مسجد بود که دیدند مردی جلو درب مسجد خود را می کشد و بسیار می گرید، نام او «بهلول نبّاش» بود، او نبش قبر می کرد. حضرت(ص) فرمود: بگویید بیاید، او گفت: من نبّاش هستم و مرتکب فحشا با یکی از جنازه ها شدم. حضرت(ص) فرمود: دور شو. این مرد سر به بیابان گذاشت و چهل روز گریه و ناله کرد تا این آیه نازل شد. بنابراین این آیه یکی از امیدوارکننده ترین آیات است.
وی ادامه داد: آیه دیگر در سوره مبارکه «ضحی» آمده است که خداوند فرمود: «وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى» این آیه را خداوند به پیامبر اکرم(ص) فرمود و اینکه حضرت(ص) هر قدر که بخواهدف می تواند از امت شفاعت کند و این هنگام بود که پیامبر(ٌص) لبخند زد. آیه امیدوارکننده دیگر آیه 114 سوره مبارکه «هود» است که خداوند می فرماید: «وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ذَلِكَ ذِكْرَى لِلذَّاكِرِينَ» در این آیه تاکید شده که اگر نمازهایتان را بخوانید خداوند شما را می بخشد. یعنی اگر مستحبات را به هر دلیلی نتوانستیم انجام دهیم همین قدر که نماز را بخوانیم مثل یک کارواش، سیاهی های ما را از بین می برد. پیام مهم کربلا، این است که هرگز در زندگی امید خود را از دست ندهید.
علاقه مندان می توانند فایل صوتی تصویری این سخنرانی را از اینجا دریافت کنند.
نظر شما