جشن  بازگشت/آزادگان ملایر از روزهای اسارت می گویند

۲۶ مرداد ماه در تقویم کشورمان یادآور روزهایی به یاد ماندنی  برای ملت ایران است ، یاد آور روزهای بازگشت پرستوها به خاک وطن عزیزشان است.

به‌ گزارش خبرنگار شبستان از ملایر،  ۲۶ مرداد در تقویم کشورمان یاد آور روزهای به یادماندگی برای ملت ایران است . «یوسف گم‏گشته باز آید به کنعان غم مخور *** کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور» 


آسمان، بر دست و بال پرندگان وطن غزل می‏پاشد. می‏آیند؛ سرفراز و تابناک، و آفتاب‏گردان‏ها، به سمت چشمانشان می‏ چرخند. شانه‏ هایشان، مجروح رنج و شقاوت است؛ اما دل‏های سترگشان را از آن همه نامردمی، باکی نیست، می‏آیند و گونه‏ های خیس مادران، سرشار از لبخند می‏شود. ایران زمین، دوباره اقتدارش را به جشن می‏نشیند. 

 ۲۶ مرداد روزی به یاد ماندنی که در تاریخ  کشورمان به نام آزادگان رقم خورد و   میهن اسلامی بار دیگر شاهد مجاهدت ها و رشادت مردی های رزمندگانش بود که از امتحان الهی پیروزمندانه بیرون آمدند و برگ دیگری از افتخار، عزت و آبرومندی را برای ایران و ایرانی رقم زدند.

شهرستان ملایر  دیار کهن مردان دلاور،  دیار یک هزار و صد شهید و دیار مردانی از جنس  آزادگی و ایثار ، شهرستانی که در هشت  سال دفاع مقدس ۱۱۹  آزاده سر فراز تقدیم انقلاب اسلامی کرده است و این روزهای به یاد ماندنی آزادگان سر افراز ملایر از روزهای سخت اسارت می‌ گویند.

«محمد اسماعیل سیاوشی» متولد سال ۱۳۴۲ در شهرستان ملایر و یکی از آزادگان سرافرازی که در سن ۱۹ سالگی وارد  جبهه های حق علیه باطل شد و در عملیات رمضان به همراه ۲۰ تن از همرزمانش به  اسارت نیروهای بعثی  عراق درآمد و ۹ سال در دوران اسارت بوده است  که در سوم مرداد ماه سال ۱۳۶۹  به آغوش میهن بازگشته و بعد از آن نیز در سنگر کار و تلاش به عنوان یکی از کارمندان بانک ملی ملایر مشغول فعالیت بوده و در ماه گذشته بعد از سالها خدمت صادقانه به مقام بازنشستگی نائل شده است .

 

 سیاوشی در گفتگو با خبرنگار شبستان  با اشاره به  روزهای اسارت و خاطرات تلخ و شیرین آن روزها  اظهار کرد: همه روزهای اسارت خاطره است .


وی  با اشاره به اینکه در دوران جوانی به ورزش های رزمی علاقه داشته و  قبل از اینکه به جبهه برود  در ورزش باستانی و رزمی فعالیت داشته  گفت: در  دوران اسارت دوست داشتم که ورزش رزمی و باستانی را انجام دهم تا از حالت افسردگی بیرون بیاییم.


 وی افزود:بر حسب اتفاق یکی از دوستان و‌همکلاسی های  استاد رزمی و باستانی بنده نیز جز و اسرای اردوگاه بود که با هم آشنا شدیم و  با یکدیگر شروع به آموزش بچه ها کردیم.


 سیاوشی تصریح کرد:با توجه به اینکه در اردوگاه امکاناتی برای ورزش باستانی نداشتیم  از  همان امکانات  مثل جوراب پتو، دسته  تی و...،، دو میل باستانی درست کرده بودم که با تعدادی از بچه ها به دور از چشم نگهبانان ورزش های باستانی و رزمی را تمرین می‌ کردیم .


وی گفت: یک روز  که دو نفر از دوستان را مسسول نگهبانی از بچه ها گذاشته بودیم یکی از نگهبانان از پشت پنجره متوجه  ورز ش کردن ما شد و دوستانی که به عنوان نگهبان گذاشته بودیم اصلا متوجه آمدن نگهبان عراقی نشده بودند.


 وی گفت: وقتی نگهبان عراقی من را در حال میل زدن دید من اصلا به روی خود نیاوپردم و به میل زدن ادامه دادم که بعد از  آن نگهبان دیگر نگهبانان را نیز صدا کرد و آنها آمدند و بعد از کتک زدن من بنده را برای مدت ۲۰ روز به انفرادی بردند و بسیار شکنجه کردند که  دیگر بعد از آن ورزش باستانی انجام ندادیم. 


خواندن نماز شب به دور از چشم نگهبانان عراقی

 این آزاده ملایری به یکی دیگر از خاطرات روزهای اسارت اشاره کرد و گفت: معمولا بچه های اردوگاه  نیمه های شب بیدار می شدند و نماز شب می‌خواندند و خواندن نماز شب نیز به دور از چشم نگهبانان عراقی بود. 
وی بیان کرد : یکی از دوستان ما که بسیار مخلص بود یک شب برای خواندن نماز شب بیدار شده بود که نگبان عراقی متوجه شد و فردای آن روز ایشان را  داخل   محلی از اردوگاه  که  از نجاسات پر   بود  کشاندند و بعد از کلی شکنجه همه لباسها و بدن ایشان آلوده شده  بود.
 وی بیان کرد : دوستمان با آن شکنجه ها به نزد ما بازگشت و به دنبال آبی بود که بتواند بدنش را تطهیر کند تا بتواند عباداتش را به جا آ ورد و این در حالی بود که نگهبانان آب را نیز قطع کرده بودند و همه بچه ها از اقدام نگهبانان برای  شکنجه دوستمان بسیار ناراحت بودند.

 وی با اشاره به اینکه روزهای اسارت روزهای سخت و طاقت فرسایی بود  خاطرنشان کرد: همه کسانی که در اسارت بودند به خاطر حفظ ارزش،ها و آرمانی دین و انقلاب هرگز خم به ابرو نیاورده و بعد از آزادی و بازگشت  به میهن عزیزمان نیز پای اهداف و آرمان های امام و رهبری ایستاده اند. 
مرتضی سلطان محمدی در آزاده سر افراز ملایری  نیزمتولد سال ۴۶ در شهرستان ملایر است که در سن ۱۸ سالگی پا به جبهه گذاشت و بعد از  حضور در چندین عملیات و در یکی از عملیات ها به اسارت دشمن بعثی درآمدکه بعد از سه سال  اسارت در ۳۱ مردادماه سال ۱۳۶۹  به آغوش میهن بازگشت . 

خبر رحلت امام خمینی (ره) تلخ ترین خبر دوران اسارت

مرتضی سلطان محمدی دیگر آزاده سر افراز ملایری  نیزمتولد سال ۴۶ در شهرستان ملایر است که در سن ۱۸ سالگی پا به جبهه گذاشت و بعد از  حضور در چندین عملیات و در یکی از عملیات ها به اسارت دشمن بعثی درآمدکه بعد از سه سال  اسارت در ۳۱ مردادماه سال ۱۳۶۹  به آغوش میهن بازگشت .


وی با اشاره به خاطرات دوران اسارتش بیان کرد‍: یکی از تلخ ترین خاطرات برای همه اسرا خبر رحلت امام راحل بود که غم و اندوه ما رادر دوران اسارت دو چندان کرد.
وی با بیان اینکه با شنیدن خبر رحلت امام راحل همه اسرا بر سر و سینه می‌زدند و گریه می‌کردند گفت: با همان امکانات و  مقداری نان خشک که داشتیم حلوا درست کرده و بین بچه های اردوگاه تقسیم کردیم و  شروع به مراسم سینه زنی کردیم که نگهبانان آمدند و همه ما راکتک زده و شکنجه کردند که چرا  در اردوگاه مراسم عزاداری راه انداخته  ایم.
 وی اضافه کرد: با  آن همه شکنجه ما اصلا ازشکنجها و کتکها ناراحت نشدیم و همه  غم و اندوه ما از خبر از  دست دادن امام راحل بود.

 


 

کد خبر 821590

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha