خبرگزاری شبستان، گروه اندیشه: «سیدسلمان صفوی»، مدیر مجله علمی ترانسندنت فیلوسوفی لندن و مؤلف دهها جلد کتاب در حوزه فلسفه، عرفان و هنر به زبانهای انگلیسی و فارسی است. «ارکان فلسفه هنر اسلامی»، «تأملی در فلسفه سیاسی» و «زندگی پس از مرگ» از جمله آثار او است. سرویراستاری دانشنامه «معاصر قرآن کریم» و تألیف مجموعه «قرآنشناسی» نیز جزء کارهای او به شمار می رود.
از این رو، در سلسله مباحثی در مورد «ویژگی های صراط مستقیم قرآنی» با این محقق گفت وگو کرده ایم که در ادامه بخش سوم این مباحث تقدیم حضورتان می شود:
در مباحث گذشته، اشارهای به بحث «صراط مستقیم» قرآنی داشتید. برای رسیدن به این منظور در زندگی و تحقق آن، باید چه ویژگیهایی در زندگی رعایت شود؟
راه انبیا یکی از مهمترین مولفههایی است که در نیل به این هدف باید مورد توجه قرار گیرد، انبیایی که همه یک هدف داشتند. اساسا برنامه صراط مستقیم از آغاز بشریت از طریق وحی به انبیا نازل شده است و همه انبیا پیرو این صراط هستند اما اسلام مصطفوی تفصیل صراط مستقیم را بیان کرده است و شرایع گذشته مجمل آن بوده اند. راه انبیا در طول تاریخ تمدن بشر از جهت متافیزیکی دعوت به پرستش خدای یگانه و از جهت اجتماعی اقامه قسط و عدل و از جهت معنوی سلوک الی الله تعالی از طریق تهذیب نفس و عشق به خدا و خدمت به مردم بوده است.
آنها برای نجات بشریت از جهل و هدایت او بهسوی رستگاری و زندگی برین آمدند. نوح، ابراهیم، زرتشت، موسی، زکریا و یحیی، عیسی و محمد و علی، رهبران پیشتاز روشنگرایی در تمدن و فرهنگ بشریت هستند. هاجر، بلقیس، یوکابد(مادر موسی) آسیه، صفورا دختر شعیب نبی و همسر موسی، الیزابت همسر زکریا و مادر یحیی، مریم، خدیجه، فاطمه زهرا، سمیه همسر یاسر و مادر عمار، زینب کبرا، ام البنین(مادر ابوالفضل العباس)، لیلا(مادر علی اکبر) رباب(مادر حضرت سکینه) شهربانو (مادر امام سجاد) و نرجس(مادر امام زمان (عج)) از ذریه پاک آدم(ع) و نوح نمادهای پاکی، شجاعت و فداکاری و نقش سازنده زنان در ساختن و هموار کردن راه به سوی صراط مستقیم هستند.
عدالتپیشگی در این میان چه نقشی دارد؟
خداوند در آیه ۷۶ سوره مبارکه «نحل» میفرماید: «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَبْكَمُ لَا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَهُوَ كَلٌّ عَلَى مَوْلَاهُ أَيْنَمَا يُوَجِّهْهُ لَا يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَمَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ» (و خدا مثلى [ديگر] مى زند دو مردند كه يكى از آنها لال است و هيچ كارى از او برنمى آيد و او سربار خداوندگارش مى باشد هر جا كه او را مى فرستد خيرى به همراه نمى آورد آيا او با كسى كه به عدالت فرمان مى دهد و خود بر راه راست است يكسان است).
خدا انسان ها را به عدل دعوت میکند و مومنین واقعی نیز به عدل عمل و به آن دعوت میکنند. عدل ورزی از خصوصیات صراط مستقیم است و مفهوم مخالفش آن است که فرد و جامعهای که از عدالت و میانهروی دور باشند اهل صراط مستقیم نیستند.
پایداری و بصیرت به ارزشهای الهی در این مسیر چهقدر راهگشا است؟
دیدن و یافتن حقایق الهی و صبر و استقامت در راه ارزشهای الهی از نشانههای بارز سیر و سلوک در صراط مستقیم است و این راه در مقابل راه کسانی است که حق را نمیبینند و یا از پذیرش آن لجوجانه سرباز میزنند. راه دین اسلام، داراى مقصدى روشن است و اگر امت اسلامى بر اين راه رود، سرافراز گردد: «يَمْشِي سَوِيًّا عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ».
البته در این میان تمسک به قرآن نقش مهمی دارد. خداوند در قرآن میفرماید: «فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ» (به آنچه بر تو وحى شده است، تمسك كن [و بدان كه] تو بر راه راست هستى).
نزول و تلقین ذكر از طريق وحى، نبوت، حقانیت قرآن، از نشانه های صراط مستقیم است. و در نهایت تمسک به قرآن در دوره آخرالزمان سلوک در صراط مستقیم الهی است.
آیا در مسیر دستیابی به صراط مستقیم قرآنی، برای صاحبان دانش الهی و معارف قلبی جایگاهی در نظر گرفته شده است؟
بله، خداوند در قرآن میفرماید: «وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ» (و تا صاحبان دانش بدانند كه آن حكم از جانب خداوند تو حقّ است، پس بدان ايمان آورند! و دلهاشان نرم گردد، كه خداوند رهنماى كسانى است كه بسوى راه راست ايمان آوردند.)
کسانی که علم به حق یافته اند و دلهایشان با عنایات الهی و جهاد اکبر و مجاهدات معنوی مفتوح به درگاه الهی و منور به نور حق شده است و بر اثر قوت ایمان اهل خشوع و خضوع گردیده اند و از امتحان های الهی سربلند بیرون آمده اند، آنها اهل صراط مستقیم هستند. انفتاح دل یکی از نشانه های بارز سیر و سلوک در راه راست است.
نشانه انفتاح دل، خشوع و مکاشفات و مشاهدات سالک است. و از لوازم انفتاح فلب، حضور قلب و مراقبه قلبی است. اهل قلوب مصفا، «عقول ايشان صافى گشته، ... و به تفكّر در آيات ... به معرفت صفات و اسماء حق رسند ... پس علم و قدرت و حكمت حق به چشم عقل مصفّا از شوب هوا ببينند و سمع و بصر و كلام حق در عين انفس انسانى و آفاق اين جهانى بازيابند و به قرآن و حقيقت آن معترف شوند؛ «حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ اَنَّهُ الْحَقُّ» (فصّلت: ۵۳) و اين طايفه اهل برهان باشند و در استدلال ايشان، غلط محال بود، و چون به نور قدس و اتصال به حضرت احديّت، كه محل تكثّر اسماء است، عقول ايشان چنان منور شود كه به تجليات اسماء و صفات الهى بينا شود و صفات ايشان در صفات حق محو گردد، آنچه طايفة أولى(اهل استدلال) دانند. اين طايفه بينند. اين هر دو قسم را نفس ناطقه به نور قلب مزكّى شود. و ليكن طايفة ذوالعقول متخلّق به اخلاق الهى باشند، و ذوالبصيرت متحقّق به آن.»
نظر شما