به گزارش خبرگزاری شبستان از قم، محمد رضا مصطفوی، از محققان و پژوهشگران حوزه هنر و همچنین عضو گروه دین و فرهنگ پژوهشگاه مطالعات دین و فرهنگ، امروز (18 آبان) در نشست تخصصی "فلسفه هنر اسلامی با تاکید بر ظرفیت های حکمت متعالیه"، گفت: در جهان حاضر دو مبحث فلسفه هنر و زیبایی شناسی مطرح است که برخی از اندیشمندان قائل به تفاوت های این دو حوزه و لزوم جداسازی مباحث آنها هستند و برخی نیز این دو را یکی می دانند.
وی با اشاره به برخی از سوالات مطرح شده در علم فلسفه هنر، گفت: ارائه تعریفی جامع و همچنین بیان تاریخ فلسفه هنر از مباحث و سوالات مطرح در این خصوص است و مهم ترین بخش آن بیان هدف هنر و چرایی آن است که در نهایت به بررسی مزیت های زبان هنر و علت های برتری و قوت آن نسبت به دیگر زبان ها می پردازد.
این محقق و پژوهشگر حوزه هنر خاطرنشان کرد: این بحث بسیار مهمی است که آیا هنر پایین تر، بالاتر و یا معادل فلسفه است و در تعیین نسبیت میان این دو عقلا و اندیشمندان آراء متفاوتی دارند.
وی افزود: برخی ها معتقدند زبان فلسفه، زبان گویایی نیست و وقتی هنر را به این زبان می گوییم در واقع آن را نابود کرده ایم و نگاه فلسفی هنر را خراب می کند که البته طرفداران این نظر در دنیا بسیار فراوانند.
وی گفت: برخی ها هم زبان هنر را بسیار فراتر از زبان فلسفه می دانند و آوردن هنر را قالب فلسفه، باعث تنزل آن می دانند در واقع در این نوع نگاه، هنر را در زاویه ای قرار می دهند که فیلسوف توان رسیدن به آن را ندارد و در آن نقطه فلسفه از بیان هنر قاصر می ماند.
مصطفوی با تاکید بر مخالفت خود و فلاسفه مسلمان با این نوع نگاه، تصریح کرد: ما در کنار قبول محدودیت های فلسفه با این نگاه مخالفیم، زبان فیلسوف با استدلال و برهان همراه است اما این مسئله به این معنا نیست که فیلسوف نباید وارد هنر شود.
وی اظهار داشت: هنر یکی از ابعاد انسان و انسان شناسی نیز یکی از شاخه های علم فلسفه می باشد و همین دلیل محکمی برای علت ورود فلسفه به بحث هنر است.
وی با اشاره به نسبت بین فلسفه اسلامی و فلسفه هنر، گفت: در این بخش ما با سه رویکرد فلسفه اسلامی (حکمت مشاء از مرحوم بوعلی سینا و تابع نظریه ارسطو)، مکتب شیخ اشراق (در تبعیت از مکتب عرفانی افلاطون) و مکتب متعالیه به عنوان بالاترین قله در فلسفه اسلامی (که مرحوم ملاصدرا با تلفیق دو مکتب عقل گرای مشاء و عرفانی شیخ اشراق و افزودن مواردی از خود اندیشه جدیدی را بنیان نهاده) روبه رو هستیم.
عضو گروه دین و فرهنگ پژوهشگاه مطالعات دین و فرهنگ ادامه داد: حکمت متعالیه همان حکمت اسلامی است و علی رغم ارتباط میان فلسفه و هنر در ساختار فلسفه اسلامی جایگاه فلسفه هنر چندان مشخص نیست البته این علم در مغرب زمین هم از علوم جدید به شمار می رود ولی به آن بیشتر پرداخته شده است.
وی گفت: البته بیان این مطلب به آن معنا نیست که در فلسفه ما راجع به هنر هیچ چیزی یافت نشود، ظرفیت های فراوانی در این خصوص موجود است و یکی از آنها نظریه ابداع ملاصدراست.
مصطفوی با اشاره به علت های پرداخت ضعیف فلاسفه مسلمان به مسئله هنر، خاطرنشان کرد: فیلسوف در مباحث خود به زمینه کار نگاه می کند، هنر همیشه برای بشر مهم بوده ولی نگاه هنری ایرانیان چه قبل از اسلام و چه بعد از آن بسیار متفاوت از نگاه مغرب زمین در این خصوص است به طور مثال در مقایسه هنر پیکر تراشی در یونان قدیم و حکاکی های متوجه این تفاوت ها می شویم.
وی ادامه داد: هنر در نگاه اسلامی بسیار متفاوت از نگاه غربی است ولی نمی توان گفت که این نگاه هنر را طرد می کند چرا که هنرهایی همچون هنر کاشی کاری و معماری مساجد بعد از اسلام در ایران ابداع شده است.
پایان پیام/
نظر شما