به گزارش خبرگزاری شبستان و به نقل از روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، نشست «ممالک محروسه ایران، هویت ایرانی» به مناسبت صدوسیزدهمین سالگرد مشروطه پیرامون مفهوم ایران و هویت ایرانی در انقلاب مشروطه ایرانی با حضورسیدصادق سجادی، محمد دهقانی، داریوش رحمانیان، علی بهرامیان و غلامرضا امیرخانی در اندیشگاه سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران برگزار شد.
«غلامرضا امیرخان» در ابتدای این نشست، با مروری بر تاریخچه استناد به کلمه ایران در متون ادبی و تاریخی چه در زبان فارسی و چه در زبانهای دیگری همچون زبان عربی از سجادی خواست دراینباره صحبت کند.
«سیدصادق سجادی» استاد دانشگاه در این باره اظهار داشت: «مفهوم ملیت به این معنا که امروز هست جدید است ولی کلمه ایران و مفهومی که بر یک مردم معین دلالت کند بسیار کهن است. در متون پارسی میانه نام ایران و ترکیب ایرانشهر بسیار به چشم میخورد ولی آنچه اهمیت دارد این است که اولا تاریخ ایران با دوره اسلامی چنان مخلوط است که تفکیک آنها دشوار و شاید ناممکن به نظر میرسد.»
او افزود: «اطلاقاتی که نویسندگان عربینویس بر این سرزمین کردند مهم است. واژه ایران و ایرانشهر در متون عربی نیز به کرات آمده. مثلا استخری و این خرداد به صریحا از ایرانشهر یاد کردهاند و عراق را دل ایرانشهر دانستهاند. خود کلمه عراق هم به تصحیح لغتشناسان عرب شکلی از کلمه ایران است. جغرافینویسان متقدم، عراق را به لحاظ وضع طبیعی و جغرافیایی و نه فقط به دلیل پایتخت بودن دولت ساسانیان قلب ایران میدانستند. از سوی دیگر این نکته را هم باید در نظر داشته باشید که کلمه فارس برخلاف تصور معرب پارس نیست و اطلاق عربها به ایران یعنی فارس و فرس اطلاقی منطقی است و ربطی به قوم پارس و ساسانیان ندارد. این، حاصل مواجهه سرزمینهای مهاجر با مردم ایران است همچنانکه به فرانسه به خاطر فرانکها فرانسه گفته میشود در حالیکه اقوام دیگری هم در آن سرزمین زندگی میکنند یا در آلمان، ژرمنها.»
این تاریخدان ادامه داد: «در مورد قلمرو اطلاق نام ایران ثعالبی برای اولین بار دو تعبیر به کار میبرد که بسیار مهم است و شاید کهنترین تعبیری است که درباره ایران و ایرانیان به کار رفته است: الایرانیه و ایرانیون. در هیچکدام از کتابهای عربی از مفهوم سرزمین و مردم ایران چنین یاد نشده است. ترکیب مملکت ایران در متون عربی از قرن هفت و هشت بسیار اهمیت مییابد از دوره ایلخانان در منابع عربی نیز مورد استفاده قرار میگیرد و مراد از مملکت، چارچوب پادشاهی است. اما به عقیده من و برخلاف تصور از دوره آق قویونلوهاست که مفهوم ایران به مفهوم سیاسی جدید نزدیک میشود نه دوره صفوی و این نکتهای است که باید بسیار به آن دقت کرد.»
در ادامه این نشست «علی بهرامیان» یکی از نویسندگان دائره المعارف اسلامی و دیگر سخنران این نشست نیز گفت: «از زمانی که فضای مجازی رواج پیدا کرده نکاتی که از نظر اهل تاریخ مسلم به نظر میرسید زیر سئوال رفته است. یکی از این نکات همین مفهوم ایران است. ما میدانیم که مرزها جدیدند. گاهی میبینیم که علنا گفته میشود سابقه نام ایران به بیش از هشتاد الی نود سال بیشتر نمیرسد و بحث به این کشیده میشود که جریان باستانگرایی جریانی بود که در زمان پهلوی اول و دوم شکل گرفت و تلاش شد که برای ایران تاریخسازی شود. این درحالیست که بعد از حمله اعراب اگرچه ایران جزئی از خلافت شد ولی هویت ایرانی از بین نرفت. اگر شما مقومهای وحدت را در نظر بگیرید خواهید دید در دوره مشروطه این مقومها خیلی به کمک آمدند. عواملی چون زبان فارسی و دین اسلام به طور عام و مذهب تشیع به طور خاص. بدین ترتیب جنبشی که ممکن بود شکافی در خلق ایجاد کند باعث وحدت شد.»
او افزود: «سیاستنامههای ایرانی تا پیش از زمان قاجار تقویتکننده یک سیاست بیشتر نبودند و آن اینکه پادشاه سایه خداست و کاری جز نظریهپردازی برای استبداد نداشتند. اما در دوره قاجار این رویکرد کاملا زیرورو شد. یعنی رابطه بین شاه و مردم کاملا تغییر کرد و چیزی که ملت از شاه طلب میکند به کلی خلاف آن چیزی بود که در سیاستنامهها دیده میشد.
«محمد دهقانی»، نویسنده و مترجم با بیان پارهای از ارجاعات متنی پیرامون تصور مردم و حاکمان در بازههای زمانی مختلف از مفهوم وطن اظهار داشت: «دکتر حائری در کتاب «نخستین رویارویی اندیشهگران ایرانی با بورژوازی غرب» میگوید رستمالتواریخ و نویسندهاش آگاهی بیشتری نسبت به هویت ایرانی داشته است. او میگوید گویا حمالان و تونتابان این مطلب را نیک فهم نمودهاند که فرنگیان همچنانکه هندوستان را به مکر و حیله و دغدغه و تزویر و دستان و نیرنگ تصرف نمودند میخواهند ایران را نیز مالک و متصور شوند...»
او همچنین درباره انقلاب مشروطه اظهار داشت: «انقلاب مشروطه کوشش برای یکی کردن مفهوم اسلام و ایران بود. این تلاش در آثار شاعران این دوره بسیار دیده میشود. البته این تاکید بر یکی کردن این دو از مفهوم وطنخواهی به معنای مدرناش دور است چون در این تعریف بسیاری از مردم ایران از جمله اقلیتهای مذهبی نمیگنجند.
«داریوش رحمانیان» آخرین سخنران این نشست بود که گفت: «پیروزی انقلاب مشروطه حادثهای بسیار بزرگ است و از نظر بنده یک عید بزرگ ملی است و متاسفم در کشور ما با این حادثه اینچنین ضعیف برخورد میشود که البته این خودش معنادار است. بنده معتقدم ملتسازی یک پدیده مدرن است اما از مفهوم برساختگی باید بسیار با احتیاط استفاده کنیم. ملتهای به درجات اصالت و برساختگی دارند. به لحاظ مفهومی وقتی پای ملت را وسط میآوریم بسیار باید احتیاط کنیم وگرنه دچار چند آفت میشویم که زبانپریشی و اکنونزدگی از جمله آن آفتهاست. یعنی نباید با عینک اکنون هزارسال پیش را بررسی کرد.»
او ادامه داد: «درک هویت و کیسی جنبه ذاتی ندارد. من معتقدم ایران مفهومی قدیم است. این مفهوم حداقل دو هزار سال سابقه دارد. سابقهاش هم مندرآوردی نیست که ایرانیان آن را جایی گذاشته باشند. در مفهوم ایران هیچ کس سهم فردوسی را ندارد. به نظر من فردوسی شاعر نیست مورخ است. او در نه در تاریخ ادبیات ایران که در تاریخ ادبیات جهان یگانه است و به نیروی روایت که خودش از آن تعبیر به سخن میکند آگاهی دارد. من با قاطعیت میگویم در عصر قدیم در این زمینه هیچکس به پای فردوسی نمیرسد.»
رحمانیان افزود: سابقه «ممالک محروسه» به دوره مغول بازمیگردد و آگاهی ایرانی از آن دوره آغاز میشود. عناصر سازنده ملیت متشکل از زبان، تاریخ، سرزمین و در بعضی موارد مذهب است. گاهی پای نژاد هم به میان میآید. من معتقدم بین اینها قویترین عنصر، تاریخ است و این نکتهای است که باید به آن دقت کرد.
نظر شما