خبرگزاری شبستان- رشت، نوشین کریمی؛ هفتهٔ اول فروردین ۱۳۹۸ بود که سازمان هواشناسی خبر از ورود سامانهٔ بارشی متراکم در جنوب و غرب ایران داد. این سامانهٔ بارشی در ۵ فروردینماه، موجب ایجاد سیلاب و خسارتهای جانی و مالی در ۲۵ استان ایران شد.
سیل در «شیراز» باعث آبگرفتگی معابر و واژگونی خودروها در بخشهای مختلف شهر شد. در «کرمانشاه» طغیان رودخانه الوند در سرپل ذهاب زندگی ساکنان این منطقه را که از زمان زلزله کرمانشاه در چادر و اتاقکهای پیشساخته ساکن بودند، با دشواریهایی رو به رو کرد.
در «خوزستان» نیز سیل به علت مد دریا، ورود آن به رودخانه و طغیان نهرهای روستاها ایجاد شده بود. همچنین در پی رهاسازی آب سدها در بالادست رودخانه کارون، حجم آب این رودخانه در مقطع پایین دستی خرمشهر به شکل کم سابقهای افزایش یافت.
سیل از «لرستان» هم عبور کرد در پنجم فروردین شهر پلدختر با ۱۰۸ میلیمتر بارندگی بیشترین میزان بارش در استان لرستان را داشت و با شروع موج دوم بارشها در ۱۲ فروردین، از استان لرستان خسارات سنگینی همچون رانش زمین و به زیر آب رفتن بخشهایی از خرمآباد، معمولان و پلدختر و … گزارش شد و در نهایت استان لرستان بیشترین آمار مصدومین را با حدود ۲۵۶ مصدوم در بین استانهای کشور داشت.
استان های «ایلام»، «هرمزگان» و «اراک» نیز از سیل و خسارت های آن در امان نماندند.
سیل آمد و «سیل مهربانی» مردم هم همچون همیشه جاری شد تا هموطنان و همنوعانمان در کنار آسیب های مالی، مرهمی از عاطفه را در دل داشته باشند.
کمپینهای زیادی تشکیل شد تا پا به پای آنان که خدمت جهادی می کنند بتوانند حداقل امکانات فراهم شده از سوی خیرین و مشارکت های مردمی را به دست آسیب دیدگان برسانند.
«الهه دستینه» که پیش از این یکبار با او در گزارشی با تیتر «داستان سیلاب و اتفاق های بعد از آن/ لبخند کودکان را با سیل سازندگی مرمت کنید» گفتگو کرده بودم اینبار مرا با خود برد به سفر مهربانی.
این نجاتگر جمعیت هلال احمر شهرستان رشت که سابقه 14 سال مربیگری امداد و نجات استان گیلان را در کارنامه خود دارد پس از وقوع سیل، کمپین مدادرنگیش را برای جمع آوری کمکهای نقدی و غیرنقدی مردم خوبمان فعال تر کرد و پس از آن راهی دیار سیل زده کشورمان شد.
بارگیری از اقلام جمع آوری شده که تمام شد، مستقیم و بدون استراحت به سمت اهواز حرکت کردیم. ظهر فردا به اهواز رسیدیم و به جمعیت هلال احمر اهواز رفته و با راهنمایی دوستان و آشنایانی توانستیم همکاری خیلی خوبی داشته باشیم چون آنها اطلاع رسانی کردند که کدام بخشها هنوز در معرض خطر است.
در نقشه کاملا مشخص بود که کدام روستاها هنوز درگیر آب هستند و چه خدمات و امدادرسانی در آن مکانها انجام شده است.
بیشتر روستاهایی که درگیر بودند را بچههای هلال احمر پوشش داده بودند و همچنین سپاه هم وظایف خودش را به خوبی انجام داده بود و در واقع هرجا میرفتیم مردم از همکاری همهٕ سازمان ها صحبت میکردند و میگفتند که به ما کمک های خیلی زیادی رسیده است.
نیروهای جهادی سپاه در یکی از خانههای سازمانی دخانیات به ما اسکان دادند و بارمان را تخلیه کرده و بنا به آماری که از روستاهای درگیر به دستمان رسید، وسایل را دسته بندی کردیم.
به تعداد خانوارهای روستاها و مطابق با آماری که از هلال احمر گرفتیم، وسایل مورد نیاز را تا شب قبل از اعزام به روستاها بسته بندی می کردیم.
۷۵ بسته غذایی و ۷۵ بسته بهداشتی را آماده کردیم و برای روستاهای بعدی که آمار داشتیم ۲۳۲ بسته دیگر را هم بستیم که در مجموع ۶۱۴ بسته یعنی ۳۰۷ پک غذایی و ۳۰۷ پک بهداشتی آماده زیرا به هر خانوار یک پک غذایی و یک پک بهداشتی میدادیم.
بسته بهداشتی ما شامل صابون، تاید، مایع ظرف شویی، شامپو، نوار بهداشتی، دستمال کاغذی، حوله یک نفره، مسواک و خمیر دندان، برس کوچک و اسکاج بود، البته اگر هر کدام از اینها نبود چیز دیگری جایگزینش میشد یعنی اگر پودر رختشویی نداشتیم مایع ظرفشویی یا صابون میگذاشتیم.
برای پک غذایی هم کنسرو لوبیا، تن ماهی، قند یا شکر یا مربا میگذاشتیم و حبوبات که شامل عدس، لوبیا، نخود بود، روغن، برنج، قابلمه یا ماهیتابه چهار نفره میدادیم.
بیسکویت، سویا، حلوا شکری، آب معدنی یک بسته شش تایی و ماکارونی و حتی فندک و کبریت هم داشتیم یا وسایلی که مثلا تعدادش کم بود برای آن دسته از خانوارهایی که تعدادشان کمتر بود، می گذاشتیم.
در آن چند روزی که آنجا بودیم خود در ۲ روستا حضور پیدا کردیم.
به منطقه تالابی «شادگان» رفتیم که منطقه بخاطر سیلاب سر ریز شده بود و در مسیر اهواز به آبادان بود.
چیزی حدوداً یکی دو کیلومتر جاده اهواز به آبادان یک لاین کاملاً زیر آب بود و لاین دیگر در بعضی از جاها آب بالا بود و در حال حرکت، ولی باز خدا رو شکر قابل تردد بود.
روز اول فقط برای ارزیابی روستاها، رفتیم با بچه های جهادی همراه شدیم برای اینکه بتوانیم منطقه تالابی را دیده و سطح منطقه را ارزیابی کنیم چیزی توزیع نکردیم، و به منطقه تالابی شادگان روستاهای صراخیه، حدبه و سید محمد رفتیم.
اما بچه های جهادی طبق برنامه ای که داشتند هر روز تعدادی غذا می بردند هدیه می دادند، غذاهایی که در رستوران آماده می شد را بسته بندی می کردند و به دست روستایی های درگیر سیل می رساندند.
اما داخل روستاهای «صراخیه» ۷۵ پک غذایی و ۷۵ پک بهداشتی توزیع کردیم و از خانوارها می پرسیدیم که چند نفر هستند و به تعداد اعضای خانوارش لباس کودک و بزرگسال، زن و مرد هم تقدیم میکردیم.
مجبور شده بودیم برای پوشش روستای صراخیه با قایق به آنجا برویم، برای همین محلی ها دو، سه قایق در اختیار ما گذاشتند و در داخل روستا بخاطر عمق آبی که از ۳۰_۴۰ سانت تا حدوداً یک متر بود با قایق درب خانه ها رفتیم.
بخاطر سیل خیلی ها در خانه هایشان ساکن نبودند برای همین توانستیم ۷۵ پک را توزیع کنیم، خانوارهایی هم که ساکن بودند قایق داشتند و اینکه درب خانه هایشان را با کیسه های شن سد درست کرده بودند که آب وارد اتاق ها نشود، ولی طبیعتاً پی ساختمان ها همه داخل آب بود و این تصویرهای غمگین از جلوی چشمانمان دور نمی شد.
آمار افراد ساکنِ روستاهای بعدی در همان منطقه تالابی شادگان بسیار بیشتر بود، روز بعد را از صبح تا غروب اختصاص دادیم به بسته بندی و توانستیم ۲۳۲ پک غذایی و ۲۳۲ پک بهداشتی آماده کنیم، لباس ها هم که پای ثابت کار ما بود.
این بار رفتیم روستای «حدبه»، ۱۴۱ خانوار درگیر آب بودند، جاده شان داخل آب بود، روستا را که میدیدی در بسیاری از قسمت ها خشک بود اما آب در اطراف روستا و در بعضی از خانه ها کاملاً در جریان بود، مردم خیلی زیادی گرفتار بودند و طبیعتاً مردها شغل دیگری به غیر از ماهیگیری نداشتند. با این حال ما موفّق شدیم ۱۴۱ خانوار را با پک هایی که برده بودیم پوشش دهیم. وضعیت خیلی بدی بود.
سعی کردیم به خانوارهای آسیب پذیری که افراد معلول و بیمار داشتند یا افراد میان سال و یا کسی که شرایط خاص داشت، پک اضافه بدهیم و نیروهای بهزیستی هم ما را با آمبولانس های ۱۲۳ همراهی کردند.
همراهی نیروهای جهادی و بچه های بهزیستی و هلال احمر در کنار کمپین مردمی که از کل کشور جمع کرده بودیم باعث شد تا بتوانیم هدایا را به منطقه و به دست آسیب دیدگان برسانیم.
حالا با گذشت چند ماه از سیل و کمک های ارسالی به آن منطقه، یکبار دیگر سرپرست کمپین مدادرنگی به راه افتاده است.
« الهه دستینه» به خبرنگار خبرگزاری شبستان در خصوص فعالیت هایش می گوید: به خاطر زلزله کرمانشاه کمپین سرپناه را راه انداختم و با کمک خانم «فکوری» و دوست عزیزی بنام خانم «افرند» در مدت کمتر از یک ماه کانکس و هدایای خود را به ارزش 38 میلیون و 450 هزار تومان شخصا به سرپل ذهاب و مناطق ریجاب فرستادیم.
دستینه اضافه کرد: در مرحله دوم سال گذشته کمپین مدادرنگی با هدف کمک به کودکان محصل و محروم استان گیلان و با حمایت «ارمغان سقراط» و همراهان همیشگی، دو روستای «پلنگ دره» و «شلیشه املش» را پوشش دادیم.
وی افزود: در مرحله سوم با همین اسم با هدف کمک به مردم سیل زده همراه شدیم و با کمک «ارمغان سقراط» و «شیوا غمگسار» از مربیان تخصصی هلال احمر توانستیم هدایا و کالای کمپین را به ارزش حدودی 80 میلیون در مرحله اول به استان گلستان و در مرحله دوم به شهر اهواز منطقه تالابی شایگان ارسال کنیم.
دستینه تصریح کرد: اینبار هم با همت و همراهی خیرین عزیز در تلاش هستیم تا جهت کمک رسانی به کودکان و مردم نیازمند در خراسان جنوبی شهرستان «زیر کوه» و روستاهای تابعه اقلام مورد نظر را جمع آوری کنیم.
وی با اشاره به اینکه باز هم همچون گذشته خودم شخصا کمک ها را به این منطقه می برم، افزود: خیرین اگر تمایل به کمک رسانی در استان گیلان داشته باشند می توانند اعلام کنند تا هدیه آنها صرف همان مکان مورد نظر شود.
وی وسایل مورد نیاز را برای این مرحله از کمپین، اسباب بازی، لوازم تحریر(کیف، دفتر، مداد رنگی، خط کش، پاک کن، خودکار، دفترچه، جامدادی) اعلام و تاکید کرد: در صورت امکان کمک ها نقدی و تمامی وسایل اهدایی نو و یا کم استفاده شده باشد.
با خودم زمزمه می کنم، انسان چقدر مخلوق زیبایی است، که می تواند این همه زیبایی را به تصویر بکشد و در تلاش باشد که محفلی عاشقانه بسازد و این کار را هدفمند به انجام برساند.
خودش باشد و دنیایی که از آن لذت میبرد و در آن سهم همه را با مهربانی چند برابر می کند و خدا را ناظر میگیرد بر هر آنچه که می کند و می اندیشد...
نظر شما