گردهمایی پلیس های ابدی

جذابیت «محرمانه لس آنجلس» کرتیس هنسن برای مخاطب را باید در رونمایی از لایه های شخصیتی غافلگیرکننده کاراکتر پلیس های فیلم دانست.

خبرگزاری شبستان، سرویس فرهنگی- محمد پورعلم : شبکه چهار سیما، برنامه «فیلم خانه» روز دوشنبه 14 را به نمایش و نقد فیلم «محرمانه لس آنجلس» اختصاص داده است. 

 

«محرمانه لس آنجلس» به کارگردانی «کرتیس هنسن» در سال 1997 ساخته شد و برای دریافت 9 جایزه اسکار نامزد شد، اما از بخت بد، حضور «تایتانیک» جیمز کامرون در اسکار همان سال رویای این فیلم را برای دریافت چندین جایزه برباد داد. «محرمانه لس آنجلس» در نهایت توانست تنها جایزه نقش مکمل زن(برایکیم باسینگر) و فیلمنامه اقتباسی (برای برایان هلگلند و کرتیس هانسن) را به دست آورد. فیلم داستانگروهی از ماموران پلیس است که در تلاش برای حل معمای یک جنایت، به شواهدی درباره فسادی بزرگ تر دست می یابند. 

 

معمولا ساخته «کرتیس هنسن» را در دسته فیلم های نوآر و متاثر از دهه 50 دسته بندی می کنند. عده ای نیز بر وجه پلیسی-جنایی آن به عنوان عامل جذابیت و ماندگاری فیلم تاکید دارند اما آن چه نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت، شخصیت پردازی فوق العاده فیلمنامه و بازی باورپذیر بازیگران در نمایش این شخصیت هاست. کاراکترهایی که در برخورد اول بسیار ساده و فهمیدنی به نظر می رسند اما هر چه داستان فیلم جلوتر می رود، وجوه تازه ای از شخصیت خود را به نمایش می گذارند.

 

مثلا باد وایت (با بازی راسل کرو) که در ابتدا پلیسی بی کله و تکرو به نظر می آید که توانایی محاسبه گری و منطق پلیسی کافی ندارد اما پیگیری های شخصی اش درباره جنایت از میان پرونده های آرشیوی پلیس، این ذهنیت را به کلی خدشه دار می کند. یا اد اکسلی (با بازی گای پیرس) پلیسی غیرقابل انعطاف و معتقد به توانایی قانون در اجرای عدالت که در نهایت به جای آن که رئیس پلیس فاسد را به دست قانون بسپارد، خود او را به قتل می رساند. حتی این نکته درباره دادلی اسمیت (با بازی جیمز کرامول) به عنوان رئیس پلیس فیلم هم صادق است؛ مرد صورت سنگی که ظاهرا پلیسی شایسته و قانون مدار است اما در نهایت در یک غافلگیری کامل، خلاف آن ثابت می شود.

 

اگر در فیلم های پلیسی-جنایی پرمخاطب، پیچش داستان و غافلگیری مخاطب از رمزگشایی جنایت، مهمترین عامل هیجان و نگه داشتن تماشاگر روی صندلی سینماست، «محرمانه لس آنجلس» عامل دیگری به نام غافلگیری مخاطب از واکنش کاراکتر و مشاهده زوایای تازه از شخصیت های داستان را چاشنی این جذابیت کرده است. نکته ای که نباید در سینما به سادگی از کنار آن گذشت. تحول شخصیت را می توان همچون روند داستان فیلم در نظر گرفت. همان گونه که داستان فیلم به پیش می رود و فراز و فرودهایی را تجربه می کند، کاراکترها هم متحول می شوند. این نکته به این معناست که شخصیت های فیلم در جریان تجربیاتی که از سر می گذرانند، تغییر رفتار می دهند.

 

فیلم های سینمایی بسیاری را سراغ داریم که کاراکتر اصلی آن ها، شخصیت هایی سیاه و سفید اند که از ابتدا تا انتهای فیلم با هیچ تغییری روبرو نمی شوند. گویی زندگی هیچ تاثیری بر افکار و عملکرد آن ها ندارد. این رویکرد شاید برای فیلم های قهرمانی و برقهرمانی مناسب باشد اما هرگز در داستان های رئالیستی کارگر نیست. لازمه ساخت یک فیلم ایرقهرمانی، تقابل خیر و شر است که طبیعتا در رقابت قهرمان و دشمن او نمود پیدا می کند. اما واقعیت، صورتی دیگر دارد. در واقعیت، شخصیت ها خاکستری اند و به همین خاطر، فیلم سینمایی رئال به عنوان برشی از زندگی انسان ها، صحنه تحول شخصیت هاست.  

 

همان گونه که در واقعیت، رویدادی مهیب سرنوشت یک انسان را متحول می کند، در سینمای واقع گرا نیز باید انتظار مشاهده چنین تحولی را داشت.

 

در سال های گذشته و پس از تجربه سینمای قهرمان پرور هالیوودی، شاهد ظهور کارگردان هایی نزدیک به جریان مستقل در آمریکا هستیم که می توان در آثار آن ها رد جذاب واقعیت را جستجو کرد. در این زمینه می توان به فیلم «بیست و یک گرم» آلخاندرو گونزالس ایناریتو با آن تدوین عجیب و غریب یا «تصادف» پل هگیس (برنده اسکار سال ۲۰۰۵) اشاره کرد؛ فیلم هایی چنان به واقعیت اجتماعی و امیدها و ناامیدی های انسان امروز نزدیک شده اند که راه گریزی برای مخاطب باقی نمی گذارند. چنین فیلم های خوش ساختی را نمی توان به بهانه تلخی آن ها نادیده گرفت، بلکه تنها باید از موفقیت کارگردان در بازنمایی واقعیت لذت برد. 

 

کاری که «کرتیس هنسن» در سال 1997 با «محرمانه لس آنجلس» انجام می دهد هم به نوعی از همین جنس است. او قهرمان هایش را در بستری از واقعیت های اجتماعی دچار شک و تردید می کند تا تصمیماتی دو از انتظار بگیرند.

 

نکته جالب دیگر درباره «محرمانه لس آنجلس» تلاش کارگردان برای بازنمایی تصویر دهه 50 لس آنجلس با همه زشتی ها و زیبایی های آن است در فیلم است. تلاشی که نه تنها در اقتباس فیلمنامه از رمان «جیمز الروی» مورد توجه بود بلکه در فیلمبرداری آن نیز کاملا هویدا شد. «کرتیس هنسن» حتی برای متقاعد کردن سرمایه گذاران برای تولید فیلم هم از عکس های دهه 50 شهر لس آنجلس بهره برد.  

 

کفتنی است «فیلم خانه» برنامه نمایش و نقد فیلم های سینمایی ایران و جهان است که که در هفته جاری، هر روز ساعت 10 و 30 دقیقه با حضور سینماگران و منتقدانی چون سید علی روحانی، رامتین شهبازی،جواد طوسی،امیررضا نوری پرتو و خسرو نقیبی روی آنتن شبکه چهار سیما می رود.

کد خبر 817314

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha