به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از حوزه هنری، «هادی حوری»، نویسنده و کارگردان تئاتر، در گفتوگویی با موضوع اقتباس نمایشی از ادبیات انقلابی و ارزشی گفت: حقیقتی بزرگ و تلخ وجود دارد و آن اینکه زمانی میتوان راجع به اقتباس نمایشی بر اساس ادبیات غنی ایرانی چه متقدم و چه معاصر صحبت کرد که ابتدا زمینهها و ملزومات و مقدمات ابتدایی آن در جامعه فراهم باشد؛ اصلاً منظورم ساز و کار اتخاذ شده از سوی مدیران و مسئولان برای گردهمایی نمایشنامهنویسان و سفارش کار و یا ترغیب آنها به نگارش متن نمایشی بر اساس منابع مکتوب نیست بلکه فرهنگسازی در زمینه مطالعه و افزایش سرانه کتابخوانی در کشور است که متأسفانه آمارها علیرغم برخی خیزشهای مقطعی در این زمینه، مساعد و در خور شأن فرهنگ ایرانزمین نیست.
وی ادامه داد: چگونه میتوان توقع داشت وقتی اینچنین شکاف عمیق میان مردم با تاریخ تمدن، تاریخ ادبیات و باورهای کهن و ارزشی این مرز و بوم به وجود آمده است و بسیاری از مردم به دلیل عدم رغبت به مطالعه این منابع، با بسیاری از شخصیتها و وقایع حقیقی و اساطیری سرزمین خود بیگانهاند، در زمینه نمایشنامهنویسی و اقتباس از این فرهنگ و ادبیات اقدامی صورت گیرد؟
این کارگردان تئاتر تصریح کرد: اقتصاد افسارگسیخته نشر موجب شده است که ناشران حتی در چاپ و انتشار آثار فاخر ادبی نیز چندان رغبتی نشان ندهند. به طور مثال من به عنوان نمایشنامهنویس اگر قرار بر این باشد مثلاً بر اساس کتابی همچون «جوامع الحکایات» اثری نمایشی را به رشته تحریر درآورم و اصطلاحاً اقتباس نمایشی از آن داشته باشم در هیچ فروشگاهی و انتشاراتی نمیتوانم نسخه تجدید چاپ شده این اثر فاخر را پیدا کنم و اگر قرار باشد از چاپ دهههای گذشته نیز استفاده کنم باید با پرداخت هزینهای گزاف اصل این کتاب را که کمتر در آن دخل و تصرف شده است خریداری کنم.
حوری افزود: به دلیل کمبود سرانه مطالعه که نابسامانی چرخه اقتصادی نشر شده است؛ لذا بسیاری از ناشران تمایلی به نشر آثار فاخر ادبی مورد نیاز برای اقتباس نمایشی ندارند. ضمن آنکه در مواجهه با آثار انقلابی و ارزشی به منظور اقتباس، دست نویسندگان نیز باز نیست.
نویسنده و کارگردان نمایش عاشورایی «فانوسهای تاریک» در ادامه گفت: همین مسئله کافی است تا در ابتداییترین شکل یک فعال تئاتری به جای ایجاد دردسر برای خود و متحمل شدن هزینههای گزاف، برای کارگردانی و به روی صحنه بردن یک اثر نمایشی به سراغ متون خارجی برود که با صدور مجوزی از سوی ناشر و یا مترجم و با کمترین هزینه میسر خواهد بود.
حوری به هزینههای بالای نگارش نمایشنامه و حتی اقتباس نمایشی از منابع مکتوب اشاره کرد و گفت: در شرایط کنونی تولید یک اثر نمایشی از صفر تا صد آن البته با این نگاه که بودجه انقباضی است و شاید عوامل چندان چشمداشتی هم نداشته باشند، چند ده میلیون تومان هزینه برمیدارد و این در حالی است که معمولاً یک گروه نمایشی برای کاهش هزینههای یک اثر تولیدی نمایشی بیشترین کاهشهای هزینهای را در مقطع نگارش متن لحاظ کرده و از دستمزد معمولی که باید به نمایشنامهنویس پرداخت شود مضایقه میکند. در چنین شرایطی آیا رغبت و انگیزهای برای نمایشنامهنویس باقی میماند که وقتش را صرف نگارش یک نمایش به شکل تألیفی و یا حتی اقتباسی کند؟
وی به مسابقات نمایشنامهنویسی که برگزار میشود و بخش نمایشنامهنویسی که معمولاً در اغلب جشنواره ها شاهد برگزاری آن هستیم، اشاره کرد و افزود: اثرات این رویدادها هم در روند بسامان کردن اوضاع و احوال حاکم بر نمایشنامهنویسان مقطعی و زودگذر است و مگر این جشنوارهها چقدر توان برای حمایت از این روند را دارند؟ حتی بسیاری از نمایشنامهنویسانی که در این جشنوارهها و مسابقات حائز رتبه میشوند در خوشبینانهترین شکل از حمایت مقطعی ستاد برگزاری و دبیرخانه جشنوارهها برخوردار شده و در بسیاری از موارد حتی نمایشنامه آنها به زیور طبع نیز آراسته نمیشود.
نویسنده و کارگردان نمایش «ماشینری» تأکید کرد: مقوله کمتوجهی و بیاعتنایی فعالان تئاتری به آثار نمایشی ایرانی و یا اقتباس نمایشی از منابع مکتوب ادبی بومی را حتی میتوان ریشهایتر از این مسائل دانست؛ اساساً با گسترش دانشگاهها و مراکز آموزش عالی که متولی آموزش و تربیت نیروهای فعال تئاتری هستند در کمتر مواردی از آنها میتوان مشاهده کرد که مربیان و مدرسان توجهی به مفاخر نمایشی ایران هم در حوزه نمایشنامهنویسی و هم در حوزه کارگردانی تئاتر داشته باشند و بیشتر از اینکه در جریان این کلاسها و کارگاههای آموزشی صحبت از مفاخری در عرصه نمایشنامهنویسی همچون غلامحسین ساعدی، بهرام بیضایی، اکبر رادی و... به میان بیاید ترجیح آن است که به شکلی مداوم صحبت از نمایشنامهنویسان خارجی شود؛ این امر به نوعی خودبیگانگی منجر میشود که در نهایت تبدیل به جریانی شده که طی آن هر از چندگاهی به فراگیر شدن تولیدات نمایشی بر اساس اندیشه و تفکرات و آثار نویسندگانی همچون هنریک ایبسن، دیوید ممت و سام شپارد، نماد روشنفکری و دگراندیشی در میان اهالی تئاتر و به ویژه نسل جوان میشود که البته پرداختن به آثار این بزرگان تئاتر جهان نیز لازم و ضروری و خالی از لطف نیست اما نه به این قیمت که ما را کلاً از داشتهها و سرمایههای فرهنگی و هنری خودمان غافل کند.
حوری در پاسخ به این پرسش که چرا با وجود در اختیار داشتن حجمی قابل توجه از آثار ادبی پیرامون مباحثی همچون انقلاب و دفاع مقدس، در این زمینه یعنی اقتباس نمایشی از این آثار نیز شاهد رشد و اتفاقی شگرف نیستیم، گفت: اولاً که باید گفت هر اثری قابلیت اقتباس نمایشی را ندارد و بهتر است این آثار در همان مدیوم و قالب رمان، داستان و خاطره باقی بمانند؛ چرا که ممکن است در این فرایند نتوان همه قابلیتها و ارزشهای نهفته در یک متن ادبی به کُنش نمایشی تبدیل کرد.
این نویسنده و کارگردان تئاتر اظهار داشت: در نگاه دوم باید به این مورد اشاره کنم که متأسفانه پرداختن به این آثار به فرض آنکه قرار است در جریان روند اقتباس نمایشی قرار گیرند به شکل گزینشی صورت میگیرد، سفارش برای تولید و نگارش یک اثر نمایشی از یک اثر مکتوب با موضوعات انقلابی و ارزشی چیز بدی نیست و اتفاقاً باید این امر صورت گیرد و باید نمایشنامهنویس مورد حمایت مالی برای ایجاد انگیزه بیشتر، شود اما اینکه گفته میشود حتماً باید برای اقتباس به این کتابها مراجعه شود و دیگر اینکه اقتباسها معمولاً باید وفادارانه باشد، امری غیرکارشناسی است که موجب سلب اعتماد نمایشنامهنویس و هنرمندی که قصد اقتباس نمایشی دارد، میشود.
وی در پایان گفت: به هر حال اقتباس در اغلب اوقات پیادهسازی اندیشه و باور نمایشنامهنویس بر بستر داستان و روایتی است که مکتوب شده است و اگر قرار باشد مو به مو به آنچه که در آن به نگارش درآمده وفادار باقی بماند که دیگر نام آن را نمیتوان اقتباس گذاشت و چه بهتر که مخاطب با اصل اثر مواجهه شده و آن را در قالب همان کتاب مطالعه کند.
نظر شما