خبرگزاری شبستان- رشت، مهری شیرمحمدی؛ «حضرت علی (ع) در یکی از جنگهایش سنگ غولپیکری را در فلاخن نهاد و پرتاب کرد و این سنگ در ییلاق دیزگاه تالش بر قله کوه بلندی نشست.» این روایت، افسانهای است از دل فرهنگ عامه مردم تالش، بهویژه در بین اهالی روستای «دیزگاه» واقع در بخش مرکزی شهرستان تالش.
دیدن این تخته سنگ عظیم و صیقلی در دل کوههای تالش که بهصورت منفرد و مجزا در میان کوههای تالش افتاده، علاقه اهالی دیزگاه را به ائمه معصومین نشان میدهد. بیشک روایت چنین افسانهای حکایت از تاریخ کهن این منطقه دارد، تاریخی که نیازمند کاوشهای اساسی است.
«دیزگاه» اگرچه اکنون با راه صعبالعبورش ناشناخته بنظر میرسد، ولی این ییلاق، روزگاری همچون دژی استوار مقر خانها و حاکمان محلی بود. بقول یکی از اهالی، «دیزگاه»، معرب واژه «دژگاه» بود که به مرور زمان «ژ» بدل به «ز» شده است.
از ۱۱ محوطه باستانی و گورستانهای تاریخی ییلاق «مریان» در شهرستان تالش که بگذرید، به منطقهای میرسید که اکنون «آق اِولَر» خوانده میشود. اما پیش از مهاجرت اقوام ترک، این منطقه «نئوَدی» بود. مهاجران جدید که از راه قدیمی خلخال و اردبیل به تالش میآمدند، دیدن خانههای سفیدرنگ این ییلاق تالش زبان، آنها را به وجد آورد و روستا را «آق اولر» نامیدند یعنی روستایی با خانههای سفید رنگ.
امروزه اگر بازمانده مجموعه کاخ تابستانی «سردار امجد»، خان تالش در آق اولر شکوه گذشته را ندارد، بهدلیل خشم مشروطه خواهانی بود که پیشتر سردار امجد ضرب شصتی عظیم بدیشان نشان داده بود و مجاهدان گیلانی نیز پس از اعاده مشروطه و بازگشت مجلس، مجموعه کاخهای سرداری را به آتش کشیدند که بهدستور وی شلاق و زندان را چشیده بودند.
از« نئوَدی» که بالاتر میروید، تک خانههای بجامانده با معماری بومی همچنان با گل سفید نگین این ییلاق است. افسوس که از دهه ۱۳۸۰که مجوز ساخت در این منطقه صادر شد، ویلاسازی بسرعت غیرقابل وصفی نه تنها منابع طبیعی را میخورد بلکه کلبههای زگالی و خانههای سفید را نیز با خاک یکسان میکند.
از این به بعد تا روستای ییلاقی دیزگاه راهی نیست. روستایی قرار گرفته در دره ابر. روستایی که هر سحرگاه، ابرها از جلگه آرام بالا میآید و با بالا آمدن خورشید، دیگر تمامی ابرها زیر گامهای این مردمان سختکوش قرار میگیرد. روستایی که بافت تاریخیاش بشماره ۹۹۲۱ در فهرست بناهای میراثی کشور ثبت شده است. آنهم به دلیل معماری سنتی و بومی خانههای کوهستانی غرب گیلان و پراکندگی سفال های سطحی زیاد.
این را می توان در مقاله یک باستان شناس خواند که سال گذشته در روز باستانشناس و در حین عملیان باستانشناسی، زندگیاش در کاوشهای «کهنه ماسوله» ایست کرد.
«بهروز همرنگ» در مقالهای با عنوان «آثار تاریخی و فرهنگی شهرستان تالش» ضمن معرفی تمامی محوطههای تاریخی و باستانی و عمارتهای بجامانده از تاریخ کهن تالش مینویسد: « از مطالعات میدانی انجام شده در تالش میتوان نتیجه گرفت که از تعداد ۱۷۳ اثر شناسایی شده، ۷۲ عدد آن شامل گورستانهای باستانی و تاریخی بوده است. تعداد ۱۰ اثر مربوط به گورستان اسلامی است. ۶۸ اثر مربوط به محوطههای استقراری و هشت اثر مربوط به بناهای مذهبی و غیر مذهبی است. اما از این تعداد تنها ۵۳ اثر در فهرست آثار تاریخی کشور به ثبت رسیده است و بقیه آثار در وضعیتی نامعلوم و در معرض خطر قرار دارند. »
شادروان همرنگ ابراز تاسف میکند از اینکه« بجز چند اثر معدود دیگر آثار تاریخی تالش حتی مورد توجه و مرمت نیز واقع نشده و کمبود اعتبارات و عدم رسیدگی به آنها بقایشان را در هالهای از ابهام فروبرده است.»
اما نوع معماری این روستا، تمام تاریخ کهن دیزگاه نیست. وقتی دهه ۸۰ اداره راه و شهرسازی تصمیم گرفت راه مال روی ضلع شمالی روستای دیزگاه را تا ییلاق توسعه دهد، گورستانی کشف شد که بخش زیادی از آن در توسعه این راه روستایی از بین رفت. براساس نوشتههای همرنگ، این گورستان دوره اسلامی است و سنگ قبور کتیبهدار این گورستان مربوط به دوره قاجار است.
دکتر «حسین اکبری» یکی از اهالی دیزگاه میگوید: گورستان نزدیک به «مدرسه معبودی» قرار دارد و اکنون هم سنگقبرها و هم استخوانهای اموات درون قبور در حاشیه راه پیداست. بعد از تخریب گورستان، سه طبقه قبر در این محدوده کشف شد و بنظر میرسد اموات سه دوره تاریخی در گورستان قدیمی دیزگاه آرمیدهاند.
«سید مهدی میرصالحی» هم دراین باره میگوید: بعد از توسعه راه و تخریب بخشی از گورستان، حفاریهای محدودی در این گورستان صورت گرفت و قدمت برخی از قبور به سلجوقی و ایلخانی تخمین زده شد.
کارشناس مسئول ثبت بناهای میراثی اداره کل میراث فرهنگی گیلان میافزاید: گورستان دوره اسلامی دیزگاه در ۱۹ مرداد ۱۳۸۴ و به شماره ۱۲۸۱۸ در فهرست آثار باستانی کشور به ثبت رسیده است.
وی ابراز میدارد: گورستان در قسمت شمالی روستای دیزگاه و بر روی تپه مانندی است که بعدها دبستان مدرسه را بر بقایای آن ساختند. گورهای این محوطه معروف به قبرهای «شانه بین» است. بدین معنا که محوطه داخلی این قبرها را بسیار باریک میکندند و متوفی را به پهلو در قبر میخواباندند.
برای دیدن گورستان میروم، بعد از گذر از «مسجد جامع دیزگاه» که تابلویش نشان میدهد به سال ۱۱۳۷ احداث شده، خانههایی میبینم با دیوارهایی با گل رس اندود شده، بیحصار و در، امنیتی از روی اعتماد.
در یک سربالایی تند و در خط ممتد، راه آسفالته، تپهای را از وسط دو نیم کرده است. بنای قدیمی دبستان معبود بر بالای تپه است. بر بخشهایی از تپه که برش خورده، سنگ قبرها پیداست. حفرههای باریکی که درون برخی هنوز استخوانهای اموات دیده میشود.
در این دیار خاموشان چیزی جز سکوت شنیده نمیشود، مگر حفاریهای باستان شناسی ادامه یابد تا بتوان اطلاعات بیشتری از سال و علت فوت این اموات دریافت.
جای بهروز همرنگ خالی است. از این گورستان تاریخی هم هیچ محاظتی نمیشود. البته حسین اکبری، میگوید: خوشبختانه گورستان چون در ضلع شمالی و نزدیک به روستاست، کمتر شاهد حفاران غیرمجاز هستیم. ولی در ییلاق، کوهی است که گفته میشود در گذشتههای بسیار دور، قلعه بوده و گاه و بیگاه آثار حفاریهای غیرمجاز را در حوالی آن میبینیم.
اکبری راهنمای ماست تا بلندترین نقطه دیزگاه. کوره راهی بدون آسفالت و نشست گاه و بیگاه جاده در اثر سیلابهای فصلی. شیب تند جاده را حفاظی جز درختچههای آلوچه وحشی نیست و اگر دست خواهش برای چیدن خوراک خرسهای تالش زیاد از حد دراز شود، امکان پرت شدن به درون دره حتمی است.
در ییلاق دیزگاه، کوهی است با سنگهای ستبر که جابجا با تیشه حفاران از خارا بودن بدرآمده و حفره حفره شده است.
خورشید سحرگاهی دیزگاه از ستیغ این کوه بر تالش میتابد و از دره مشرف به کوه، آرام ابرهای جلگه بالا میآید تا حدی که شنا کردن در این دره ابر آرزویی میشود بر دیدگان.
اکبری میگوید: خرداد ماه که میشود، کار کشاورزی جلگهنشینهای تالش پایان میپذیرد و گلهداران تا پایان شهریور به ارتفاعات میآیند و شاید همین کوچ ییلاقی و خالی کردن بازار و اقتصاد باعث شده تا مهاجران، جای بومیها را بگیرند و همین حضور در دهههای طولانی باعث شده زبان ترکی به زبان تالشی غلبه کند، تاحدی که نامواژههای روستاهای این محدوده به ترکی تلفظ میشود.
وی از باز ساختن هویت زبان تالشی میگوید که چند سالی است شدت گرفته است.
آخرین بازدید از ییلاق روستای دیزگاه، دیدن سنگ عظیم الجثه گردی است که روایت جالبی از فرهنگ عامه در خود دارد؛ «حضرت علی (ع) در یکی از جنگهایش سنگ غول پیکری را در فلاخن نهاد و پرتاب کرد و این سنگ در ییلاق دیزگاه تالش بر قله کوه بلندی نشست». مشابه روایت بشکافته سنگ در دیلمان که حضرت علی با شمشیرش آن را دوپاره کرد!
اکبری درباره موقعیت قرارگیری این سنگ میگوید: علت اصلی صیقلی شدن این سنگ خارا، باد و طوفانهای منطقه است که از پایان شهریور شدت مییابد. فرسایش خاک منطقه بقدری زیاد است که در واقع خاک اطراف کوه سنگی را شسته و پیکره این سنگ غول پیکر پیدا شده است. بستر قرار گیری این سنگ بقدری فرسایش یافته که ممکن است روزی این سنگ افسانهای از بستر خود جدا شده و بسمت منطقه مسکونی واقع در ییلاق بلغزد.
نظر شما