خبرگزاری شبستان،سرویس فرهنگی- محمد پورعلم: در روزهای گذشته «ویژگی ها و چالش های سینمای کودک ایران» را در گفتگو با «مهیار مجیب» به بحث گذاشتیم. این بازیگر و مجری در آن گفتگوها به ویژگی های محتوایی سینمای کودک پرداخت و از «دغدغه کودک داشتن» و «قهرمان کودک» به عنوان اصلی ترین پارامترها یاد کرد. او با تاکید بر این نکته که « کارِ کودک تعریف خاص خود را دارد» گفت که آثار بسیاری از فیلمسازان مهم ایران همچون عباس کیارستمی را با وجود فوق العادگی نمی توان در دسته سینمای کودک و نوجوان طبقه بندی کرد بلکه باید آن ها را «سینمای درباره کودک و نوجوان» دانست. «فقر سینمای کودک و نوجوان ایران» موضوع دیگری بود که این فعال حوزه برنامه سازی کودک به آن اشاره کرد. این که چالش های ساختاری سینمای ایران در سال های گذشته، سینمای کودک را هم بی نصیب نگذاشته و موجب شده امروز دیگر اثری از فیلم های پرمخاطب دهه های گذشته و کارگردان های خوش فکر آن ها یافت نشود. آن چه در پی می آید گفتگو با مهیار مجیب درباره برنامه سازی تلویزیونی کودک است:
درباره سینمای کودک و چالش هایش صحبت کردیم. اوضاع برنامه سازی کودک در تلویزیون چگونه است؟
اکنون در تلویزیون، تهیه کننده به معنای گذشته آن وجود ندارد، البته من مدتی است در جریان جزئیات برنامه سازی در تلویزیون نیستم اما بر اساس شنیده ها بسیاری از برنامه ها باید اسپانسر داشته باشند. در گذشته تهیه کننده تلویزیونی طرح خود را ارائه می داد و در صورت موافقت، برنامه تولید می شد اما در این سال ها نقش اسپانسرها بسیار پررنگ شده است.
غیر از پروسه تولید برنامه، وضعیت برنامه ها از منظر محتوایی چگونه است؟
متاسفانه در شرایط کنونی -به مقدار زیادی- سلیقه بر تولیدات تلویزیونی حاکم است.
حتی در شبکه تخصصی کودک و نوجوان هم این گونه است؟
این مساله تفاوتی ایجاد نمی کند. به نظرم در شبکه های تخصصی هم به شدت سلیقه حکمرانی می کند. در این شرایط نیروهای باسابقه و متخصص هم برای کار با دشواری فراوان روبرو هستند.
یعنی باید مفاهیم مشخصی را در برنامه های خود طرح کنند؟
درباره خط مشی شان نمی دانم. اما می خواهم بگویم من و امثال من برای صدا و سیمای جمهوری اسلامی زحمت کشیده ایم و در این راه تجربه کسب کرده ایم. نباید به راحتی این تجربه ها را نادیده گرفت.
مثلا تجربه وسابقه ای فردی چون «الهه رضایی» در تلویزیون امروز می تواند راهگشا باشد. می توان از حضور او در اتاق فکر بهره برد.
اما وقتی مدیر یک گروه یا یک شبکه تغییر می کند بالطبع سلیقه مدیر جدید اعمال می شود. یکی در این سلیقه جدید جا دارد و دیگری نه.
از آن چه که گفتید، برنامه مشخصی را به عنوان نمونه در ذهن دارید؟
«عمو پورنگ» یک نمونه مهم است. وقتی عمو پورنگ به عنوان یک برند تلویزیونی مورد علاقه و وثوق مردم که دو نسل با او خاطرات شیرین دارند، برای تولید سری سوم برنامه «محله گل و بلبل» و یافتن اسپانسر دچار مشکل می شود باید فهمید یک جای کار می لنگد.
حال در جریان ساخت این مجموعه یا مدیر عوض شده یا سیاست تغییر کرده و یا در اسپانسری مشکلی به وجود آمده. به هر صورت در این میان اتفاقی افتاده که تهیه کننده نتوانسته نقش خود را ایفا کند.
اسپانسر در این میان چه نقشی بازی می کند؟
وقتی تهیه کننده دغدغه مالی داشته باشد نمی تواند آن چه لازم است را در اختیار عوامل تولید پروژه قرار دهد. در این شرایط تغییر اسپانسر طبیعتا انتظارات تازه ای را با خود به همراه دارد و حتی ممکن است سرمایه گذار خواسته های خود را به تهیه کننده و عوامل دیکته کند.
نتیجه طبیعی چنین وضعیتی ابتر ماندن طرحی است که از ابتدا در ذهن عوامل تولید شکل گرفته است.
نظر شما