دشنه تحقیق برداریم ابراهیم وار/گوسفند نفس شهوانی بدو قربان کنیم

عید قربان روز رهایی از قید و بند هوای نفس و یکی از اعیاد مورد توجه شاعران پارسی گو در قرون متمادی بوده است.

خبرگزاری شبستان: در ادب صوفیانه ما که بیش از دیگر زمینه های ادبی در آن به داستان ابراهیم (ع) و آیین قربانی پرداخته شده است در واقع هر زمانی که می خواهند از پیوند رهرو و درویش با خداوند سخن در میان بیاورند، از داستان حضرت ابراهیم (ع) و آیین قربانی یاد می کنند.این نکته ای است که به قول دکتر کزازی در پیوند با ادب نهان گرایانه می توان بر آن انگشت نهاد.

 

به عبارتی بزرگترین آرمان رهرو این است که به خدا برسد. چگونگی رسیدگی به خدا نیز بدین گونه است که درویش می باید از خود برهد و از این رو آیین قربانی همواره در هر سامانه باورشناختی ، آیینی بوده است که به یاری آن خواسته اند به خداوند یا به ایزدان نزدیک شوند.


واژه قربان هم که از قرب گرفته شده است ، در زبان تازی گویای همین نکته است اما از دید درویش خداجوی آن قربانی که می باید انجام بگیرد تا او بتواند به خداوند نزدیک شود قربانی است که در درون او نهفته است.


اگر خواهی که بر آتش نسوزی / چو ابراهیم قربان از پسر کن


توجه به این نکته و قربانی کردن نفس با بهره گیری از داستان حضرت ابراهیم و فرزندش اسماعیل که به راحتی به اذن پدر گردن می نهد تا در راه آرمانهای او قربانی شود همواره دستمایه شاعران در طی قرون متمادی بوده است به عبارتی آیین قربانی یا به قولی آیین برخی چیزی نیست که شاعران به آن بی توجه باشند .اگر خواهی که بر آتش نسوزی / چو ابراهیم قربان از پسر کن.

 

نمونه هایی از این اشعار ار به دقت در دفترهای شعر جستجو کنیم بسیار است چنانکه سنایی آن عارف شوریده احوال نیز گاه در اشعار خود به تلمیح در این باره سخن گفته است و خوان این نکته می باشد که:/همچو اسمعیل گردن پیش خنجرخوش بنه / یا اینکه چو اسمعیل قربان شو در این عشق/ که شب قربان شود پیوسته در روز و یا در بیتی دیگر از این شاعر عنوان می شود :/همچو جرجیس شود کشته عشقش صد بار /یا چو اسحق شود بسمل از آن خنجر او و یا اینکه می گوید :/خیز تا در صف عقل و عافیت جولان کنیم / نفس کلی را به دل بر نقش شادُروان کنیم/ دشنه تحقیق برداریم ابراهیم وار/گوسفند نفس شهوانی بدو قربان کنیم.

 
جان ابراهیم مجنون گشت اندر شوق او/تیغ را بر حلق اسماعیل و اسحق می‌زند


با توجه به اهمیت موضوع در آیین اعتقاد ریشه دوانده مولوی نیز به این نکته توجه داشته و به آن اشاراتی داردو می گوید: جان ابراهیم مجنون گشت اندر شوق او/تیغ را بر حلق اسماعیل و اسحق می‌زند/ احمدش گوید که واشوقا لقا اخواننا / درهوای عشق او صدیق صدق می‌زند.


انوری هم در این باره بیتی دارد با این عنوان که : به رضای خلیل ابراهیم /که به تسلیم در جهان سمر است


اما به راستی که پیام قربان، رهایی از قید و بند هوای نفس است. بدین سبب روز قربان، روز رهایی انسان از تمام چشم‌بندهای دنیوی است و می‌توان آن را روز آزادی انسان نیز نام نهاد. روزی که با نام ابراهیم خلیل(ع)، نخست بت شکن تاریخ آمیخته شده است. هم او که با شکستن بت نفس پای در قربانگاه نهاد تا ندای آزادی از تعلق و پرستش پروردگار را سر دهد.


عطار هم در این باره داد سخن سر می دهد که :/خلیل آورد نقد ماحضر را / که تا قربان کند پیشش پسر را.


که من، مرآت نور ذوالجلالم/عروس پرده‌ی بزم وصالم


بنابراین ما شاهدیم که کمتر شاعری است که نامی در ادبیات از وی برده شود اما در این باره سخنی نگفته باشد و اشاراتی به این نکته نداشته باشد از این رو شاعران معاصر حاضر نیز در این باره دستی پیش دارند و ازعید قربان سخن ها گفته اند . شاهد این مدعا شعری زیبا از پروین اعتصامی است که می گوید/: گه احرام، روز عید قربان/سخن میگفت با خود کعبه، زینسان/که من، مرآت نور ذوالجلالم/عروس پرده‌ی بزم وصالم/مرا دست خلیل الله برافراشت/خداوندم عزیز و نامور داشت/نباشد هیچ اندر خطه‌ی خاک/مکانی همچو من، فرخنده و پاک/چو بزم من، بساط روشنی نیست/چو ملک من، سرای ایمنی نیست/بسی سرگشته‌ی اخلاص داریم/بسی قربانیان خاص داریم/اساس کشور ارشاد، از ماست/بنای شوق را، بنیاد از ماست/چراغ این همه پروانه، مائیم/خداوند جهان را خانه، مائیم/پرستشگاه ماه و اختر، اینجاست/حقیقت را کتاب و دفتر، اینجاست/در اینجا، بس شهان افسر نهادند/بسی گردن فرازان، سر نهادند.../ خوش آنکس، کز سر صدق و نیازی/کند در سجده گاه دل، نمازی/کسی بر مهتران، پروین، مهی داشت/که دل چون کعبه، زالایش تهی داشت.


ای عزیزان به شما هدیه زیـــــــــزدان آمد/عید فرخنـــــــده ی نورانی قربـــــــــان آمد


سید محمد رضا هاشمی زاده نیز در این باره شعر دارد که به نظرم زیبا آمد و جای دارد که در پایان این نوشته جای داده شود و آن بیت اینکه /ای عزیزان به شما هدیه زیـــــــــزدان آمد/عید فرخنـــــــده ی نورانی قربـــــــــان آمد/حاجیان سعی شما شد به حقیقت مقبول/رحمت واسعــــه ی حضــرت ســـبحان آمد/عید قربان به حقیقـــت...زخــــــداوند کریم/آفتابی به شــــــب ظلمت انســــان آمدو...


اما اگر بخواهیم به تفضیل در این باره سخن بگوییم باید بسی دیوان شعر را به دقت مورد بررسی قرار دهیم و این کار فرصت بسیار می طلبد و ما را مجال بیش از این نیست.


پایان پیام/
 

کد خبر 81242

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha