به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، «محمد سعید ذکایی» عصر دیروز (دوشنبه 24 تیر) در نشست «نشاط در جامعه ایرانی با مروری بر تولیدات سینما و تلویزیون» که در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد، گفت: شادی یک بستر اجتماعی می خواهد، به عنوان جامعه شناس علاقه مندم که وجه خاص شادی جامعه را استخراج کنم. شادی نیاز دارد که تایید دیگران را براندازند و حسی ایجاد شود. شادی را در خلوت و انزوا نمی توان دنبال کرد.
این جامعه شناس و استاد دانشگاه اظهار داشت: آنچه برای جامعه ایرانی می تواند گویا باشد، نظریه قناعت است. قناعت به معنی مصرف نکردن و به خود سخت گرفتن و در تنگدستی به تقدیر پناه بردن نیست. قناعت به معنای بازاندیشی است. قناعت به معنای داشتن مسئولیت اجتماعی و ایفای نقش به گونه ای است که رفاه دیگران را تضییع نکنیم و اصطکاکی با منافع دیگران نداشته باشیم.
وی با بیان اینکه در مقابل قناعت نظریه اجحاف وجود دارد، عنوان کرد: ما ایرانی ها اهل زرنگی هستیم، می دانیم برای چه و چگونه می خواهیم زرنگی کنیم. یک وجه انفعالی است که نمی دانیم کارمان چه عواقبی برای خود و دیگران دارد، مثل زمانی که بر روی زمین آشغال می ریزیم. اجحاف ابعاد سیاسی، اقتصادی، زیست محیطی، فرهنگی و اجتماعی دارد که سلسله مراتبی است. به هر کسی اجحاف کنم، زنجیره معیوبی ایجاد می شود که طرف مقابل نیز به فرد دیگری اجحاف می کند. اجحاف آموختنی است. وقتی می بینم ساختار برای من جریمه و مالیاتی بریده که فراتر از توان من و مسئولیت ام هست، احساس می کنم که مورد اجحاف قرار گرفته ام؛ بنابراین اجحاف سازمانی و موقعیتی نیز هست.
ذکایی با اشاره به اینکه شادی یک وجه خاص و یک وجه عمومی دارد، بیان کرد: شادی را در متن اجتماعی باید فهم کرد. یکی از آن بزنگاه ها که باید تمرکز کنیم، بستن بار وجه منفی و ارتقای شرایطی است که قناعت را تامین و اجحاف را محدود می کند. باید در این زمینه سراغ خانواده رفت. متاسفانه ما در تربیت بچه ها هنر نداریم. آنها با اولین مسئله دعوا می کنند و نمی توانند خشم خود را کنترل کنند. یکی از مهارت های مهم کنترل خشم است، چه کلامی، چه فیزیکی در فضای حقیقی و مجازی. ما در جامعه نسخه های فرهنگی برای شاد زیستن داریم که با هم تعارض دارند. فاصله تربیت رسمی ما زیاد است. فاصله گفتمان رسمی و غیر رسمی ما تیز و برآمده از شکاف های اجتماعی است.
این جامعه شناس و نویسنده تصریح کرد: گفتمان هایی که برای شادی داریم با ناهمخوانی مواجه است و تکلیف آدم ها را به خود محول کرده است. اصلاح فرهنگ مصرف باید جدی گرفته شود و هنر و رسانه به آن بپردازند. متاسفانه ما عطش منزلت داریم، از عنوان، لقب و تملک سیری ناپذیر هستیم، از کارمان لذت نمی بریم و شادی هایمان را مصرفی انتخاب می کنیم.
نظر شما