به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان، نهضت علمی که امام صادق(ع) در جامعه اسلامی با استفاده از فرصت به وجود آمده راه اندازی کردند، سبب ساز تعالی و پیشرفت هایی شد که مسلمانان در قرون آینده کسب کردند. دور از تصور نبود که بعد از سال ها سخت گیری و اختناقی که حکومت امویان بر مردم اعمال بود، ناگهان در مجالی که اهل بیت(ع) توانستند به روشنگری بپردازند و نور حقانیت دین و علم را در جامعه بگسترانند امت اسلام به پیشرفت برسد.
از طرف دیگر نوع روش حضرت(ع) نیز قابل بررسی است، دیالوگ و مناظره و بسط فضای آزاداندیشی در گستره مباحث مختلف فکری و اعتقادی، شاهراهی را گشود که بر اساس آن فرهنگ گفت وگوی علمی در جامعه اسلامی تثبیت شد.
از این رو، بر آن شدیم در سالروز شهادت امام صادق(ع) ویژگی های این روش و منش حضرت(ع) را با حجت الاسلام «علی باقر شیخانی»، پژوهشگر سیره اهل بیت(ع) به بحث و بررسی بگذاریم که در ادامه حاصل آن تقدیم حضورتان می شود:
با توجه به اینکه در سالروز شهادت رئیس مکتب جعفری قرار گرفته ایم، به عنوان نخستین سوال بفرمایید که آزاداندیشی، گفت وگو و مناظره محوری در سیره علمی امام صادق(ع) چه جایگاهی داشت؟
پیش از آنکه به پرسش مطرح شده پاسخ بگویم مقدمه ای را بیان می کنم. قبل از دوره امام صادق(ع) از نظر سیاسی حکومت امویان سر کار بودند. در این دوره راه های حضور اجتماعی برای ائمه(ع) بسته شده بود و زمینه ای فراهم نبود که آن بزرگواران در جمع مردم بیایند و مطالب خود را عرضه کنند اما زمانی که دوره انتقال دولت امویان و روی کار آمدن عباسیان اتفاق افتاد، به دلیل نزاع و جنگی که میان این دو طیف وجود داشت مجالی ایجاد شد تا ائمه(ع) بیایند و اندیشه های آل رسول(ص) را به جامعه منتقل کنند.
در این مقطع بود که حضرت(ع) نه تنها برای مسلمانان بلکه برای سایر مکاتب عرصه ای را ایجاد کردند تا بتوانند افکار خود را مطرح کنند، در نتیجه در این دوره است که می بینیم فرقه های مختلف ورود یافته و اندیشه خود را بیان می کنند از جمله معتزلیان.
در این دوران که دوره اوج مکاتب مختلف است از جهت فقهی و کلامی گروه های دیگری نیز رشد می کنند، از جهت فقهی می توان به پیروان ابوحنیفه اشاره داشت، در واقع بیشتر فرقه ها حتی فرقه های برون دینی فرصت بروز و ظهور یافتند. اما در این میان امام صادق(ع) با فراهم کردن فضای گفت وگو، اجازه طرح نظرات را دادند و با تربیت شاگردان زمینه مناظره را فراهم کردند و سره از ناسره مشخص می شد.
برای مثال «هشام بن حکم» از بزرگ ترین متکلمان شیعه و از شاگردان مکتب جعفری است. او قدرت پاسخگویی و مناظره را داشت. در این میان کسانی حتی مثل «ابن مقفع» که دین را قبول ندارند عقاید خود را مطرح می کردند و شاگردان حضرت پاسخ می دادند. برخی مناظرات امام صادق(ع) در بحارالانوار و اثری به نام «مناظرات» نوشته آیت الله «ری شهری» آمده است.
ایجاد این فضای آزاداندیشی و گفت وگو در جامعه، علاوه بر رشد علم میان اندیشمندان، چه قدر سبب تعالی عامه جامعه شد؟
قبل از هرچیز باید بگویم که گفت وگو و شنیدن عقیده قرآن است، چنانچه خداوند در آیه 18 سوره «زمر» می فرماید: «الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ» (به سخن گوش فرامى دهند و بهترين آن را پيروى مى كنند اينانند كه خدايشان راه نموده و اينانند همان خردمندان).
اهل بیت(ع) همواره تلاش می کردند که در مسیر خدا و پیامبرش مردم را با حقیقت آشنا کنند، امام رضا(ع) فرمود: «اگر مردم بدانند زیباییهای کلام ما را حتما از آن پیروی خواهند کرد».
از سوی دیگر مردم با توجه به شرایطی که در آن دوران ایجاد شده بود به شدت جذب کلام علوی شده بودند، تا مدت ها خفقان حاکم بود و اکنون که شرایطی پیش آمده بود جامعه از کلام اهل بیت پیامبر(ص) بهره می جستند، به ویژه در مناظرات که حتی شنیدن این مسایل باعث رشد جامعه می شد.
برای مثال در ماجرایی که در اصول کافی هم آمده است، شخصی از شام می آید و می گوید من می خواهم با شما (امام صادق(ع)) مناظره کنم، حضرت(ع) می فرماید: صبر کن و بعد چند نفر از یارانش از جمله هشام بن حکم و چند نفر دیگر حضور می یابند. آن مرد سوال فقهی داشت و با یاران حضرت صحبت کرد. سرانجام امام صادق(ع) در نقد بحث خطاب به یارانش فرمود: شما از راه باطل وارد شدید تا حق خود را ثابت کنید. به قول معروف آنها با سفسطه در بحث پیروز شدند.
روال رشد علمی مسلمین با وجودی که در دوره هایی نظیر دوران زندگی امام صادق(ع) با شکوفایی همراه بود اما افول کرد، به نظرتان عامل این مساله سیاسی بود یا کلا فرم ارایه مطالب علمی و خروج از مناظره محور بودن و وارد شدن به جامعه سبب شد تا این وضعیت ایجاد شود؟
البته که بسیاری از جنبه های این مساله سیاسی بود. یک دوره هارون می آید دستور می دهد که افکار مخالف را زندانی کنند به طوری که احمد بن حنبل که قایل به حدوث قرآن نبود، زندانی شد. همین دستور سیاسی باعث شد که بسیاری از مباحث در جامعه بسته شود. از طرف دیگر اما در دوران متوکل شرایط دیگری حاکم شد و او احمد حنبل را مورد اکرام قرار داد. به هرحال این جریانات کم نبودند تا اینکه قرن چهارم که آل بویه سرکار آمد و زمینه های علمی به درستی گشوده شد.
می خواهم بگویم شرایط خفقان در برخی ادوار به معنای واقعی کلمه مسلمین را از کسب علم و دانش دور کرد اما در دوران امام صادق(ع) حداکثر استفاده از شرایط شد به گونه ای که تا قرن ها نه تنها مسلمین که جهانیان از فواید آن بهره ها بردند.
نظر شما