چاپ سوم «نیایش چرنوبیل: رویداد‌نامه‌ی آینده»

چاپ سوم کتاب «نیایش چرنوبیل: رویداد‌نامه‌ی آینده» اثر «سوتلانا آلکساندرو الکسیویچ» با ترجمه الهام کامرانی را نشر چشمه چاپ کرده است.

 

 به گزارش خبرگزاری شبستان، در قسمتی از کتاب «نیایش چرنوبیل» می‌خوانیم:بعد از ما تنها گورپشته‌ها باقی ماندند. بعدش باید آن‌ها را با ورقه‌های بتنی می‌پوشاندیم، دورش را سیم‌خاردار می‌کشیدیم. کمپرسی‌ها و چرثقیل‌هایی را که با آن‌ها آن‌جا کار می‌کردیم، به این دلیل که فلز خاصیت انباشتن و جذب رادیواکتیو دارد جا می‌گذاشتیم. می‌گویند بعدها همه آن‌ها ناپدید شدند، می‌دزدیدندشان. من این را باور می‌کنم برای این‌که هرچه بگویی از ما بر می‌آید. یک‌بار نگرانی‌ای به وجود آمد که دُزیمتریست‌ها نشان داده‌اند رادیواکتیو موجود در ناهارخوریِ صحرایی ما بیش‌تر از جایی است که برای کار کردن می‌رویم. و ما دو ماه بود که آن‌جا زندگی می‌کردیم... ما چنین مردمی داریم... چند ستون و روی آن‌ها تخته‌های کوبیده‌شده هم سطح سینه ساخته‌ بودند، این فضا را غذاخوری می‌نامیدند. ایستاده غذا می‌خوردیم. توی بشکه خودمان را می‌شستیم. توالت‌مان خندق‌های حفرشده دراز در خاکِ تمیز بود. بیل در دست‌مان و رآکتور بیخ گوش‌مان بود...

 

بعد از دو ماه شروع کردیم به فهمیدن چیزهایی. شروع کردیم به پرسیدن "ما که محکوم به مرگ نیستیم. دو ماه بودیم، کافی است. وقتش شده ما را تعویض کنید." سرلشکر آنتوشکین با ما حرف زد،‌ رُک و صریح گفت "به‌صرفه نیست شما را تعویض کنیم. ما به شما یک دست لباس کامل دادیم. دومی، سومی را هم همین‌طور. شما مهارت‌هایی به دست آورده‌اید. تعویض شما کار هزینه‌بر و سنگینی است." و این باور را که ما قهرمان‌ایم در وجودمان تقویت کرد. یک‌بار در هفته به کسانی که خوب زمین را می‌کندند، جلو صف لوح تقدیر هدیه می‌کردند. بهترین دفن‌کنندگان اتحاد جماهیر شوروی. واقعا دیوانگی نبود؟

چاپ سوم کتاب «نیایش چرنوبیل: رویداد‌نامه‌ی آینده» اثر «سوتلانا آلکساندرو الکسیویچ» با ترجمه  الهام کامرانی را نشر چشمه چاپ کرده است.

کد خبر 802272

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha