حوزه‌های ما نه قدر امام خمینی را شناختند و نه قدر شاگردان امام را

رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) ضمن بیان خاطراتی از مرحوم آیت الله العظمی فاضل لنکرانی گفت: این حوزه‌های ما نه قدر امام خمینی را شناختند و نه قدر شاگردان امام را.

به گزارش خبرگزاری شبستان از قم به نقل از دفتر آیت الله فاضل لنکرانی، آیت الله شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی در پایان دروس خارج فقه بحث صلاه مسافر در جمع طلاب حوزه علمیه قم پیرامون شخصیت حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ محمدفاضل لنکرانی (ره) بیان داشت: بیست و ششم خرداد مصادف با سالگرد ارتحال مرحوم والد حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ محمدفاضل لنکرانی از نظر شمسی بود، از نظر قمری ایشان در روز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به رحمت خدا رفتند و آن تشییع مفصلی که واقع شد.

ساعت هشت صبح که تشییع از مسجد امام حسن عسگری قم شروع شد، جمعیت در مسجد، خیابان‌های اطراف هم پر بود، جنازه در لابلای جمعیت میلیونی به حرم رسید هنوز در خیابان اراک و پل حجتیه و خیابان ارم مملو از جمعیت بود، به طوری که نزدیک ساعت ۱۰ در حرم نماز بر ایشان خوانده شد، یعنی اگر تشییع را یکی دو ساعت تأخیر می‌انداختیم، ، خیلی از مقلدین ایشان از شهرها حتی از کشورهای مخلتف آمده بودند به تشییع جنازه نرسیدند. بعداً هم مورد اعتراض شدید قرار گرفتم و آن تشییع با عظمت انجام شد و رضوان خدا بر او باد.
من در این زمان مختصر چند نکته اصلی را بیان کنم تا یک درسی از ایشان و از امثال ایشان که از مراجع بزرگی بودند که به رحمت خدا رفتند تا ماطلاب همین مسیر را ادامه بدهیم.

اولاً عشق به علم و عشق به فقه و احکام در وجود ایشان موج می‌زد و اساساً کسی تا عاشق این احکام نباشد فقیه نمی‌شود، ما دو دفتر از ایشان در کتاب الاجاره داریم، یک دفتر با مرحوم شهید حاج آقا مصطفی خمینی رضوان الله تعالی علیه در قبل از سال ۱۳۴۰ شمسی مدرسه فیضیه بحث کردند داریم ودفتر دوم شرح اجاره تحریرالوسیله امام خمینی(ره)،یعنی ایشان دوبار مباحث اجاره را از اول تا آخر نوشته اند، و این کشف از علاقه وافر و تسلط بر فقه آیت الله العظمی فاضل لنکرانی دارد.

این حوزه‌های ما نه قدر امام خمینی را شناختند و نه قدر شاگردان امام را، بعضی از بزرگان برای من نقل می‌کنند که ما وارد مدرسه فیضیه می‌شدیم داد و قال این دو نفر فضای فیضیه را پر میکرد، معروف بود که می‌گفتند حاج آقا مصطفی و آقای فاضل بحث می‌کنند.

در مرداد ماه ۱۳۵۲ به همین منزل آمدند ایشان را گرفتند و تمام آن صحنه‌ها و جزئیات یاد من هست، به قدری منقلب بودیم که من پای برهنه تا شهربانی دنبال ایشان دویدم ، چهار ماه و نیم در بندرلنگه بودند که مریضی‌های فراوان به سراغشان آمد، بعد هم به یزد منتقل شدند تا سه سال تمام شد. ایشان در یزد تدریس شروع کرد، ساواک ممانعت کرد.

شرح تحریرالوسیله امام خمینی (ره) را در همان یزد در حال تبعید شروع کردند، یک اتاقی مرحوم آقای وزیری که خدا درجاتش را متعالی کند در کتابخانه وزیری یزد در اختیار ایشان قرار داد، در حالی که آن کتابخانه سه اتاق و یک سالن بیشتر نداشت، کلید آن اتاق را به ایشان داد و هیچ کس نمی‌دانست تا وقتی به قم برگشتیم ایشان در آن کتابخانه چه می‌کرد؟ سه چهار جلد موسوعه تفصیل الشریعه فی شرح تحریر الوسیله را آنجا نوشت.

والد ما یک وقتی فرمودند من و آیت الله منتظری و دو سه نفر از شاگردان امام با هم صحبت کردیم، امام را تبعید کرده بودند و دو سه سال گذشته بود، گفتند ما دیدیم هیچ اسمی از امام در حوزه نیست، گفتیم برویم پیش مراجع آن زمان بگوئیم ما می‌خواهیم یک روز حوزه را برای احترام آقای خمینی تعطیل کنیم، گفتند رفتیم و همه موافقت کردند ولی یکی از آقایان گفت این کارها را چی هست و حوزه را به هم می‌زنید و قضایایی دنبالش بود که دیگر مجال نیست عرض کنم.

بعد این را می‌فرمودند که من آنجا فکر کردم امام که به نجف تبعید شده، در حوزه قم هم الآن یادی از امام نیست من دیدم این کتاب اولاً خدمت به فقه اهل‌بیت است، خدمت به امام خمینی(ره)است، نام این مرد را باید زنده نگه داشت و شرح تحریر امام رابا عنوان تفصیل الشریعه شروع کردند. یک وقتی خدمت استاد بزرگمان آیت الله العظمی وحید رسیدم همان زمان ایشان فرمود از شانس‌های بزرگ آقای خمینی این است که پدر شما شرح کتابش را نوشته و این از عنایات خدا به ایشان است. موفق شد اکثر تحریر را شرح نوشته، بیع، خیارات، یک مقدار از صلاه مسافر باقی مانده که ایشان، چهار پنج ماه قبل از فوت یک روزی به من فرمود محمدجواد رزق من از تألیف تمام شد، این جمله برای من خیلی عجیب بود، خیلی قاطع فرمودند، من دیگر موفق به اینکه یک کلمه بنویسم نخواهم شد! عرض کردم شما همیشه مریض شدید و خوب شدید و نوشته‌جات را دنبال کردید، بعد فرمودند من خیلی میل داشتم شرح کتاب امام را تمام کنم نشد اما وصیت می‌کنم شما این شرح را دنبال کنی، عرض کردم نوشته‌ی من کجا و نوشته شما کجا؟ فرمودند من این را از شما می‌خواهم که این کار را انجام بدهید، حالا من این صلاه مسافر را تا اینجا نوشتم و بعد از فوت ایشان نُه سال بحث بیع را مطرح کردم و عمده‌اش نوشته شده و نیاز دارد که تکمیل شود، ان شاء الله دعا بفرمائید تا بتوانیم انجام بدهیم.

این مسئله عشق به فقه و فقاهت باید برای ما درس باشد، اینکه امروز یک افراد نادان، اینها دیدند بعضی از عبارات را و پای این درس‌ها نوشتند ولی به حقیقت اینها نرسیدند و می‌آیند تخطئه می‌کنند، جواهر را ، شیخ انصاری را و آخوند را تخطئه می‌کنند، اگر کسی جواهر و شیخ و آخوند را تخطئه کرد، می‌تواند امام خمینی (ره)و دیگران را تخطئه نکند؟ مسلم اینها به طریق اولی باید تخطئه شوند چون زیربنای فقهی اینها زیربنای افکار آن بزرگان است، می‌آیند ذهن طلاب را مشوه می‌کنند و طلاب را می‌خواهند مأیوس کنند که راه همین است، اگر کسی بخواهد به فقه اهل‌بیت برسد غیر از این راهی ندارد، راه همین است که هزار و چند صد سال بزرگان ما طی کردند و این میراث بزرگی است که دست ما رسیده، ما چقدر باید زحمت بکشیم ملاک من شغله السفر کثیر السفر، روایات، این ضوابط اجتهادی را کنار بگذاریم با چه چیزی اینها را درست کنیم؟ فقه همین است، البته نه اینکه متوقف بر همین است، یعنی اینجا باید بایستد، فقه دائماً در حال رشد است، در حال فزایندگی است، مسائل جدید و نیازهای بشر را جواب می‌دهد.

من عرض کنم کسی تا این راهی که بزرگانی ما برای ما قرار دادند طی نکند قدرت بر اینکه عالم به زمانه بشود نخواهد داشت.

نکته دوم ولایی بودن مرحوم والد ماست که این هم باید بر ما الگو باشد، نزدیک ۹۰ سال است که دراین حسینیه روضه‌خوانی شده، شاگردان پدرم نقل می‌کنند می‌گفتند ایشان زیر گنبد مسجد اعظم درس مکاسب می‌گفت و مسجد پر از جمعیت می‌شد ولی همین جا خود ایشان چای درست می‌کرد، پدرش هم نشسته بود، خودش چای می‌داد حتی برخی از شاگردان می‌گفتند به ایشان عرض می‌کردیم که بگذارید ما چای بدهیم؟ می‌فرمود این افتخاری است که باید برای خود من باشد. اینها شوخی نیست، اینها کشف از یک حقیقتی می‌کند، چطور می‌شود ما ولایی بشویم؟ حقیقتاً باید ببینیم که ولایت چیست؟ چطور می‌توانیم به امام زمان نزدیک شویم؟ چطور می‌شود به امیرالمؤمنین نزدیک شویم؟ چطور می‌شود به امام حسین نزدیک شویم؟ بازیگری هم نباید داشته باشیم. بعضی‌ها متأسفانه (البته نادر هست) ولو تظاهر به این امور خوب است ولی برخی می‌خواهند این را راهی برای بروز خودشان نشان بدهند، وقتی منبری اینجا روضه می‌خواند تمام بدن والد ما بی‌اختیار شروع به لرزیدن می‌کرد و الا یک دفعه در جاهایی که دارند مداحی می‌کنند یک کسی فریاد غیر متعارف بزند این پیداست که تصنعی است.

در باب مصیبت ضجه داریم، نوحه داریم، سینه‌زدن که روشن است باید باشد ولی اینها همه باید از روی عمق جان باشد. اگر کسی اهل‌بیت را وسیله دنیای خودش قرار بدهد بدبخت می‌شود، اهل‌بیت خودشان را در راه خدا فدا کردند ما بیائیم خدایی نکرده اهل‌بیت را وسیله دنیای خودمان قرار بدهیم.

ویژگی‌ دوم ایشان، کاری به قوت‌های اصولی، فقهی، تفسیری و زکاوتهای عجیب و غیبی که در ایشان بود، مسائل سیاسی وانقلابی بودنش که واضح است، اما ولایی بودنش و نور ولایت را در ایشان می‌دیدیم. فاطمیه که می‌شد روز اول فاطمیه حتی همین سال‌هایی که مرجع هم شده بود می‌دیدم روز اول یک ربع بیست دقیقه قبل از شروع جلسه آمده اینجا نشسته و هنوز کسی نیامده، به ایشان عرض می‌کردم شما الآن مناسب نیست که آمدید؟ ایشان می‌فرمود این چه حرفی است که می‌زنید؟ ما روضه تشکیل دادیم، ما صاحب تشکیل به حسب ظاهریم و باید زودتر از همه بیائیم، اینکه مرجعیت اقتضا می‌کند یک مقدار دیرتر بیایند تا جمعیت بشوند، اینها را اصلاً فکر نمی‌کرد. ولایی بود.
امیدواریم خداوند ایشان را غریق رحمت کند و با اولیای خودش و با امیرالمؤمنین و اولادش محشور کند ان شاء الله.

کد خبر 801142

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha