به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، شاعران انقلابی در وصف پیر فرزانه انقلاب امام خمینی(ره) هر کدام سروده ای دارند که وصف شخصیت و سیره امام (ره) است اشعاری در برگیرنده مضامین بلند عرفانی و حماسی؛شخصیت امام راحل نه تنها شعرای ایرانی بلکه شعرای دیگر کشورها را نیز تحت تاثیر قرار داد به گونه ای که در سوگ ایشان شاعران افغان شعرهایی سرودند.
نصرالله مردانی در شعری با عنوان «در عزای تو دریا گریستیم» در سوگ امام (ره ) می گوید:
مردی آمد.
مردی از پشت صدای روشن خدا و ما را از خاک به افلاک برد و فرشتگی را به ما آموخت.
مردی آمد، ولی افسوس... شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت!
ای آفتاب! بی تو چه شبها گریستیم
چون ابر تیره، در شب یلدا گریستیم
آتش گرفت خیمه گردون ز آه ما
با آنکه در عزای تو دریا گریستیم
بیسایبان دست تو در غربتی عظیم
امروز تا همیشه فردا گریستیم
ما در غروب چشم تو ای آفتاب خاک
با قدسیان عالم بالا گریستیم
«سپیده کاشانی» در شعری با عنوان «فاتح همیشه تاریخ » در وصف امام راحل می سراید:
ای فاتح همیشه تاریخ، ای امام
ای شب شکن
ای رادمرد راه خدا
ای آنکه در صدای رسایت
فریاد خلقهای ستمدیده جهان، جاری است
ای خار چشم دشمن ما!
این انقلاب حق و حقیقت
پاداش استقامت و صبر جمیل توست
این رستخیز بر تو مبارک
این افتخار، زیبنده تو باد!
دورتر از پیدا / سلمان هراتی
زمین اگر برابر کهکشان تکرار شود
حجم حقیری است
که گنجایش بلندی تو را نخواهد داشت
قلمرو نگاه تو، دورتر از پیداست
و چشمان تو معبدی
که ابرها نماز باران را در آن سجده میکنند
این را فرشتهها حتی میدانند
که نیمی از تو هنوز
نامکشوف مانده است.
«طاهره صفارزاده» در شعری با عنوان «روح دادگستر الله» در وصف امام (ره)می سراید:
شب هرگز این همه بیداری در پی نداشته
شب هرگز این همه بیداران در خود نداشته
ای ضد خواب
ای روح دادگستر الله!
تو پیشتاز همه گردانی
تو گرد رسولانی
در عصر وسوسه و آز
عصر توافق آدمکشان
عصر تبانی طراران
رشوهگران و شبطلبان
در شبترین شب تاریخ
تو مشرق تمام جهانی
و پردهای میان تو و آفتاب نیست
«سید ابوطالب مظفری» یکی دیگر از شاعران و پژوهشگران برجسته و از نسل اول شعر مهاجرت است و مثنوی بلندی در رثای بزرگ بیدارگر جهان اسلام سروده است:
ای چار فصل روبهرو! با هم بگریید
آیینههای توبهتو! با هم بگریید
ای کوهساران صبور! از هم بپاشید
ای شاخساران غیور! از هم بپاشید
روزی که نبض چشمه را خاطر فسردید،
ای آبها! از تشنگی آیا نمردید؟
دیشب چراغ آرزوها رنگ میریخت
دریا به دریا تشنگی از سنگ میریخت
امشب فضای کومه دل سرد و تاری است
یک آسمان غم بر سر فیضیّه جاری است
خوش میکشد بر خاطر افسرده و تنگ
زخمِ گرانِ قصة آیینه و سنگ
رفت از سراندیب الم، مهمان دیگر
آیینهگردان زمین، چوپان دیگر
مردی چو موسی بر فراز طور سینین
مرهمکش زخم کهنسال فلسطین
مردی که تا دستش به سوی آسمان بود،
چشمان بیسوی زمین را سایبان بود
بس اشتر رم کرده را در کوی کرده
صد آب از رخ رفته را در جوی کرده
سرمستی این صبح عالمگیر از اوست
سرسبزی این مرغزار پیر از اوست.
«محمد کاظم کاظمی» شاعر و نویسنده افغانستانی شاعری است که بیشترین اشعار را در سوگ امام خمینی(س) سروده است. مثنوی زیر از معروف ترین سروده ها در سوگ امام است:
بنشین زار زار گریه کنیم
مثل ابر بهار گریه کنیم
ناله در سینهها شکست امشب
دل آیینهها شکست امشب
از سرم دست بر نمیداری
آه ای غم! چه مردمآزاری
چه بگویم؟ که سخت بود آن شب
واقعاً قحط بخت بود آن شب
حرف دلهای تنگ بود اینجا
صحبت فرق و سنگ بود اینجا
کبک و گنجشک و سار در ماتم
اهل بیت بهار در ماتم
شانه و رنج، رنجِ دربهدری
سینه و داغ، داغِ بیپدری
رخت بستی از این خرابشده
خم رها کرده و شرابشده
با غمی دلگداز تنهاییم
ما و فیضیّه باز تنهاییم
نظر شما