خبرگزاری شبستان، سرویس مسجد و کانون های مساجد: ساخت مساجد به عنوان محلی برای نیایش، تجمع و تعامل مسلمانان در طول تاریخ اسلام همواره مدنظر بسیاری از بزرگان دینی و حاکمان و مسئولان کشورهای اسلامی و حتی غیر اسلامی بوده و هست.
وجود جایگاهی برای پرداختن به مسایل اجتماعی و ارتقای ابعاد گوناگون زندگی افراد از جمله زندگی اجتماعی مسلمانان در جوامعی که این گروه در آن ها زندگی می کنند می تواند مأمنی برای افزایش سطح کیفی زندگی این افراد و حتی تمامی کسانی باشد که در این محیط ها اعم از شهرها و کشورها زندگی می کنند و در طول سالیان سال در آن ها به دنیا می آیند و می بالند و زندگی می کنند.
ضرورت پرداختن به وجود مساجد در محیط های اجتماعی گوناگون و افزایش کارکردهای آن ها برای پاسخگویی به نیازهای انسان ها در جوامع مختلف، موضوعی است که همواره در طول تاریخ اسلام بر آن تاکید شده است و در جوامع گوناگون به شکل های مختلفی به انجام رسیده است.
موضوعی که در سلسله نوشتارهای «مساجد و معابر» و «مسجدی ها» به آن پرداخته می شود نگاه کمی دقیق تر به مقوله ایجاد مساجد و نیاز کنشگران اجتماعی به وجود آن ها در اطراف محیط های زندگی افراد و نیز چگونگی نقش آفرینی این اماکن دینی در زندگی امروزی بشر است.
در ادامه به یکی از موضوعات مطرح در زمینه مساجد پرداخته می شود:
جمشید نوری؛ جانباز شیمیایی جنگ هشت ساله ایران و عراق است، او صدایش همچنان خش دارد، چندبار سعی می کند تا با صاف کردن گلو به آن کیفیت بیشتری بدهد اما خودش می داند که این تلاش سی ساله بی نتیجه خواهد ماند چون سمی که به گلوی او نشسته است به جان صدایش رسوخ کرده و وضعیت بهتری برای آن ایجاد نمی شود.
جا به جا می شود تا پای مصنوعی اش را بهتر بتواند تکان دهد وقتی که به او می گویم کمی در مورد مسجد برای ما صحبت کن، می گوید "ببخشیدها ما تا گرم بشویم و بتوانیم مصاحبه کنیم زمان می برد."
می گویم خواهش می کنم راحت باشید.
می گوید "می خواهید در مورد مسجد با شما صحبت کنم جانم، به شما بگویم که من حدود سی سالم بود که بعد از مبارزاتی که برای پیروزی انقلاب داشتیم با شروع جنگ به دوستان خود در سنگرها پیوستیم و الان هم با رنگ و خوردگی و کلی معایب دیگر در خدمت شما هستیم.
همه اینها هم در راستای این بود که ما خود را در سنگر مبارزه احساس می کردیم حال یک روز این سنگر مسجد بود و روز دیگر از این سنگر به سنگر دیگری که جهاد اصغر و دفاع از مملکت بود پیوستیم.
حضورمان در جنگ هم به دلیل تربیت و ارشاداتی بود که در زمان حضور خود در مساجد آن ها را دریافته بودیم.
البته در مناطق جنگی هم انصافا فرهنگ مسجدی موج می زد. الان اگر کمی آن رفتارها کم رنگ شده به دلیل آن است که در گذشته ما از هر طیف و تیپی با هم به مسجد می رفتیم و به اصطلاح پاتوق مان مسجد بود و خلاصه منعی نداشتیم که به مسجد نرویم اما الان متاسفانه برخی ها مساجد را ملک خودشان می دانند و فکر می کنند که افراد دیگری که مثل آنان فکر نمی کنند نباید پا داخل مسجد بگذارند.
جوانان امروزی چیزی کمتر از جوانان بیست، سی سال پیش ندارند، فقط آنانی که ما را آن روزها قبول داشتند را کمتر امروز می توان پیدا کرد.
نظر شما