به گزارش خبرگزاری شبستان، در بخشی از توضیحات این اثر می خوانیم:«رنج درون این مجموعه کلمهای مفرد نیست بلکه جمع است. اگر رهایی از رنج مفرد کاری دشوار باشد، دشواری رهایی از رنج جمع نیازی به گفتن ندارد.
آیا جوهرۀ انسان پیش از تولد و پس از مرگ رنج است؟ احتمالاً آری! و درمانی برای رهایی از آن نیست. شاید درمانش تحمل رنج باشد که عصارۀ زندگیمان آن را غرقه میسازد: در مصاحبت با آن به سفر میرود، به خواب میرود، بیدار میشود و با او همگام میگردد، با او فنجانی چای می نوشد. انواع مراسم چای طراحی شده توسط انسان به جهت آن است که درخور شوق فطری ما باشد.
این جا دشمن با باد قابل قیاس است و سلاح هم همان دام (تور، تله) است. تور چگونه میتواند باد را به دام اندازد؟
میتوان به این مسئله به عنوان هستۀ اصلی مجموعه شعر «رنج» نگریست، این مسئله در خصوص امور معمول روزانۀ زندگی نیست، بلکه مسئله ای است که در مورد ماهیت وجود مطرح میشود. در اشعار جائو لی خونگ، درد و رنج از مرز بدن فراتر میرود و روح و اندیشه را در بر میگیرد، یعنی هم لغوی است و هم مفهومی...»
در یکی از سروده های این اثر می خوانیم:
صدا که از دهان آید برون
یخ بندد به شکل پولکان برف
پشت سر هم در سکوت شناور میشوند
هوای هر دمم
بدل گردد به مه جامد
و در میان باد سرد بر شکند
به ناگه اشکها منجمد گردد
به یک آنی…
دیده تار گردد
و تا چشم کار میکند شفافیت نافذ
به سان دشنه و سوزن
هوای سرد به هر روزن
به هر تنپوش، به هر جامه
درون را راه مییابد
به پوست لرزان هم
گزندی سخت بنماید
گر حتی شعلهای خودسوز
در این سرما به دست آید
به دست قاتل سرما
ز جان خود وداع گوید
و بیروح کشته آذر را
به گلگون یخ بدل سازد.
مجموعه شعر«رنج» اثر «جائولی خونگ» با ترجمه «الهام سادات میرزانیا» و «فاطمه علیزاده» را موسسه نشر نگاه روانه بازار نشر کرده است.
نظر شما