خبرگزاری شبستان، سرویس فرهنگی- لیلا ضامنی : برپایی سی و دومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران بهانه ای شده است تا نگاهی به انتشار کتاب آموزشی به ویژه کتاب های آموزش هنری داشته باشیم، اگرچه با فراگیر شدن اینترنت و توسعه شبکه های اجتماعی کتاب و کتابخوانی دیگر آن کارکرد سابق را برای مخاطب ندارد و هر فرد نیاز به خواندن اش را از طریق شبکه های اجتماعی رفع خواهد کرد اما در حوزه کتاب های آموزشی وضعیت متفاوت است انتشار کتابهای آموزشی در هر رشته هنری بر اساس نیازهای هنرجویان و دانشجویان صورت می گیرد اما اینکه آیا این کتاب ها بروزترین کتاب ها در هر حوزه هستند و درست ترجمه شده اند موضوعی است که با «بهنام کامرانی »، هنرمند و استاد دانشگاه هنر به گفتگو نشسته ایم که در زیر می آید:
منابع آموزشی هنر چقدر به روز است و آیا ترجمه ها ترجمه های درستی هستند؟
در سال های اخیر کتاب هایی که ترجمه شده کتاب های مفیدی هستند اما من فکر می کنم خیلی از متن های معاصر بویژه تحلیل تاریخ هنر به روز نباشد؛ ما در زمینه آلبوم هنرمندان کمبود داریم من یکسالی بازدیدی از نمایشگاهی از دانشگاه چین داشتم کنار دانشگاه انتشارات اش سعی داشت آلبوم های کوچک و ارزان قیمت هنرمندان جهانی را با قیمت کمتر در اختیار دانشجویان قرار دهد؛ اما الان بخاطر مشکلات بازار ارز و تحریم ها کتاب های هنری آلبوم های خارجی گران شده است و در دسترس نبودن آنها می تواند لطمه بزند هر چند که شبکه مجازی وجود دارد ولی خیلی از کارهای دست اول هنوز از راه کتاب دریافت می شود.
آیا فضای مجازی می تواند خلاء نبود کتاب را پر کند؟
هر کدام کارکردهای خودشان را دارند خود من به شخصه کتاب برایم یک کارکردی دارد که تصاویر به شکل مجازی ندارد؛ فکر می کنم کتاب هنوز عملکردش یک نوع کارکرد دیگری دارد و کتاب یک شیائیت دارد و شما تملک اش می کنید و به شکلی با آن دمخور می شوید که این حالت را تصاویر یا متن های مجازی ندارند.
آیا ترجمه متون هنری برای مخاطب آن قابل فهم است یعنی صحیح برگردان شده است؟
در سال های اخیر کتاب های نظری برای هنر ترجمه و منتشر شده است، ولی گاها ترجمه ها بد و خیلی مغلط و پیچیده است، دانشجویان و کسانی که علاقمندان به هنر هستند و می خواهند در سطوح بالاتری آموزه های هنری را بیاموزند نمی توانند از آنهااستفاده کنند و چه بسا که از این متون زده می شوند، بنابراین فکر می کنم نیاز است که کتاب ها بروز ترجمه شوند و متن های جدید و تحلیلی تر در دسترس قرار بگیرند بویژه که در سال های اخیر رشته های فوق لیسانس و دکترای پژوهش هنر و سطوح عالی هنر را در کشور دایر کردیم نیاز هست که متن های سطح بالاتر در دسترس دانشجویان قرار بگیرد الان با سختی و مرارت خود دانشجویان می روند از سایت هایی که می شود مقالات را دانلود کرد ترجمه می کنند در واقع اگر دولت بتوانند تسهیلاتی را فراهم کند که محققان راحت تر متن های روز بدستشان برسد کارسازتر است.
خود این مشکل به مسئله نبود کپی رایت در کشورمان برمی گردد؟
بله، حالا درست است که ما در کشورمان قانون کپی رایت نداریم،امیدوارم این قانون در کشورمان گذاشته شود برای اینکه احترام به حقوق نویسندگان و مولفان است ولی واقعیت این است که خیلی از کسانی که می خواهند ترجمه کنند اگر مترجم و یا نویسنده زنده باشد با خود آن نویسنده در ارتباط قرار می گیرند و خیلی وقت ها خود نویسنده اجازه می دهد معمولا گاهی برخی از ناشران هستند که پولی را طلب می کنند و درصدی پول می خواهند که کتاب در ایران ترجمه شود ولی در برخی از موارد محققین خیلی دوست دارند که کارشان ترجمه شود و وقتی مترجم مکاتبه می کند این اجازه را می دهند امیدوارم این قانون در ایران گذاشته شود که احترام برای نویسندگان است و هم برای مترجمین ایرانی مفید واقع شود.
در حوزه هنرهای جدید منابع آموزشی محدود است چقدر در حوزه چیذمان و هنرهای جدید منابع مکتوب داریم؟
متاسفانه خیلی کتاب های کمی در این زمینه منتشر شده ست و آن کتاب هایی کمی هم که گاها در می آید پایان نامه های دانشجویی است که دانشجو به صورت شخصی می رود با ناشری صحبت می کند و کتابی با تیراژ محدود منتشر می شود و بلافاصله تمام می شود؛ فکر می کنم کم کم این قضیه جا می افتد چون رشته دانشگاهی برخی رشته ها را نداریم و اصولا دانشگاهامان به شکل دانشگاه های قرن بیستمی است، نیاز است هم در هنرهای سنتی و هم هنرهای معاصر بتوانیم متن های دست اول را دریافت کنیم تا دانشجویان بتوانند از آنها استفاده کنند و این یک ضرورت است؛ به خاطر اینکه عملا در خیلی از موارد دیده می شود که یک دریافت دیگری نسبت به خود موضوع دارند مثل همین موضوع «چیدمان » که شما اشاره کردید تاریخچه اش و شرایط اش را خیلی نمی شناسند، به خاطر اینکه ما فضای هنری مان با آغوش باز از این شکل های جدید استقبال کرده است و خیلی از هنرمندان در این عرصه ها کار کردند نیاز است که در مقالات و متون دانشگاهی به این به سمت برویم.
آیا خود دانشگاه ها می توانند در تربیت مترجمین هنری می توانند تاثیرگذار باشند؟
چون من از نزدیک با این موضوع آشنا و در ارتباط هستم؛ اغلب متون توسط دانشجویان فوق لیسانس و دکترا ترجمه و یا حتی نوشته می شود چون نسل جدید درگیر این موضوعات شدند در متون قدیمی تر یک مقدار کار شده است و نیاز است در متون جدید پژوهش های دست اول تر و پژوهش های تحلیلی تر صورت بگیرد، برای همین خیلی از متون دانشگاهی این جهت گیری را پیدا کردند که به سمت هنر معاصر گرایش پیدا کنند و متون تحلیلی تری در اختیار محققان قرار بگیرد من فکر می کنم از آن طرف ناشران هنوز مقداری ناآشنا هستند و هم اینکه ضرورت بدست نیامده است، ولی در دانشگاه ها می دانید در رشته فوق لیسانس واحدهای هنر معاصر تعریف شده است و کمبود تدریس این رشته ها و دپارتمانی که این رشته ها را تدریس می کند جبران شده است؛ خود من این واحد را در دانشگاه درس می دهم و این متون ضروری است که باید ترجمه شوند آن ناشرانی که در نشر هنر معاصر فعال هستند به سرعت اینکار را انجام می دهند ولی هنوز تا متون تحلیلی تر و تاریخی تر فاصله داریم .
وضعیت کتاب های تصویری که در رشته هنرهای تجسمی لازم است چگونه است؟
مسئله تصویر بخصوص در رشته هنرهای تجسمی بسیار اهمیت دارد؛ کیفیت تصویر و بودن تصویر کنار متن در رشته های هنری خیلی مهم است و این یک دشواری برای ناشر فراهم می کند که تصاویر را بتوانند با کیفیت خوب و رنگ های درست چاپ کنند، هم اینکه خود تصاویر فارغ از متن بر روی محققین تاثیر می گذارد و محققین بر این اساس تحقیق می کنند این یک ضرورت است که حتی متون تصویری بیشتری در اختیار محققین و هنرمندان قرار گیرد .
نظر شما