گناهان عادی!

یک روز مریم آمد و گفت: به من یک روز مرخصی بده. رفت و شب برگشت. دیدم سخت راه می رود! پرسیدم: تصادف کردی؟ جوابی نداد.

به گزارش خبرگزاری شبستان از کرمان، کانال «وصل خوبان» تحت نظارت اداره کل بنیادشهید و امور ایثارگران استان که در پیام رسان سروش فعال است، در یکی از تازه ترین مطالب خود با معرفی سیره علمی یک شهیده-مریم فرهانیان- نوشت:

 

گناهان عادی!

 

یک روز مریم آمد و گفت: به من یک روز مرخصی بده.  رفت و شب برگشت. دیدم سخت راه می رود! پرسیدم: تصادف کردی؟ جوابی نداد...  پاپیچش شدم تا...بالاخره گفت که روی لوله‌های نفت که خدا می‌داند توی آفتاب داغ خوزستان چقدر داغ  می شدند پابرهنه راه رفته!

 


پرسیدم: چرا این کار رو کردی؟  گفت: غافل شده بودم اینکار رو  باید می کردم تا یادم بیاید چه آتشی در آخرت منتظـر من است. گفتم:  تو که جزخدمت کاری نمی کنی. 
 

 

گفت:  فکر می‌کنی!...  بعضی اشاره‌ها، بعضی سکوت های نه به جا؛  همه‌ی اینها گناهای کوچکی است که تکرار می کنیم و برامون عادی می‌شن.
 

 

 

کد خبر 783632

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha