خبرگزاری شبستان، سرویس مسجد و کانون های مساجد: ساخت مساجد به عنوان محلی برای نیایش، تجمع و تعامل مسلمانان در طول تاریخ اسلام همواره مدنظر بسیاری از بزرگان دینی و حاکمان و مسئولان کشورهای اسلامی و حتی غیر اسلامی بوده و هست.
وجود جایگاهی برای پرداختن به مسایل اجتماعی و ارتقای ابعاد گوناگون زندگی افراد از جمله زندگی اجتماعی مسلمانان در جوامعی که این گروه در آن ها زندگی می کنند می تواند مأمنی برای افزایش سطح کیفی زندگی این افراد و حتی تمامی کسانی باشد که در این محیط ها اعم از شهرها و کشورها زندگی می کنند و در طول سالیان سال در آن ها به دنیا می آیند و می بالند و زندگی می کنند.
ضرورت پرداختن به وجود مساجد در محیط های اجتماعی گوناگون و افزایش کارکردهای آن ها برای پاسخگویی به نیازهای انسان ها در جوامع مختلف، موضوعی است که همواره در طول تاریخ اسلام بر آن تاکید شده است و در جوامع گوناگون به شکل های مختلفی به انجام رسیده است.
موضوعی که در سلسله نوشتارهای «مساجد و معابر» و «مسجدی ها» به آن پرداخته می شود نگاه کمی دقیق تر به مقوله ایجاد مساجد و نیاز کنشگران اجتماعی به وجود آن ها در اطراف محیط های زندگی افراد و نیز چگونگی نقش آفرینی این اماکن دینی در زندگی امروزی بشر است.
در ادامه به یکی از موضوعات مطرح در زمینه مساجد پرداخته می شود:
محمد نجفی؛ کارگر پمپ بنزین است، نازل پمپ را سر جای خود می گذارد و می گوید «این همه سر پا ایستادن در طول مدت زمان حضورمان کنار پمپ های بنزین واقعا برای مان مشکل ساز است به قول معروف ما با حضورمان در چنین محیطی پول خون مان را می گیریم.
ادامه می دهد البته صاحب کار ما با نشستن ما مشکلی ندارد شاهدش هم همین صندلی هایی است که در کنارمان قرار دارند اما در عمل به دلیل ازدحام خودروهایی که به داخل مجموعه می آیند و باید حواس مان به خیلی چیزها باشد نمی توانیم چندان استراحتی بکنیم.
می داند که برای پرسیدن از رابطه اش با مسجد آمده ام و به همین خاطر می گوید وقتی شیفت مان عوض می شود واقعا اگر مسجد آن سوی خیابان چند دقیقه زودتر از اذان درهایش باز باشند، می شود مسکن واقعی برای ما چون تا مردم به داخل آن بیایند ما می توانیم به آن جا برویم و حتی برای مدت بسیار کمی هم که شده است استراحت کنیم که این خود خیلی به ما کمک می کند.
محیط پمپ بنزین در شمایلی که اکثر آن ها دارند به هر حال جای بوی بنزین و دود و سر و صدای خودروها هست و در این میان واقعا مسجد روبرویی واقعا پناهگاهی برای ما است.
البته خادم آن هم هوای کارگران پمپ بنزین را دارد مثلا چند وقت دیگر ماه رمضان است و الان من دو سال است که در اینجا کار می کنم و او هر سال در زمان سحرهای ماه رمضان به سراغ ما می آید و برای مان سحری می آورد و یا از همان پنجره خانه اش در بالای مسجد یادآوری می کند که چند دقیقه به اذان مانده است.
شغل ما سخت است و امثال ما هم بسیارند و در این میان ما اگر دل مان به مسجد و امثال آن خوش نباشد باید چه کار کنیم باور کنید همین چند جمله ای که با برخی از مسجدی های ثابت این مسجد در طول روز حال و احوال پرسی می کنیم برای ما می شود یک دنیا، دنیایی که اگر مسجد ها در آن نباشند به نظرم برای ما خیلی سخت می شود.
نظر شما