آغاز هوی و هوس، فتنه و فرجام آن محنت است

پیروی از خواهش‌های نفسانی و بدعت‌گذاری در احکام الهی دو خاستگاه و زمینه‌ساز فتنه از نگاه امیر المومنین علی علیه السلام هستند.

خبرگزاری شبستان: مسلمانان برای به سلامت گذشتن از فضایی که به سبب آمیخته شدن حق و باطل، غبارآلود و ضلالت‌آفرین شده است باید خاستگاه‌های آن و محل رویش و خیزش آن را نیز به درستی بشناسند. آنچه که موجب اختلال و اضطراب در نظام امور فردی و اجتماعی شود، فتنه خوانده می‌شود. حضرت علی (ع) در آغاز خطبه 50 نهج‌البلاغه در جملاتی کوتاه و گویا به این پرسش پاسخ گفته است: انما بدء وقوع الفتن اهواء تتبع و احکام تبتدع. یخالف فیها کتاب الله ویتولی علیها رجال علی غیر دین الله. همانا آغاز پدید آمدن فتنه‌ها پیروی خواهش‌های نفسانی است و نوآوری در حکم‌های آسمانی. نوآوری‌هایی که کتاب خدا آن را نمی‌پذیرد و گروهی از گروه دیگر یاری خواهد تا برخلاف دین خدا اجرای آن را به عهده گیرد. امیر مؤمنان (ع) دو چیز را به عنوان خاستگاه و زمینه‌ساز فتنه برمی‌شمارد. نخست پیروی از خواهش‌های نفسانی و دیگری بدعت‌گذاری در احکام الهی که این خود به نوعی معلول و زاییده عامل نخست است زیرا زمانی نوآوری و بدعت‌ها در دین شکل می‌گیرد که خواهش‌های نفسانی بر انسان چیره شده و عقل و خود او را زایل سازد.

 

پیروی از خواهش‌های نفسانی

خدای متعال جوهر انسان را با امیال و غرایز گوناگونی سرشته است که تمام آنها در تکامل و تعالی انسان و رسیدن به مقصودی که برایش ترسیم شده، نقشی اساسی دارند. بی‌تردید وجود غریزه‌هایی چون خشم و غضب، دوستی و محبت، میل به زندگی، کشش جنسی و ... با وجود اختلاف و تضاد میان آنها در پی هدف و مقصود واحدی هستند اما آنچه مهم است نظام‌مندی و اعتدال در بهره جستن از این امیال و غریزه‌ها است. مادامی که انسان هر یک از خواسته‌هایش را در جای خود به کار گیرد و آن را از نظم طبیعی خارج نسازد در جهت رسیدن به هدف متعالی و در مسیر سعادت و رستگاری گام برمی‌دارد اما نگون‌بختی انسان زمانی آغاز می‌شود که یکی از هوس‌های درونی‌اش از حد اعتدال تجاوز می‌کند و یا از دایره و محدوده خود فراتر می‌گذارد.

حضرت علی (ع) در این‌باره می‌فرماید: والشقی من انخدع لهواء واعلملوا ان یسیر الریا شرک و مجالسه اهل الهوی منساه للایمان. بدبخت آن کس است که فریب هوای نفس خویش بپذیرد، بدانید که اندک ریا شرک است و همنشینی پیروان هوا فراموش کردن ایمان و جای حاضر شدن شیطان. در چنین حالتی غریزه‌ها و امیال درونی آدمی از صورت وسیله و ابزار مطیع در دست انسان خارج شده و سرکشی‌شان بر قدرت عقل چیره می‌گردد.

ظهور چنین حالتی در انسان هواپرستی خوانده می‌شود که پرستش آن از پرستش هرگونه بتی خطرناک‌تر و گمراه‌کننده‌تر است، از این روست که رسول خدا (ص) هوس‌های نفسانی را بدترین بت‌ها برشمرده است. در حدیثی به نقل از ابوامامه آمده است که رسول خدا (ص) فرمود: ما تحت ظل السماء من الله یعبد من دون الله اعظم عندالله من هوی متبع. در زیر آسمان هیچ بتی در نزد خدا بزرگ‌تر از هوا و هوسی که از آن پیروی می‌شود، وجود ندارد و نیز فرموده است: ما عبد تحت السماء اله ابغض الی الله من الهوی، هیچ معبودی در زیر آسمان پرستش نمی‌شود که در نزد خدا مبغوض‌تر از هوا و هوس باشد.

 

دو نمونه از انحرافات متأثر از هواپرستی

هواپرستی سرمنشأ گمراهی

قرآن کریم به هنگام گزارش داستان حضرت داود (ع) به سخن خداوند خطاب به آن حضرت اشاره می‌کند که فرمود: یا داود انا جعلناک خلیفه فی الارض فاحکم بین الناس بالحق ولا تتبع الهوی فیضلک عن سبیل الله ان الذین یضلون عن سبیل الله لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب. (سوره ص، آیه 26) ای داود ما تو را در زمین خلیفه (و جانشین) گردانیدیم. پس میان مردم به حق داوری کن و زنهار از هوس پیروی مکن که تو را از راه خدا به در کند. در حقیقت کسانی که از راه خدا به در می‌روند، به (سزای) آنکه روز حساب را فراموش کرده‌اند عذابی سخت خواهند داشت. این آیه گویای آن است که هر جا گمراهی هست پای هوای نفس در میان است و هر جا که خواهش‌های نفسانی حاکم است، نتیجه آن گمراهی و ضلالت است و این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. در آیه دیگری از قرآن نیز گمراه‌ترین انسان‌ها کسی معرفی شده است که خواهش‌های نفسانی را راهنمای عمل خویش قرار داده است: ومن اصل ممن اتبع هواه بغیر هدی من الله. (سوره قصص، آیه 50) شدت آهنگ سخن خداوند در سوره فرقان بیشتر و شدیدتر است. خداوند در این سوره انسان‌هایی را که از هوای نفس خود پیروی کرده‌اند و به تعبیر قرآن هوای نفس خویش را اله و معبود خود برگزیده‌اند از دایره انسان‌ها خارج ساخته بلکه از چهارپایان نیز گمراه‌تر دانسته است: ان هم لا کالانعام بل هم اضل سبیلا (سوره فرقان، آیه 44) آنان جز مانند ستوران نیستند بلکه گمراه‌ترند.

در حقیقت هوای نفس همانند حجاب ضخیمی است که بر چشمان عقل افکنده می‌‌شود و انسان را از ادراک حقایق هستی ناتوان می‌سازد. پیروی از هوس‌ها و خواهش‌های نفسانی دست یافتن به بصیرت را ناممکن می‌کند. در آیه‌ای از قرآن در بیان این معنا آمده است: افرءیت من اتخذ الهه هویه واضله الله علی علم وختم علی سمعه وقلبه وجعل علی بصره عشوه فمن یهدیه من بعد الله افلا تذکرون (سوره جائیه، آیه 23) پس آیا دیدی کسی را که هوس خویش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه گردانیده و بر گوش او و دلش مهر زده و بر دیده‌اش پرده نهاده است؟ آیا پس از خدا چه کسی او را هدایت خواهد کرد؟ آیا پند نمی‌گیرید؟

هواپرستی، مهم‌ترین عامل بازدارنده انسان از هدایت و پیش‌برنده او به سوی گمراهی است، چنانکه حضرت علی (ع) می‌فرماید: الادین مع هوی با وجود هوس‌های نفسانی دین وجود ندارد.

 

خواهش‌های نفسانی مانع دادگری و عدالت‌ورزی

از دیگر پیامدهای سوء پیروی از هوس‌های نفسانی این است که موجب می‌شود انسان در ادای حق و اجرای عدالت کوتاهی کند. عدالت یکی از شیواترین و دلکش‌ترین واژه‌هایی است که بشر آن را شنیده و از مهم‌ترین مقوله‌هایی است که در طول تاریخ همواره دل انسان را مشغول و ذهن او را پر دغدغه ساخته است. جهان آفرینش و نظام کائنات بر پایه عدل استوار گشته است و هیچ‌یک از نهادها و خلقت‌های الهی خارج از قانون عدل نیست، چنانکه پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: بالعدل قامت السموات والارض، آسمان‌ها و زمین بر پایه عدل استوار گشته است و امیرالمؤمنان علی (ع) می‌فرماید: العدل اساس به قوام العالم، عدل شالوده‌ای است که جهان هستی بر آن استوار است.

از این رو انسان نیز در نظام آفرینش به عنوان برتر مخلوقات و آفریده‌ها از این قاعده مستثنی نیست. آیات فراوانی در قرآن وجود دارد که انسان‌ها را به دادگری فرا خوانده و از ستم به یکدیگر برحذر می‌دارد. با مطالعه این آیات و آنچه از پیشوایان اسلام به ما رسیده می‌توان به این نتیجه دست یافت که عدالت، اساس و شالوده دستورات اسلام و تعالیم قرآن است و از این رو است که خداوند به پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید به مردم بگویید وامرت لاعدل بینکم (سوره شوری آیه 15) و مأمور شدم که میان شما عدالت کنم.

در حقیقت یکی از مهم‌ترین عواملی که مایه نیک‌بختی و سعادت انسان در دنیا می‌شود و زمینه را برای پرستش آزادانه خداوند فراهم می‌سازد اجرای عدالت است. خداوند در سوره مائده پس از آنکه انسا‌ن‌ها را به اجرای عدالت فرا می‌خواند، رکن مهم تقوا که مایه سعادت بشری در آخرت است را عدالت‌ورزی معرفی می‌کند: اعدلوا هو اقرب للتقوی. حضرت علی (ع) می‌فرماید: العدل راس الایمان وجماع الاحسان واعلی مراتب الایمان. پیروی از خواهش‌های نفسانی و گرفتار آمدن عقل و خرد آدمی در چنبره هوی و هوس، او را از دست‌یابی به اهداف بلند و ارزشمندش باز می‌دارد و او را در رسیدن به عدالت که سرچشمه سعادت و به تعبیر گرانقدر امیرالمؤمنان بالاترین مرتبه ایمان است، ناکام می‌گذارد.

خدای متعال در قرآن کریم پس از آنکه مسلمانان را به برپایی قسط و عدل فرا می‌خواند، راز ناکامی انسان‌ها را در برپایی عدالت، پیروی از هوای نفس معرفی می‌کند و آنان را از پیروی هوای نفس برحذر می‌دارد، یایها الذین امنوا کونوا قومین بالقسط شهداء لله ولو علی انفسکم او الولدین ولاقربین این یکن غنیا او فقیرا فالله اولی بهما فلا تتبعوا الهوی ان تعدلوا وان تلوا و تعرضوا فان الله کان بما تعلمون خبیرا (سوره نساء، آیه 135) ای کسانی که ایمان آورده‌اید پیوسته به عدالت قیام کنید و برای خدا گواهی دهید، هرچند به زیان خودتان یا (به زیان) پدر و مادر و خویشاوندان (شما) باشد. اگر (یکی از دو طرف دعوا) توانگر یا نیازمند باشد، باز خدا به آن دو (از شما) سزاواتر است؛ پس از پی هوس نروید که (در نتیجه از حق) عدول کنید و اگر به انحراف گرایید یا اعراض نمایید، قطعا خدا به آنچه انجام می‌دهید، آگاه است.

حضرت علی (ع) نیز به هنگام توصیف محبوب‌ترین بندگان در نزد خدا نخستین نشانه عدل چنین انسانی را نسبت به نفس خویش، دوری گزیدن او از دوری و هوس معرفی می‌کند: داد را بر خود گماشته و نخستین نشانه آن اینکه هوی و هوس را از دل برداشته، بنابراین شگفت نیست اگر رسول خدا (ص) و امیرالمؤمنان خوف‌انگیزترین و پرتگاه هلاکت را هواپرستی بدانند: ای مردم بر شما از دو چیز بیشتر می‌ترسم. از خواهش نفس پیروی کردن و آرزوی دراز در سر پروراندن که پیروی خواهش نفس، آدمی را از راه حق باز می‌دارد و آرزوی دراز آخرت را به فراموسی سپارد.

از یک سو آیات قرآن و روایات، خطرناک‌ترین و کاراترین چیزی را که موجب گمراهی آدمی می‌وشد هواس نفس معرفی کرده‌اند و از دیگر سو، امیرالمؤمنان (ع) پیروی از هوای نفس را خاستگاه فتنه‌ها برشمرده است. روایات دیگری از امیرالمؤمنان (ع) رسیده است که در آنها هوی و هوس منشأ پیدایش فتنه دانسته شده است: الهوی مطیه الفتن، هوی و هوس مرکب راهوار فتنه‌هاست. الشر مرکب الحرص والهوی مرکب الفتنه، شر مرکب حرص و هوی و هوس مرکب فتنه است. اول الهوی فتنه و آخره محنه.

آغاز هوی و هوس فتنه و فرجام آن محنت است. غبار وهم‌آلود و تیره‌گون برخاسته از هوی و هوس که در این روایات از آن به فتنه نام برده شده است چنان فضا را برای انسان‌ها موهوم می‌سازد که حقیقت از نگاه آنان پنهان و پوشیده می‌ماند.

حقیقت سرایی است آراسته هوی و هوس گرد برخاسته
نبینی که هر جا که برخاست گرد نبیند نظر گرچه بیناست مرد

پایان پیام/
 

کد خبر 7802

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha