خبرگزاری شبستان _ گروه قرآن و معارف: «وقتی پیامبر (ص) به سفر معراج رفتند – حالا درک و شرح این سفر و عجایب آن مجال وسیعی می خواهد و چه بسا ما از درک حقیقت معراج باز بمانیم – از عوالم و آسمان های متعددی گذشتند. حضرت عیسی را در آسمان چهارم ملاقات کردند در آسمان پنجم حضرت موسی را زیارت کردند در آسمانی دیگر حضرت ابراهیم را دیدند و همین طور از این عوالم گذشتند تا به عالم لوح رسیدند و از عالم لوح هم عبور کردند و به عالم قلم رسیدند و از آن هم گذشتند و به کرسی رسیدند و خداوند همین طور حجاب ها را یکی پس از دیگری برداشتند تا حضرت سرانجام به مقام عرش رسید جایی که جبرئیل از همراهی باز ماند و نتوانست وارد آن مقام شود، پیامبر وقتی به مقام عرش رسیدند دیدند در طاق عرش نوشته اند: "انه مصباح الهدی و سفینه النجاه" یعنی زینت بخش آن مقام نام سیدالشهداست. پس حسین حقیقتا کیست که صاحب چنین جایگاه و مقامی شده است. به تعبیر یکی از بزرگان اباعبدالله همان ملیک مقتدر و جایگاهش عندالله است.»
آنچه در ادامه می آید بخش اول گفتگوی خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان با حجت الاسلام و المسلمین «امیر گلپور» مسئول کارگاه های آموزشی مرکز قرآن و حدیث حوزه های علمیه سراسر کشور درباره جایگاه معنوی و فضایل حضرت سیدالشهدا (ع) در آینه روایات معصومان است.
با تبریک سوم شعبان سالروز ولادت حضرت سیدالشهدا (ع) به این مناسبت درخواست دارم که به حکم "آب دریا را اگر نتوان کشید / هم به قدر تشنگی باید چشید" درباره صفات و فضایل اباعبدالله قدری برای ما سخن بگویید.
اباعبدالله الحسین (ع) وجود نازنین و باعظمتی است بنابراین سخن گفتن درباره آن حضرت کار ما نیست به این خاطر که عظمت و قدر ایشان را فقط و فقط خداوند و اهل بیت علیهم السلام می دانند. در وصف اباعبدالله (ع) همین بس که پیامبر (ص) که گل سرسبد آفرینش هستند کسی که صاحب خلق عظیم است و قرآن درباره ایشان می فرماید "انک لعلی خلق عظیم" و خداوند او را "رحمه للعالمین" می خواند چنین کسی که به مقام "قاب قوسین او ادنی" رسیده و از جهت مقام قرب نزدیک ترین فرد به پروردگار عالم است آن وقتی چنین شخصی می فرماید "حسین منی و انا من حسین" یعنی وجود نازنین اباعبدالله را مثل وجود خود می داند و غیر از مقام نبوت که حضرت دارند همه برکات و مقامات معنوی که دارند اباعبدالله(ع) را هم واجد همه آن مقامات و برکات می داند و کار به این جا هم ختم نمی شود و پیامبر (ص) در سخنی می فرماید "ان ربی امرنی ان احبهما و احب من یحبهما" امر از جانب پروردگار به من رسیده که تو باید حسن و حسین را دوست داشته باشی و بشارت باد بر کسانی که دوستدار این دو هستند چون خداوند فرموده است هر کسی که این دو بزرگوار را دوست داشته باشد تو دوستدار آنان هم باید باشی. این سخن نشان دهده جایگاه و مقام حضرت اباعبدالله نزد پروردگار است.
ما در روایات داریم که اگر خداوند می خواست سخاوت را در قالب یک انسان خلق کند یعنی سخاوت صورت عینی و تجسم دیدنی به خود بگیرد در آن صورت سخاوت در قالب وجود نازنین اباعبداله الحسین (ع) ظاهر می شد. اگر در این سخن و مجال به سخاوت اشاره ای می کنم به خاطر آن است که امروز یکی از نیازهای جامعه ماست و بسیاری از مشکلات و نابسامانی ها و بزهکاری های اجتماعی و فرهنگی که در جامعه مان می بینیم ریشه در فقر دارد واگر کسانی که واقعا پیرو اباعبدالله هستند و ادعای محبت اباعبدالله (ع) را دارند این ویژگی حضرت یعنی سخاوت و کرم و بذل و بخشش در آن ها متجلی شود مشکل فقر در جامعه ما حل می شود. اگرچه مسئولان در این باره وظایف و مسئولیت هایی دارند اما وظیفه ثانوی برعهده مومنان است که می توانند رفع گرفتاری کنند.
چه روایت ها و اسنادی از جود و سخاوت امام حسین علیه السلام در منابع تاریخی آمده است؟
مرحوم شیخ عباس قمی با اشاره یه روایتی نقل می کند که روزی در زمان زندگی حضرت در مدینه فردی وارد این شهر می شود و از افراد می پرسد کریم ترین فرد در مدینه چه کسی است. از بس امام حسین در این شهر بذل و بخشش و انفاق کرده بودند بلافاصله گفتند حسین ابن علی. آن فرد به دنبال یافتن حضرت در مدینه هستند که سرانجام حضرت را در حال نماز در مسجدی می یابند و در مدح سخاوت حضرت اشعاری می خوانند. حضرت وقتی از نماز فارغ می شود به قنبر می گوید چیزی از اموال حجاز مانده است؟ و قنبر عرض می کند چهارصد سکه طلا، حضرت می روند منزل آن چهارصد سکه را داخل ردا می گذارند پشت در می ایستند و با حالت شرم و خجالت دست شان را از لای در بیرون می آورند و می گویند این ها را بگیر و من از شما غذر می خواهم که بیشتر از این نیست. مرد عرب به گریه می افتد حضرت می فرماید چرا گریه می کنی آن مرد عرب در پاسخ می گوید گریه ام به خاطر این است که دست چنین شخصی با این همه جود و سخاوت و کرم چطور می خواهد زیر خاک برود.
در روایت دیگری داریم که یک وقتی حضرت با اسب از کنار کسانی رد می شدند که در خرابه زندگی می کردند و خانه و زندگی خوبی نداشتند. ما امروز به این نوع افراد کارتن خواب می گوییم. تصور کنید حصرت از کنار چند کارتن خواب رد می شدند که نان خشکی را به دندان گرفته بودند غذایی که اصلا کیفیت نداشت. آن ها به حضرت تعارف می کنند که با آن ها هم سفره شود. حضرت اولا در نهایت ادب از اسب پیاده می شوند و دعوت آن ها را برای هم سفره شدن رد نمی کنند کنار آن ها می نشینند و از آن نان خشک میل می کنند. حضرت در جمع آن ها می نشینند و با آن ها سخن می گویند و بعد هم خواسته ای از آن ها را طرح می کنند و آن خواسته این است که می گویند به خاطر این که مرا به این جمع دعوت کردید شما حقی بر گردن من دارید و آن این است که شما نیز مهمان خانه من شوید. پس این افراد را به خانه می برند و به قول امروزی ها آن ها در خانه امام حمام می کنند حضرت لباس های تمیز و زیبایی را در اختیارشان قرار می دهد و سفره خوبی برای آن ها تدارک می بیند که غذای خوب بخورند و سیر شوند و بعد هم موقع رفتن جیب هایشان را پر از پول می کند . این حال و این کرم و اخلاق همان منش و سیره پیامبر (ص) است چون پیامبر هم با آن که حاکم بود اما خادم و خاکی بود و درد مردم را متوجه می شد این طور نبود که بالانشین و خوش نشین باشد.
باز در روایات داریم که وقتی پیامبر (ص) به سفر معراج رفتند – حالا درک و شرح این سفر و عجایب آن مجال وسیعی می خواهد و چه بسا ما از درک حقیقت معراج باز بمانیم – از عوالم و آسمان های متعددی گذشتند. حضرت عیسی را در آسمان چهارم ملاقات کردند در آسمان پنجم حضرت موسی را زیارت کردند در آسمانی دیگر حضرت ابراهیم را دیدند و همین طور از این عوالم گذشتند تا به عالم لوح رسیدند و از عالم لوح هم عبور کردند و به عالم قلم رسیدند و از آن هم گذشتند و به کرسی رسیدند و خداوند همین طور حجاب ها را یکی پس از دیگری برداشتند تا حضرت سرانجام به مقام عرش رسید جایی که جبرئیل از همراهی باز ماند و نتوانست وارد آن مقام شود، پیامبر وقتی به مقام عرش رسیدند دیدند در طاق عرش نوشته اند: "انه مصباح الهدی و سفینه النجاه" یعنی زینت بخش آن مقام نام سیدالشهداست. پس حسین حقیقتا کیست که صاحب چنین جایگاه و مقامی شده است. به تعبیر یکی از بزرگان اباعبدالله همان ملیک مقتدر و جایگاهش عندالله است.
نظر شما