نشست های شِبه فلسفی فراوانند اما جامعه به دنبال اندیشه مستدل است

استاد فلسفه با اشاره به اینکه بسیاری از نشست هایی که برگزار می شوند، در واقع شبه فلسفی هستند، گفت: با این وجود فضای خوبی وجود دارد و من به تلاش های جوانان در عرصه فکر و اندیشه امیدوارم و معتقدم باید اندیشه ورزی و استدلال را در جامعه پررنگ کنیم.

خبرگزاری شبستان، گروه اندیشه: شاید در سال های اخیر بیش از هر زمان دیگری شاهد برگزاری انواع و اقسام نشست های فلسفی هستیم، رویدادهایی که تلاش می کنند فارغ از جنبه های علمی و پژوهشی، به نوعی جامعه را با فلسفیدن و فکر کردن آشتی دهند و سرآغازی باشند برای ترویج منشی که بر اساس آن استدلال و تفکر حرف اول را بزند. این اتفاقات می توانند نقطه عطفی در تقویت فرهنگ هر جامعه ای باشند.

بر آن شدیم جایگاه و نقش«فلسفه» در این سیر را با «بیژن عبدالکریمی» به گفت وگو بنشینیم. وی استاد دانشگاه آزاد اسلامی و مدیر انتشارات «نقد فرهنگ» بوده و برای اهالی فکر و فرهنگ نامی آشناست. در ادامه حاصل نظرات وی تقدیم حضورتان می شود:

 

بیژن عبدالکریمی با بیان اینکه پدیده ها تک ارزشی نیستند که بشود با چند نگاه به مسایل فرهنگی کشور آنها را ارزیابی کرد،‌گفت: امروز در جامعه به نوعی روزمرگی دیده می شود، البته نقطه امید در کشور وجود دارد و آن اینکه جامعه جوان ایران دست و پا می زند که این افق را باز کند، من به این تلاش ها امیدوارم چراکه نشان می دهد که جامعه ایران زنده است. از طرف دیگر در جامعه نوعی کنش گری هنوز وجود دارد. امید دارم که جوانان با تحرکات فرهنگی که دارند بتوانند در مسیر فکر و اندیشه راهگشایی بیشتری داشته باشند.

 

وی در مورد تاثیر برگزاری نشست ها و همایش هایی مرتبط با مباحث فلسفی و فکری گفت: البته مباحث شبه فلسفه در کشور زیاد است اما فلسفه را تفکر عمیق و آنچه که خارج از پارادیم های رایج  بوده و به نوعی خلاف عادت باشد می دانم.  آنچه بر خلاف فهم همگانی است. اکنون در جامعه پارادایم های ذهنی متعارف  چه در میان سنت گرایان و چه در میان نوگرایان شکل گرفته است. از این جهت است که می گویم بحث هایی که در جامعه ماست شبه فلسفی است و ماهیتا مباحث تئولوژیک است اما گاهی وقت ها نقاب فلسفی به خودش می گیرد.

 

این پژوهشگر در مورد راهکارهای برون رفت از این قالب های شبه فلسفی گفت: باید بر عواطف، احساسات، خشم ها غلبه کنیم و سُخَنی را بیابیم که بر اساس عقل تاریخی، عقلانیتی انضمامی باشد و نه بر اساس عقلانیت انتزاعی و توهمی. یکی از مشخصات جامعه ما و مسایل فرهنگی در جامعه ای چون جامعه ما آن است که ما یا به چارچوب های از پیش تعیین شده اعتقاد داریم و تمام جهان را در جهت تثبیت این نگرش می خواهیم به کار ببریم که من به آن تفکر تئولوژیک می گویم و یا اینکه قالب های فرهنگی، اجتماعی،‌سیاسی و ... از پیش تعیین شده داریم و می خواهیم همه چیز را در همین جهت ببینیم که من به آن تفکر ایدوئولوژیک می گویم. تفکر ایدئولوژیک و تئولوژیک هر دو در برابر تفکر فلسفی و حکمی قرار دارند.

 

وی ادامه داد: پیشنهاد می کنم  رویکرد ساختارگرایانه و تاریخی را در برابر نگاه اخلاقی و روان شناسانه قرار دهیم و البته گاهی وقت ها این دو در برابر هم قرار می گیرند و جامعه اکثرا آن را نمی پذیرد با این وجود راهکاری موثر است.

کد خبر 774390

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha