به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: «علم و دین یا سیاست و اخلاق یا علم و نگاه آزادمنشانه و مستقل و غیرتقلیدی به علم، هم محرک افراد جامعه است و هم تسریع و تسهیل کننده حرکت ملت مسلمان و انقلابی ایران برای پیمودن گام دوم و گام های بعدی انقلاب است. پس علم حداقل دو کارکرد دارد: کارکرد اولش این است که مثل چراغ عمل می کند و فضا را برای حرکت روشن می کند. و کارکرد دوم که مهتر از کارکرد اول است، آنکه علم، عامل سکون و حرکت است و نقش بنزین را ایفا می کند، یعنی اگر علم نداشتید، نمیتوانید حرکت کنید و دیگران باید شما را به اصطلاح بوکسل کنند و از اینجاست که استقلال یک کشور با توقف علمی به خطر می افتد.»
این جملات بخش هایی مباحث «رضا لک زایی» پژوهشگر پژوهشگاه بین المللی المصطفی(ص)، مدرس دانشگاه، مولف کتاب هایی چون «مبانی علوم انسانی از منظر قرآن کریم»، «مولفه های بنیادین اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)»، «روش شناسی فلسفی شارحان حکمت متعالیه» است. در ادامه حاصل نظرات وی پیرامون ضرورت تحول علوم با نگاه به بیانیه گام دوم انقلاب تقدیم حضورتان می شود:
ضرورت تحول در علم و بهره مندی از نگرش آزادمنشانه مبتنی بر اصول بومی و دینی با توجه به بیانیه گام دوم رهبر انقلاب چیست؟
ما برای فهم بیانیه گام دوم نیازمند یک چارچوب هستیم، به ویژه اینکه درباره این بیانیه بسیار نوشته شده و سخن گفته شده است. ما نیازمند چارچوبی هستیم که به فهم و تحلیل بیانیه کمک می کند و آن چارچوب از نظر من «چارچوب ارکان حرکت» است. چون صحبت از «گام» و رفتن و حرکت است، پس چارچوب ما چارچوب حرکت خواهد بود. با این نگاه چارچوب حرکت شش رکن داخلی دارد: «مبدأ»، «مقصد»، «محرک»، «متحرک»، «زمان»، «مکان».
هر حرکتی که در عالم ماده وجود دارد، این شش رکن را دارد. این حرکت، وقتی در یک زمان و مکان و توسط افرادی و با انگیزههایی از نقطه موجود به سمت نقطه مطلوب رخ میدهد، ممکن است که عوامل بیرونی روی آن تأثیر بگذارند و مثلاً برف و باران و بوران و طوفان، حرکت را کند کند. یا بر عکس شرایط جوی و وضعیت هموار جاده، به سرعت حرکت کمک کند. پس ممکن است عناصر تسهیل و تسریع کننده یا عناصر کنده کننده در سرعت و میزان حرکت تأثیر بگذارد.
این چارچوب کلی فهم بیانیه گام دوم است. یعنی مردم مسلمان(متحرک) ایران(مکان) در بازه زمانی چهل ساله،(مبدأ و مکان) بخشی از مسیر را با رهبری امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری طی کرده، در بخشی جاها بر اساس تعالیم اسلام حرکت کرده (محرک)و در برخی جاها هم حرکت نکرده، و در بخش بیشتر مسیر هم با موانعی مثل جنگ داخلی، جنگ صدام با ائتلاف جهانی شیطانی علیه ایران اسلامی، تحریم، شرایط غیرایده آل اقتصادی، تصمیمهای خطا، ترور نخبگان و مردم و ... روبرو بوده و الان به وضعیت فعلی رسیده و لازم است که در پیمودن گام دوم با استفاده از تجربیات گذشته بهتر عمل کند تا به تعالی برسد(مقصد).
کارکرد علم بویژه علوم انسانی در تحقق گام دوم انقلاب چیست؟
اکنون علم و تولید علوم انسانی متعالی که مبتنی بر تعالیم دینی و نیازهای بومی ماست، کجای حرکت قرار دارد؟ علم و دین یا سیاست و اخلاق یا علم و نگاه آزادمنشانه و مستقل و غیرتقلیدی به علم، هم محرک افراد جامعه است و هم تسریع و تسهیل کننده حرکت ملت مسلمان و انقلابی ایران برای پیمودن گام دوم و گامهای بعدی انقلاب هست.
پس علم حداقل دو کارکرد دارد: کارکرد اولش این است که مثل چراغ عمل میکند و فضا را برای حرکت روشن میکند. و کارکرد دوم که مهتر از کارکرد اول است این است که علم، عامل سکون و حرکت است و نقش بنزین را ایفا میکند، یعنی اگر علم نداشتید، نمیتوانید حرکت کنید و دیگران باید شما را به اصطلاح بوکسل کنند و از اینجاست که استقلال یک کشور با توقف علمی به خطر میافتد.
به همین جهت در بیانیه گام دوم از علم، چه علم تجربی و چه علم انسانی به عنوان آشکارترین وسیلهی عزّت و قدرت کشور و چهره دیگر توانایی تعبیر شده است. حالا اگر علم تقلیدی باشد، مبتنی بر نیازهای ما نباشد، مبتنی بر مبانی الهی و دینی و ظرفیت انقلاب اسلامی نباشد، به عنوان مانع حرکت عمل میکند و باعث کندی حرکت جامعه میشود و حتی ممکن است که جهت حرکت را هم تغییر بدهد و باعث انحراف مسیر شود.
با توجه به ابعادی که این بیانیه مطرح کرده است به نظرتان، اندیشمندان در رشته های مختلف علوم به ویژه علوم انسانی در آغاز سال جدید چه اقداماتی را می توانند در راستای بهبود و پیشرفت کشور در مسیر تعالی علمی انجام دهند؟
ببینید! کسی با ترجمه آثار متفکران خارجی مشکلی ندارد، اما بحث اینجاست که چرا این کتاب ترجمه میشود، این کتاب با کدام مسئله و نیاز ما مطابقت دارد، باید به این پرسش ها پاسخ داد. نکته بعد این است که باید کتابهایی که ترجمه میشوند، نقد و بررسی شوند و به صورت تقلیدی پذیرفته نشوند.
در واقع سخن این است که تقلید حرکت ما را کند میکند. و فهم عمیق و دقیق از اندوخته های مثبت دیگران با تقلید تفاوت دارد. باید اندوخته های دیگران را به اندوخته های خود اضافه کنیم، نه اینکه تز یک طرف استقلال علمی خودمان را کنار بگذاریم، و از طرف دیگر معارف اصیل و علمی خودمان را هم سانسور کنیم و صرفاً سخن دیگران را تکرار کنیم. بیانیه دوم در واقع این نگاه را مردود میداند. بنابراین اینطور به نظر میرسد که تلاش برای کسب و تقویت استقلال علمی با مناقشه و سؤال در متون ترجمه ای اولین قدمی است که هر اندیشمند و دانشجویی باید به سمت آن حرکت کند.
پس سنجش نقاط قوت و منفی این متون قدم اول است و در گام دوم باید بر اساس قرآن علوم را تولید و بازتولید و تلاش کرد تا چراغ قرآن بالای سر علوم قرار بگیرد و آنها را روشن کند، شاید در این زمینه کتاب «مبانی علوم انسانی از منظر قرآن کریم» و نیز مقاله «جایگاه قرآن در روش شناسی تولید علوم انسانی متعالی با تأکید بر اندیشه امام خمینی» که در فصلنامه سیاست متعالیه منتشر شده قابل استفاده باشند.
نظر شما