خبرگزاری شبستان البرز - مهدیه دانایی: جا برای سوزن انداختن هم نیست. هر دو جهت خیابان قزوین حدفاصل میدان کرج تا میدان شهداء و از آنجا تا چهارراه طالقانی و آزادگان مملو از جمعیت مردمی است که برای خرید مایحتاج شب عید به بازار آمده اند.
از دیگر سو، دست فروشان که این روزها بساط فروش شب عیدشان پررونق است نیز چانه هایشان با بازارگرمی رونق گرفته است و این همه گویای شور و زندگی میان مردمی است که قشرکم درآمد جامعه محسوب می شوند.
بازار شلوغ است. تا چشم کار می کند، مردم از پیر و جوان گرفته تا زن و مرد سعی می کنند از میان این بستر فراهم شده، نیازهای ضروری زندگی را تأمین کنند.
میان همهمه فروشنده ها، شیرین زبانی کودکان که به افسون گری اسباب بازی های رنگ به رنگ دلبسته شده اند با خاطرت بازی می کنند، آن گونه که از هر هنری که بلد هستند، رضایت پدر و مادر را برای خرید به دست می آورند.
مسیر چهارراه طالقانی تا میدان آزادگان به واسطه پارک شرافت، فرصت مغتنمی برای استراحت کودکان است تا در فراغت خرید برای لحظاتی سوار بر وسائل بازی جان دوباره ای بگیرند و شاید هم دوستی را پیدا کنند تا از خریدهای تازه خود تعریف کنند.
کنار مردم و در مسیر بازار که راه می روی در خواهی یافت که بیشتر آنان خرید نمی کنند، بلکه بیشتر اجناس را برانداز می کنند، قیمت ها را بالا و پایین می کنند و از بساط دستفروشی به بساط دستفروش دیگر می روند.
پایین آمدن قدرت خرید مردم آشکار است، با این وصف بازهم امیدوارانه چشم می گردانند به اطراف تا شاید آنچه را که در ویترین مغازه ها به قمیت بالاتری می توان خرید از میان بساط دستفروش ها تهیه کنند.
خرید بازار، فصل مشترک مردم در شب عید
گوشه بازار دو کودک تنگ ماهی سفره هفت سین را به دست گرفته اند و با احتیاط قدم برمی دارند. بازار که به ساعات غروب نزدیک می شود، بیشتر رونق می گیرد و این خرید بازار به واقع فصل مشترک بیشتر مردم در شب های پیش از عیدنوروز است.
این جا مرکز استان البرز است. کرج را با خیابان قزوین می شناسند و با حرکت انقلاب مردم آن که لشکر زرهی قزوین را پیش از پیروزی قطعی انقلاب متوقف کرد و زمینه پیروزی انقلاب شد.
برای شناخت مردم کرج باید در میانه آنان در بازار قدم زد. آن جا که هر یک با زبان، باور و منش فرهنگی قومیت خود سخن می گوید. یکی لهجه ترکی، دیگری لهجه آذری و آن یکی به زبان کردی سخن می گوید و اینجاست که کرج را با ظهور مردمان تمام ایران می توان یافت.
با وجود فرهنگ ها و قومیت های مختلف در شهر کرج بازهم رونق بازار و شرط تخفیف همشهری بودن است و این خود گویای غصه مفصلی است.
غلامعلی اهل زنوز از خطه آذربایجان غربی است. با زبان آذری با آجیل فروشی که بساط خود را در خیابان پهن کرده است در سخن می گشاید و این وقت است که تخفیف خوبی از او می گیرد.
محمدمهدی از ۱۰ سالگی پای بساط پدر بوده و اینک که به ۱۸ سال رسیده است می گوید: بازار شب عید و هیاهوی آن را دوست دارد؛ چون شور زندگی در میان مردم را می بیند.
آقامرتضی ابتدای بازار امامزاده محمد(ع) بساط ماهی فروشی دارد با او که سر صحبت را باز می کنیم اولین کلمه اش این است که هیچ منطقی نمی تواند پاسخ این اشتیاق خرید شب عید را بدهد.
می گوید: مردم قدرت خریدشان کاهش یافته است با این وجود همین که در بازارها قدم می زنند، گاه خانوادگی برای خرید می آیند همین نشان می دهد که امید و روحیه امیدواری به بهبود وضعیت مالی کشور وجود دارد.
به هرحال مهم نیست که قدرت خرید مردم کاهش یافته است، مهم نیست که در میانه بازار از مسئولان خبری نیست و این مردم هستند که قدم به قدم به دنبال خرید نیازهای خود با حداقل بودجه شان هستند، مهم این است که مردم همچنان به فردای بهتر و نوروزی زیباتر امیدوارند.
نظر شما