فکر و ذکر اقبال لاهوری پیشرفت عالم اسلام بود/او فیلسوف بود

رئیس فرهنگستان علوم با بیان اینکه اقبال فیلسوف بود، استادان فلسفه او در انگلیس و آلمان همه هگلی بودند، گفت: کوششی که او برای جمع اسلام در جهان جدید کرد بزرگترین کوشش است و بیهوده نیست که روشنفکران دینی ما این همه به اقبال توجه دارند.

به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: مراسم بزرگداشت «اقبال لاهوری، شاعر، فیلسوف و سیاستمدار برجسته جهان اسلام» عصر روز گذشته (سه‌شنبه، ۲۱ اسفند) در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد.

 

«رضا داوری اردکانی» در این نشست طی سخنانی اظهار کرد: اول بار اقبال را از طریق کتاب «سیر فلسفه در ایران» شناختم و بیشتر از طریق آنچه دکتر «شریعتی» نوشته بود. بعدها با آثار دکتر بقایی آشنایی بیشتری با اقبال پیدا کردم.

 

رئیس فرهنگستان علوم ادامه داد: اقبال همیشه برای من مساله بوده است، در بزرگی او تردید ندارم. اقبال از «هگل» و «گوته» درس آموخته که به چیستی امور فکر کند. اینکه گفتم اقبال برای من مساله است از این جهت بود که اقبال، مسلمان مدرن است، هم مدرن است و هم مسلمان، کوششی که او برای جمع اسلام در جهان جدید کرد بزرگترین کوشش است و بیهوده نیست که روشنفکران دینی ما این همه به اقبال توجه دارند. اقبال فیلسوف بود، استادان فلسفه او در انگلیس و آلمان همه هگلی بودند.

 

وی تاکید کرد: اقبال شاعری بود که فارسی را مثل ما نمی دانسته اما شعر فارسی می سروده و به هر حال شاعری کرده است، به اردو هم شعر گفته است. در بیوگرافی ای که «سید ضیاء طباطبایی» از او نقل می کند آمده: در مجلسی در فلسطین نشسته بودم و شخصی کنارم بود و دیدم چه قدر چهره ای برایم آشناست، یادم آمد که او اقبال است، اظهار خوشحالی کردم و او پاسخ داد که با من انگلیسی صحبت کنید فارسی را نمی فهمم، البته من در اینجا از نویسنده بیوگرافی یعنی سید ضیاء الدین طباطبایی نقل می کنم و نمی دانم چه قدر این قول درست است اما می دانم که اواخر دهه 60 در ایران سمینار بزرگی در ایران برای اقبال تشکیل شد و من هم با موضوع اقبال و سیاست سخنرانی کردم، در آن همایش «جاوید اقبال» هم آمد و گفت: من فارسی بلد نیستم اما همه مطالب شما را به خوبی متوجه شدم و من آن زمان بود که یاد بیوگرافی سید ضیاء افتادم.

 

داوری اردکانی بیان کرد: اقبال همواره نگران کشورهای اسلامی به ویژه ایران و هند بود. او می خواست ایران و هند متجدد شوند و در نتیجه خودش از هر تجددی استقبال می کرد اما متاسفانه هر بار که استقبال کرد از آن پشیمان شد. او از آمدن آتاتورک استقبال کرد اما خیلی زود پشیمان شد و آتاتورک را با مرام و تصور خود موافق ندید.

 

رئیس فرهنگستان علوم تاکید کرد: ما نباید از کسی توقع داشته باشیم که هر چه می گوید مورد قبول ما باشد، احترام اشخاص به بزرگی آنها است و بزرگی به آن مناسبت نیست که هر چه که دیگری بگوید با آن موافق باشیم. اقبال هم اشتباه می کرده و من با بسیاری از برداشت در کتاب «سیر فلسفه در ایران» موافق نیستم اما آنجا اقبال شرح تاریخی فلسفه در دوران اسلامی را نوشته و ما او را ملامت نمی کنیم. من اقبال را مسلمان متجدد می دانم، او می خواهد شور و حال سیاسی را با امیدی که به اصلاح سیاسی دارد در شعر منعکس کند.

 

وی ادامه داد: اقبال مرد سیاست است، «جناح» می گوید اقبال به من قبولاند که بخش اسلامی هند از هند جدا شود و این دوستی با قاعد اعظم پاکستان همواره محفوظ ماند و اقبال مورد احترام جناح بود.

 

داوری اردکانی ابراز کرد: اقبال در عین ارادت به مولانا جلال الدین می گوید: «برخی متدینان، عقل شان مومن و دل شان کافر است و برخی دل شان مومن و عقل شان کافر است»، معلوم است کسانی که عقل شان مومن و دل شان کافر است، تعریفی ندارند چون دین با دل ارتباط دارد.

 

وی در پایان خاطرنشان کرد: اقبال خود را جزو آنها به شمار می آورد و نیچه و مارکس را جزو کسانی می داند که دل مومن و عقل کافر دارند. خود او هم جزو آنها است، البته اقبال عقل اش هم کافر نیست چراکه تصور می کنم اصراری که او به تجزیه شبه قاره داشت قدری حیث اسلامی دارا بود، به هرحال او درد متجدد شدن عالم اسلام و پیشرفت آن را داشت. فکر ذکر اقبال این بود.

کد خبر 773077

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha