قاجار؛ عصر طلایی بهره گیری کاربردی از نقاشی پشت شیشه

این هنرمند نقاش دوران قاجاریه را عصر طلایی هنر نقاشی پشت شیشه می داند و می گوید: در این دوره نقاشی پشت شیشه بصورت کاربردی در بناها و لوازمی مانند میز و صندلی کار می شد ونوع قلم پردازی های برخی هنرمندان این رشته مثل مهرعلی بسیار خاص وتکرار نشدنی است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، «سعید رضاخان»در میان جوانان علاقمند و هنرجوی نقاشی پشت شیشه با عنوان پدر معنوی نقاشی پشت شیشه ایران شناخته می شود؛  این هنرمند در سال های اخیر با برپایی کارگاه های آموزشی متعدد و برپایی ده ها نمایشگاه گروهی و انفردای نقاشی پشت شیشه در تهران و شهرستان ها به این هنر اصیل ایرانی خدمت شایانی کرده است وی در این سال ها خط مشی کلی این هنر را در کشور تعیین کرده است و در مصاحبه های متعدد اطلاعات ارزشمندی را به دوستداران این هنر قدیمی را عرضه کرده است، در شرایط کنونی که منبع مطالعاتی چندانی در ارتباط با نقاشی پشت شیشه وجود ندارد و فقر منبع پژوهشی در این حوزه هنر وجود دارد  گفتگو با این هنرمند می‌تواند چراغ راهی برای علاقه مندان به این هنر باشند، با این هنرمند درباره عوامل محیطی و اجتماعی تاثیر گذار بر نقاشی پشت شیشه به گفتگو نشسته ایم که در زیر می آید:

 

خیلی ها دوران اوج گیری نقاشی پشت شیشه  را در زمان قاجار می دانند آیا این ادعا درست است؟

در ابتدا من تصور می‌کردم که نقاشی پشت شیشه در زمان پهلوی و زمان زندیه در اوج قرار داشته است و در آن روزگار گسترش بسیاری یافته اما با بررسی آثار گنجینه موزه نقاشی پشت شیشه به یک نکته مهم پی بردم و آن اینکه اوج نقاشی پشت شیشه در زمان قاجار بوده است، در این دوران با ظهور نقاشی پرتره که موضوع اصلی آن شاهزادگان قجری بودند روبرو می‌شویم که در نوع خود یک نوآوری بود، غیر از این استفاده از از نقاشی پشت شیشه و نقاشی پشت آینه در میان گچ بری های ساختمان های اعیانی و ثروتمندان آن زمان همچنین در میان در و پنجره های آن دوران متداول شد. در ضمن خیالی سازی و شمایل نگاری نیز از اقدامات هنرمندان شیشه نگار دوران قاجار است که در دوره های پیش از آن چندان سابقه ای از آنها نمی بینیم.

 

چگونه در یک دوره با نوآوری و گسترش این هنر روبرو می‌شویم و در دوره ای دیگر این هنر رو به زوال می‌رود؟

دلایل متعددی در این زمینه وجود دارد و از زاویه های متفاوتی می توانیم به این موضوع بنگریم. در درجه نخست باید یک موضوع را یادآوری کنم، برخی از عوامل که باعث ظهور یا سقوط در هنر و سبک ها مشترک هستند به این معنی که عامل اجتماعی باعث ایجاد مجموعه رفتارهایی می‌شود که در آن میان ظهور یا سقوط برخی از سبک ها، هنرها و یا شاید صنایع دستی را هم در بر بگیرد. نکته بعدی، زمان است. یعنی این ظهور، رسیدن به رشد و بالندگی، در سراشیبی قرار گرفتن و در نهایت سقوط یک شبه ایجاد نمی شود. در مسائل فرهنگی زمان لازم است و تغییرات بسیار نامحسوس هستند. در مورد نقاشی پشت شیشه وقتی به شرایط آن زمان نگاه می کنیم دلیل رونق و نوآوری های ایجاد شده را در آن زمان درمیابیم. از یک سو رونق خرید و فروش و استفاده بصورت قاب و تزیین دیوار را در خانه های توده های مردم را دارید واز سوی دیگر با حمایت دربار یا حکومت از برخی هنرمندان روبرو هستیم این امر سبب می‌شود که هنرمند طبق سفارش کار کند و شاید همین سفارش ها هستند که باعث می‌شوند پرتره های قاجاری در پشت شیشه شکل بگیرند. البته در اینجا برخی از دوستان مخالف چنین شیوه ای در نقاشی پشت شیشه هستند و حالت بدن شاهزادگان را در تصویر خشک و بی روح قلمداد می‌کنند یا اینکه چنین آثاری را فاقد اصالت می‌دانند. اما هرچه هست این شیوه از نقاشی پشت شیشه در زمان فتحعلی شاه قاجار شکل گرفت. آثاری تکرار نشدنی خلق شدند و در نهایت نام «مهر علی» در این پهنه درخشید. در اینجا با قلم قدرتمند «مهر علی» روبرو می‌شویم. قلمی که دیگر هنرمندان شیشه نگار آن زمان توانایی رویارویی با آن را ندارند و شاید به همین دلیل است که پس از او با کمتر کسی در این زمینه مواجه می‌شویم. با این حال شرایط محیطی و اعتقادات دینی عمیق موجود در آن زمان تاثیر خود را در نقاشی پشت شیشه می گذارد. خیالی سازان می آیند و مجموعه داستان های پهلوانی و بزمی را در پشت شیشه بصورت روایت گونه به تصویر می‌کشند. پس از آن هم شمایل نگاری گسترش می‌یابد و رفته رفته جایگاه ویژه‌ای برای خود باز می‌کند. عکس موارد گفته شده هم وجود دارد. یعنی سلسله عواملی باعث شدند که نقاشی پشت شیشه روبه سراشیبی برود. عدم حمایت، تغییر در جامعه و تغییر در دیدگاه ها همراه با عدم انعطاف نقاشان پشت شیشه، ایجاد اولویت‌هایی غیر از هنر و فرهنگ یا ایجاد اولویت‌هایی که می خواهند هنر را به خدمت بگیرند و مواردی دیگر که وجود دارند باعث می‌شوند تا نه تنها نقاشی پشت شیشه بلکه هر هنر دیگری در حاشیه قرار بگیرد و رو به زوال برود.

 

این عدم حمایت که اشاره شد از طرف چه شخص یا گروهی است؟

این عدم حمایت می‌تواند از طرف توده مردم باشد. افرادی که آن زمان به فرنگ می‌رفتند و ظاهر آنجا را می‌دیدند با برخی از سنت های خود فاصله می‌گرفتند با گذشت زمان این شکاف بیشتر شد و نیاز برای تهیه برخی کالاهای فرهنگی در افراد احساس نمی‌شد و کالاهای فرهنگی فرنگی جایگزین آن شدند. البته مجموعه عوامل این موضوع قابل شرح هستند که در بحث ما نمی گنجد. در زمان قاجار هم این اتفاق افتاد و کم کم پررنگ شد، یک نوع عدم حمایت هم وجود دارد که از طرف حکومت ها صورت می گیرد. زمانی که حکومت ها حمایتی از یک نوع کالا یا رفتار یا هر مورد دیگری انجام نمی دهند؛ با گذشت زمان آن مورد به حاشیه می‌رود و فراموش می‌شود. البته این یک قانون کلی نیست ولی می‌تواند عامل مهمی باشد.

 

پس شما معتقد به حمایت دولت از هنر هستید؟

در اینجا هم با دو شیوه متفاوت از حمایت دولتی روبرو هستیم، باید به این به این نکته توجه داشته باشیم که حمایت از هنر و هنرمند به شکلی نباشد که هنر حکومتی شود. آثار چهره های شاهزاده گان قجری در پشت شیشه بسیار ظریف و قابل توجه هستند اما هیچگاه به عنوان یک شیوه ادامه دار در طول تاریخ این هنر باقی نماند. یک دلیل این بود که توسط استادان درباری کشیده می‌شدند. استادانی که در رابطه با هنر آموزش دیده بودند و در این عرصه پرورش یافته بودند، به طور یقین نوع قلم پردازی این افراد با نقاشان کوچه و بازار بسیار متفاوت بود و این گروه دوم قادر به اجرای نقاشی هایی به شیوه استادکاران درباری نبودند ولی شما از این زاویه هم بنگرید که چهره شاهزادگان قاجار نتیجه حکومتی شدن و فرمایشی شدن هنر بود. درست است که آثار بسیار فاخری در پشت شیشه نقش بستند اما پایگاه اجتماعی چندانی برای آنها تصور نمی‌شود و در نتیجه رو به خاموشی رفت. حمایت دولت‌ها از هنر و هنرمندان باید به شیوه بسته های حمایتی و عمومی باشد تا همه از آن نفع ببرند نه اینکه فقط افراد خاص و همسو با دولت‌ها بهره مند شوند.

 

آیا خیالی سازی و شمایل نگاری نتیجه اثر مستقیم جامعه بر نقاشی پشت شیشه بود؟

می‌توانیم اینطور تصور کنیم شرایط محیطی چنین روالی را ایجاد کرد. جامعه ای که بصورت کامل سنتی است و اعتقادات مذهبی و عشق به امامان معصوم در آن موج می زند؛ می تواند نقاشان دوره گرد را به این سو ببرد،  در این جامعه شمایل نگاری و نوشتن آیات و روایات و اسماء متبرکه در پشت شیشه متداول می‌شوند، در این زمان سقاخانه ها، تکیه ها و امامزاده‌ها در مرکز توجه قرار می‌گیرند. شرکت در مراسم روضه‌خوانی اوقات فراغت اقشار اقشار مختلف جامعه را پر می‌کند. حتی شاه را می‌بینیم که همراه با حرمسرایش در مراسم روضه‌خوانی حاضر می‌شود و به این کار بسیار مقید است. در چنین شرایط محیطی سفارش برای نقاشی پشت شیشه با موضوع شمایل زیاد می‌شود. زیرا برخی می خواهند در ازای حاجتی که برآورده شده است؛ یک نقش از شمایل ائمه را به یک سقاخانه یا تکیه اهدا کنند، یا اینکه برای برکت و رونق کسب و کار خود در دکان داشته باشند و یا در بازگشت از سفر زیارتی به عنوان سوغات همراه ببرند. از سویی دیگر وجود قهوه‌خانه‌ها در گوشه و کنار شهر ها و روستاها و فصلی بودن کارها و مشاغل که باعث می‌شد بسیاری از افراد زمان زیادی را در سال در چنین محل هایی بگذرانند و همین موضوع باعث شد تا نقالی قوت بگیرد،در چنین شرایطی خیالی نگاری هم گسترش یافت، پس در هر دو شیوه نقش عامل محیطی بسیار پررنگ است.

 

در شرایط امروز نقش جامعه بر نقاشی پشت شیشه چیست؟

با گذشت زمان نقاشی پشت شیشه که بر پایه گل و مرغ و استفاده در معماری بنا شده بود به حاشیه رفت، زیرا با گذشت زمان گچ بری و نقاشی پشت شیشه از فضای داخلی خانه ها حذف شد، پس از نقاشان درباری مانند مهرعلی، هنرمندان کوچه و بازار هم نمی‌توانستند با آن دقت و ظرافت قلم به دست بگیرند. به همین دلیل دیگر با پرتره های دوره قاجار روبرو نمی‌شویم. بصورت حدودی از اواسط دوره پهلوی هم تب نقاشی به شیوه فرنگی و به تصویر کشیدن منظره‌های شهری مانند : پل، ساعت، رودخانه و... هم فروکش کرد و رفته رفته این بخش از نقاشی پشت شیشه منسوخ شد، در سال های جنگ ایران و عراق، اولویت کشور مساله جنگ بود، به همین دلیل انواع هنرها به آن سو کشیده شدند، حالا با هنری روبرو هستیم که نتوانسته خود را با شرایط جنگی تطبیق دهد، از طرفی به دلیل نوع تغییراتی که در زندگی افراد رخ داده است بخش های وسیعی از آن حذف شده‌اند. در این شرایط با فوت چند استادکار خوشنویس در پشت شیشه روبرو هستیم که صورت عملی این شاخه نیز نابود می‌شود، حالا می‌ماند شمایل نگاری و خیالی نگاری که با شیوه‌ای خام دستانه اجرا می‌شوند و هیچ همتی برای تحول این دو شیوه وجود ندارد. زیرا سفارش خرید که خود یک عامل محرک قوی است بسیار پایین آمده. در ضمن نوع آموزش هنرمندان این رشته سینه به سینه است و پایه علمی ندارد. به همین دلیل نیازی به خلاقیت احساس نمی‌شود. اگر هم احساس شود؛ نمی‌تواند تغییر ایجاد کند. زیرا آموزش ابتدایی و غیر اصولی است،از طرفی سن هنرمندان فعال در این رشته کمی بالاست و بازاجتماعی شدن در زمینه هنر کمی سخت به نظر می‌رسد. به این معنی که هنرمندان فعال در ایجاد تغییرات هیچ احساس نیازی ندارند و شیوه‌های خود را بازبینی نمی کنند، در ابتدا با این نسل جدید مخالفت ها و سرسختی هایی برای خروج از چهارچوب ها که همان شیوه‌های قدیمی در نقاشی پشت شیشه است صورت می‌گیرد اما شرایط به شکلی است که این مخالفت ها توسط تازه واردها دیده نمی‌شود و به دلیل ورود به دنیای فرا صنعتی که یادآور توده تنها است هر هنرمند شیشه نگار راه خودش را می‌رود و کار خودش را می‌کند. تمامی این موارد نقش جامعه را بر روی نقاشی پشت شیشه به ما یادآوری می‌کنند و البته این تنوع دیدگاهی که امروز با آن روبرو هستیم نتیجه شرایط محیطی است.

 

می‌توانیم ادعا کنیم که امروز ظهور شیوه‌های متنوع در نقاشی پشت شیشه در سطح بالایی است و در طول تاریخ این هنر چنین اتفاقی نیفتاده است؟

بله. بطور یقین همین طور است، شرایط محیطی هنرمندان امروز را به این امر تشویق کرده است که بصورت مستقل کار کنند و هر یک شیوه خاص خود را در اجرا داشته باشند. به همین دلیل با تنوع بسیار بالایی در موضوع و شیوه اجرا روبرو هستیم که هیچگاه سابقه نداشته است.

 

با این تفاسیر نقطه اوج این هنر چه دوره‌ای است؟

در شرایط کنونی من دوران قاجار را نقطه اوج این هنر می‌دانم. زیرا نقاشی پشت شیشه بصورت کاربردی در بناها و همین طور برخی لوازم مانند میز و صندلی کار می‌شد، از طرفی نوع قلم پردازی های برخی هنرمندان این رشته مانند مهرعلی بسیار خاص و تکرار نشدنی است، همچنین جایگاه مردمی این هنر در زمینه خیالی سازی و شمایل نگاری ویژه است.

کد خبر 772878

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha