«محمد حسن مقیسه» به مناسبت روز بزرگداشت پروین اعتصامی در مورد مهم ترین ویژگی های شعری این بانوی ادیب به خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، گفت:پروین اعتصامی شاعری عملگرا، بلند نظر و برخاسته از فرهنگ و سنن اسلامی بود. پروین اعتصامی نامی بر کرانه شعر نیست بلکه وی امواجی بلند بر اقیانوس زندگی در انداخت و با طرح و اندیشه نو در قالبی کهن چنان مایه رشک و اعجاب دوستان و دشمنانش شده که چاره ای نداشتند جز اینکه گمانه ها و چتر خیال و گستره تفکر شعری او را به یاوه گویی هایی چون انتحال و سرقت ادبی پیوند زنند.
این استاد دانشگاه، نویسنده و پژوهشگر با اشاره به اینکه پروین اعتصامی با مردم زمانه اش زیست، اظهار داشت: پروین اعتصامی شاعری است از مردم، در مردم و برای مردم ،نه تخیل پرداز دور از مردم و پناه برده به کنج خلوت تنهایی های خویش. پروین اعتصامی رنج مردم را درد خود دانسته و با آنها همراه و هم نفس گشته است .وی با زبانی ساده، روان ، دلنشین و همه فهم به سرایش اشعاری دست یازیده که جدای از تخیل دریا پرور، نگره های تیز اندیشانه این زن شرقی و تربیت شده در خانواده ای سنتی را نیز به من و شما نمایانده است.
وی عنوان کرد: پروین با در پیش گرفتن شیوه گفتگو بین اشیا با هم یا انسانها با اشیا که نمونه هایی از آن را در مناظره نخ و سوزن ، گفتگوی سیر و پیاز و مصاحبت سلیمان و مور می توان دید، نشان داده که به رمز و راز خفته در طبیعت هستی و نهان و نهاد انسانها آگاه و رمز آشناست. پروین در اشعارش نشان داده است که انسان به سعی و تلاش و کوشش به هر نا کجا آبادی خواهد رسید و در این سیر قناعت،صبر، استقاومت ، تداوم، امید، عشق و آرزو طلبی همراهان و همزادان تنومند و کمک کار او هستند.
مقیسه با بیان اینکه پروین شاعر نیست، معلم نیز نیست، تصریح کرد: همسر و خانه دار نیز نتواند بود و اگر می بود این صفات نه از او می کاست بلکه بر شوکت او نیز می افزود. جدای از همه اینها و آنها، پروین زنی حکیم است، داناست و یک کل آینده نگر است.
این نویسنده و استاد دانشگاه بیان کرد: آنان که برای تحقیر و تبعید پروین اعتصامی گفتند و نوشتند که اشعارش را از دیگران گرفته یا او شاعری است در حد فاصل آشپزخانه و اندرونی و شاعر نخود و لوبیا، ندانستند و نخواستند بدانند و از دیوانش این اشعار نغز را بخوانند که به ما درس حکمت می دهد؛ از پس گفتگوی بنده ای با خدایش:
هر بلایی کز تو آید نعمتی است
هر که را رنجی دهی، آن راحتی است
زان به تاریکی گذاری بنده را
تا ببیند آن رخ تابنده را
تیشه زان بر هر رگ و بندم زنند
تا که با عشق تو پیوندم زنند
نظر شما